به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه نشست نقد و بررسی نمایش "یرما" در خبرگزاری مهر رضا گوران درباره مفهوم صحنه له کردن گوجه فرنگی گفت: "این صحنه در روز اجرا شکل گرفت. اشکان صادقی هنگام تمرین و اجرا انرژی زیادی دارد و به همین خاطر از خود خلاقیت نشان میهد و ایدههای مختلف ارائه میکند."
کارگردان "یرما" ادامه داد: "این بازیگر پیش از این نقشهای خوان و ویکتور را از همین نمایشنامه ایفا کرده بود و به همین خاطر از او خواستم نقشی متفاوت بازی کند. با اینکه ما در تمرین خیلی با هم سر و کله میزنیم ولی من انرژی صادقی را در نمایش بسیار دوست دارم. وی در این نمایش نیمه مردانه یرما را بازی میکند. به عبارت دیگر همان آنیموس نقش اصلی داستان است که اجرای آن را دشوار میکند. به عقیده من در اجرا همه اتفاقاتی که باید افتاد."
وی درباره افت ریتم نمایش "یرما" در طول اجرا اظهار داشت: "من در جای دیگری همه گفته بودم که شما نگران نباشید ریتم بیفتد، فشارمان که نیفتاده است. این شیوه حضور و نگاهها یک سبک است. چون من اصولا با بازی اغراقآمیز مخالفم و اگر به نمایشی بروم که چنین شیوهای در آن اجرا شود، آن را نگاه نمیکنم و فقط به دیالوگ ها گوش میکنم."
گوران خاطرنشان ساخت: "به عقیده من این شیوه اجرایی مناسب نیست که بازیگر ژست بگیرد و با یک سر غلوشده بازی خود را ارائه کند. تئاتر پر از حضور فردی و انتقال احساس به مخاطب است. به نظر من درون بازیگر باید آکنده از حس باشد، اما راه خروجی آن به بیرون به اندازه سر سوزن باشد. این موضوع میتواند مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد."
کارگردان "یرما" با بیان اینکه نبود نور مناسب به کار لطمه زده یادآور شد: "ریتم حاصل گروهی از مولفهها شامل طراحی صحنه، لباس، نور، بازیها، میزانسن و دیگر عوامل است. ولی نوری که ما برای اجرای این نمایش نیاز داشتیم را نتوانستیم در اختیار بگیریم. وقتی نور مناسب خود را ندارم و فقط از یک نور موضعی استفاده میکنم، نتیجه مورد نظر حاصل نمی شود."
وی درباره تکرار سرنوشت یرما توسط زنان دیگر داستان توضیح داد: "ما قصد داشتیم در تابلو 14 یکی از یرماها مونولوگ ابتدایی شخصیت اصلی را بیان کند. اما با تابلو 13 به این نتیجه رسیدیم که پایانبندی مناسبی برای نمایش یافتهایم و حس کردیم با ارائه تابلو بعدی تماشاگر از اثر دور می شود."
این کارگردان جوان تئاتر در مورد استفاده از گوجه فرنگی در نمایش "یرما" گفت: "احساس من این است که گوجه فرنگی یک دنیای خاصی دارد. حسی که نسبت به دیگر میوهها ندارم. گوجه فرنگی از دیدگاه من جهان مخصوص به خود را دارد. ولی اصل یک چیز است."
وی در مورد دلیل به کارگیری این عنصر در نمایش اعلام کرد: "تکرار یک نماد در صحنه بخشی از میزانسن مدرن است که به یک شکل مشخص ارائه میشود، ولی به طور مرتب تغییر میکند. گوجه فرنگی نمادی از طغیان است که دست به دست میچرخد و به یرما میرسد."
گوران درباره دیگر خصوصیات طراحی صحنه و لباس نمایش گفت: "من همه چیز را ساده دوست دارم. حتی یک فضا و شرایط میتواند باشکوه باشد، اما در اوج سادگی ارائه شود. تئاتر هنر استعاره است و میتوان از وسایل مختلف برای نقطهگذاری در صحنه استفاده کرد. لباس ویکتور بسیار ساده و لباس خوان خیلی معمولی است. به نوعی خشونت این ضخصیت در لباس منعکس میشود. هر چند آرمانی بودن ویکتور و حضور کولیوارش در لباس دیده میشود."
وی ادامه داد: "یرما لباسی شبیه عروس دارد و همان بکر بودن زمان ازدواجش را حفظ کرده است. وی همان دختری است که برای اولین بار به خانه شوهر رفته و تاکنون تغییر نکرده است. تفاوتهای بسیار کوچکی در لباسها با توجه به شخصیت وجود داشت. البته من میخواستم در برخی صحنهها نمای نزدیک داشته باشم که به خاطر شرایط نوری امکانپذیر نشد."
کارگردان درباره نحوه خاص طراحی صحنه "یرما" گفت: "این شیوه نوعی اولویت مدرن است که تماشاگران آشنایی چندانی با آن ندارند. من اعتقاد دارم کارگردان در مقامی نیست که بر یک بخش یا دیالوگ تاکید کند. من سعی دارم مخاطبم را تغییر دهم. صحنه سنگسار را مخاطب مدرن میفهمد. یکنواختی موجود در نمایش مانند مرثیه است. به نظر من آزاردهنده بودن مراسم تدفین در یکنواختی و کشدار بودن است که به شکل دردناک مخاطب را درگیر میکند. من روی کند و سرد پیش رفتن نمایش تعمد داشتم."
وی درباره اینکه امکان برقراری ارتباط مخاطب تئاتر ایران با اثر چقدر است، اظهار داشت: "به عقیده من در تئاتر ما تماشاگر و تماشاگرنما داریم. یک تعداد از تماشاگران تئاتر اکنون به سالنها میآیند و تعدادی دیگر هنوز کشف نشدهاند. نمی توان مخاطب را در نظر نگرفت. تطابق فرهنگی در "یرما" نیز به همین خاطر انجام شده است."
گوران خاطرنشان ساخت: "مخاطبان اصلی ما را زنان جامعه تشکیل میدهند. یعنی زنان امکان برقراری ارتباط بیشتری دارند. چون این اثر در مجموعه مونولوگ یا مرثیه زنان جامعه است. البته روی چالش برانگیز بودن کار نیز دقت کردیم. البته به نظر من آدمی که همه را راضی میکند، نوعی عوامفریبی دارد. این نمایش نیز با همه افراد ارتباط برقرار نمیکند. من به برقراری ارتباط "یرما" با مخاطب خوشبینم."
سهیلا گلستانی بازیگر نقش یرما درباره دشواری بازی اشکان صادقی گفت: "این شخصیت به گونهای بود که نمیشد در چارچوب مشخص به آن اشاره کرد. شیوه بازی وی ملموسترین نوع ایفای نقش بود که به جلوه درونی یرما نزدیک بود. این شخصیت حتی یرما هم نمی توانست باشد."
وی درباره استفاده از نماد گوجه فرنگی در این نمایش اظهار داشت: "گوجه فرنگی نماد زنانگی است. در اسپانیا یکروز به عنوان جشن گوجه فرنگی برگزار میشود. همچنین این نماد ما را به سمت معاصر بودن سوق می داد. در صحنه این نماد فضای خاص خودش را داشت. لازم به وارد کردن عنصر دیگری نداشتیم."
اشکان صادقی درباره ایفای نقش خود در نمایش "یرما" گفت: "این نقش نسبت به کارهای قبلی من بیشتر فرافکن بود. این نقش به نوعی غمگین و افسرده بود و به نوعی دغدغه درونی یرما را به تصویر می کشید. این خصوصیات موجب می شد در اجرای نمایش روندی به وجود بیاورد."
وی ادامه داد: "این شخصیت جمله بامزهای دارد؛ خدا همه کارهایش را کرده است. این شرایط موجب شد من به شیوه به خصوص بازی در این نمایش برسم و بسیار راحت باشم. من سعی داشتم نقشی را بازی کنم که به صورت واقعی وجود نداشت. این نقش چون ما به ازاء بیرونی نداشت که بتوانم از آن تقلید کنم، کار دشوار میشد. من وجه مرد آرمانی یرما را نیز به نوعی بازی میکردم."
این بازیگر با اشاره به دیگر جنبههای این شخصیت گفت: "من شخصیت آنیموس هستم. یعنی نیمه دیگر یرما و سعی کردم این وجه از کار را دربیاورم. این کاراکتر باید به نوعی اجرا میشد که انگار هیچ فاصلهای میان ما وجود ندارد. این اتفاق با راحت بودن من در صحنه شکل میگرفت که باید دور از دغدغه مخاطب و جشنواره و داورها ارائه میشد."
کارگردان نمایش "یرما" با بیان اینکه قرار نیست این کار با همه افراد جامعه ارتباط برقرار کند، مخاطب اصلی نمایش خود را زنان دانست.
کد خبر 635452
نظر شما