به گزارش خبرنگار مهر، مرکز ترجمه حوزه هنری عصر روز گذشته (دوشنبه ۱۸ خردادماه) نشست نقد و بررسی ترجمه کتاب «دا» به زبان اردو را برگزار کرد؛ ترجمه ای که در روزهای اخیر انتشار آن با انتقادات شدیدی از سوی حوزه هنری و نیز مولف این کتاب همراه شده است.
در این نشست محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری در سخنانی با تاکید بر اینکه نسبت به زبان اردو و ترجمه متون فارسی به آن در ایران غفلت زیادی شده است، گفت: با نگاهی به گستردگی زبان اردو و نیز قرابت زبانی که ما با اردو داریم و حتی معتقدیم این زبان زاییده زبان فارسی است، باید بیش از این به آن توجه میکردیم. به باور من، اردو در کنار زبان عربی باید اولویت اول ما قرار بگیرد و بیشتر مورد شناخت و توجه ما باشد.
به ترجمه اردوی «دا» منتقدم اما به آن احترام میگذارم
وی ادامه داد: جمعیت عظیمی که در شبه قاره هند حضور دارند اگر بتوانند هنر و ادبیات ما را بشناسند، میتوانیم مدعی شویم که مخاطبان ما به ناگهان چند برابر شدهاند. کما اینکه اندک ترجمههایی که از فارسی به اردو شده است این موضوع را نشان میدهد.
مومنی همچنین تصریح کرد: «دا» برای ما یک کتاب تراز است، البته من یقین دارم که ترجمه آن به زبان اردو با مشکلاتی مواجه است اما همین قدم اول که این کتاب توانسته به این زبان ترجمه شده را محترم میدانیم و امیدوارم که دوستان ما در مرکز ترجمه حوزه بتوانند در ادامه با ویراستاری تازهای این کتاب را منتشر کنند.
«دا» قهرمانان زندگی من را تغییر داد
در ادامه این نشست، افتخار حسین عارف مدیر موسسه فرهنگی اکو نیز در سخنانی اظهار داشت: «دا» را یک سال و نیم پیش آقای قزوه به من هدیه داد. تا قبل از آن من به عنوان یک دانش آموز درباره ایران، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مطالعاتی داشتم و از مشکلات آن نیز آگاه هستم اما این کتاب برای ما تازگی دیگری داشت. برای من که خودم را از مسلمانان پاکستانی می دانم که با ایران و انقلاب اسلامی بوده، هستند و خواهند بود، «دا» کتاب متفاوتی بود، کتابی که نه زندگینامه است، نه گزارش، نه یادداشت و نه یک داستان بلند. آن را نمی شود در هیچ نوع ادبی مقید کرد اما خصایص همه آنها را با هم دارد.
وی افزود: ما همیشه عادت داریم در ادبیات، جوانمردی را به مردها نسبت دهیم اما حرکات خانم حسینی و آنچه که او در این کتاب روایت می کند، در میان مردها کمتر دیده می شود و متاسفم که بگویم درباره عملیات مربوط به خرمشهر نیز در دنیا کمتر صحبتی به میان می آید. در حالیکه خانواده سفارش نشده ای مانند خانواده خانم حسینی در این شهر دست به کارهایی می زنند که در تاریخ بی نظیر است.
عارف ادامه داد: اگر قهرمانان دوره جوانی من از مردم الجزایر و ... بودند، اما پس از خواندن «دا» چنان حیرت کردند که همه آنها از ذهن من عقب کشیدند. در این کتاب همه رویدادها با واژه ها به نمایش در میآیند و حس خاصی را به ما منتقل می کنند. به باور من پایبندی خانم حسینی در چنین شرایطی به دین و شرع قابل احترام است.
رئیس موسسه فرهنگی اکو در ادامه با اشاره به تجدید چاپ ۱۵۰ نوبته این کتاب، گفت: من حتی در مورد کتابهای معروف ادبیات روسیه نیز چنین شمارگانی را ندیدم. علتش را که از خودم سئوال میکنم به این نتیجه میرسم که باید دلیل را در صداقت و قدرتی دانست که در این کتاب جمع شده است و البته متاسفم که مترجم این کتاب ظاهرا تنها به ظاهر کتاب پرداخته است و نتوانسته محتوای آن را به طور کامل به اردو ترجمه کند.
ادبیات فارسی این روزها جز حافظ هم حرفی برای گفتن دارد
سخنران بعدی این مراسم، سعیده حسینجانی رئیس مرکز ترجمه حوزه هنری بود که در سخنان خود «دا» را تاریخ زنده ایران دانست و گفت: ترجمه این کتاب باعث ترقی و رونق ویترین ادبیات و فرهنگ ماست و می پذیریم که این اتفاق برای ملت مسلمان پاکستان و هند انجام شده است و باید مورد توجه قرار بگیرد. به باور من این ترجمهها نشان داد که ما جز حافظ و خیام و... میتوانیم چیزی را به عنوان ادبیات خودمان داشته باشیم و از این پس به معرفی آن بپردازیم که همه اینها هم از نعمت دفاع مقدس است، دفاعی که به حق باید آن را ایستادگی مادران و همسران شهدا بدانیم و به طور طبیعی ترجمه روان و درست، این اتفاقات است که می تواند پل ارتباطی مناسبی میان ما و ملتهای دیگر ایجاد کند.
محمد افضل رهبین رایزن فرهنگی افغانستان در ایران نیز دیگر سخنران این نشست بود.
رهبین با بیان اینکه بیشترین جذابیت ترجمه این کتاب در انتقال رخدادهایی است که در آن روایت می شود، گفت: من با خواندن این کتاب توانستم آنچه را که ملت قهرمان ایران با جان خودش لمس کرده است و در برهه ای ما نیز در افغانستان لمس کرده ایم را بار دیگر پیش چشمان خودم ببینم. مایی که تکه پاره شدن بدن انسانها و جمع شدنشان را دیده ایم و یا طعم خوردن خمپاره در منزل مسکونی را چشیده ایم، می فهمیم که این کتاب در حال گفتن چه چیزی است.
رهبین ادامه داد: من برخی از فصول و پاراگراف های ترجمه اردو را با فارسی مقایسه کردم. صریحا می بینم که به صورت گزینشی به این ترجمه نگاه کرده ام و همین نگاه به من می گوید که این ترجمه ایرادی ندارد. البته معتقدم که ما باید میان هنر ترجمه و کار ترجمه تفاوت قائل شویم. در ترجمه نثر، ترجمه کامل متن بدون غلط، انتخاب واژه های مناسب، جانشین ساختن اصطلاحات و انتقال درست خاصیت متن اثر باید مورد توجه قرار بگیرد که امیدوارم در مورد «دا» نیز اتفاق افتاده باشد.
«دا»؛ نماد آمیختگی درد و داغ و داد
فرزانه اعظم لطفی استاد زبان نیز دیگر سخنران این مراسم بود. وی در سخنان خود ترجیح داد به این موضوع بپردازد که باید قبل از بحث درباره کیفیت ترجمه به بحث درباره دادن جایگاه مناسب به ادبیات دفاع مقدس در تفکر و اندیشه جاری بر کشور پرداخت.
لطفی در همین زمینه گفت: «دا» به ما می گوید آتش جنگ خاموش شده است اما باید خاطره اش را زنده نگه داریم. جنگ حادثه ای نیست که هر روز اتفاق بیفتد، اما «دا» به ما نشان می دهد که چگونه در جنگ و در زمان رخدادش، درد و داغ و داد دست به دست هم می دهند.
این استاد دانشگاه گفت: ما در شاهنامه فردوسی موارد زیادی در زمینه اغراق می بینیم. من تعجب می کنم که آن اغراق برای ما پذیرفته شده است اما در نقدهایمان در کتاب «دا» می گوییم این نویسنده اغراق کرده و و خودرأی است. نمی دانم چرا بازنمایی روحیه ایثار سیده زهرا حسینی یا پوشش چادری که برای او بزرگی آورده است، برایمان اغراق آمیز به نظر می آید.
وی تصریح کرد: «دا» برگ برنده ادبیات معاصر ماست و سیده زهرا حسینی هم آرشیو مستند جنگ به شمار می رود. این کتاب را یک زن روایت می کند که کردارش به هیچ عنوان زنانه نیست، پس باید مواظب باشیم که موضوعات فمینیستی در نقد ما به این کتاب وارد نشود.
لطفی در عین حال تصریح کرد: روح ترجمه «دا» در زبان اردو می توانست بهتر از این صورت بپذیرد، اما به اعتقاد من نباید اجازه داد ترجمه این کتاب به شکلی انجام پذیرد که فرهنگ اصلی آن که چیزی جز فرهنگ دفاع مقدس نیست، خدشه دار شود.
کاش ترجمه اردوی «دا» را قبل از انتشار دیده بودیم
محمد کیومرثی عضو هیات دانشگاه تهران نیز دیگر سخنران این مراسم بود که در سخنان کوتاهی عنوان کرد: اگر قرار است در حوزه ادبیات جنگ، ترجمه ای به زبان اردو رخ بدهد چه بهتر که از متخصصان این زبان پرسیده شود که حاصل این ترجمه می تواند چاپ شود یا نه. ما قبول داریم که ترجمه شدن از ترجمه نشدن بهتر است اما قبل از آن باید به یک سئوال هم پاسخ دهیم: آیا مترجم در فضایی موضوعی که ترجمه می کند قرار دارد یا خیر؟
وی ادامه داد: به اعتقاد من مترجم «دا» به زبان اردو نه با جنگ ما آشنا بوده و نه فضای دفاع مقدس را می شناخت. اگر این ترجمه توسط اساتید ایرانی انجام می شد، مفیدتر بود و اتفاقاتی مانند ترجمه آن به زبان انگلیسی رخ نمی داد.
به گفته کیومرثی برخی از قسمت های ترجمه اردوی «دا» کاملا غلط و برعکس ترجمه شده است و برخی از پاورقی های آن نیز از اساس مورد ترجمه قرار نگرفته است.
«دا» حق دارد ۱۵۰ بار ترجمه شود
احمد شهریار نویسنده و مترجم پاکستانی نیز در این نشست با اشاره به اینکه ترجمه را باید تولد دوباره یک اثر دانست، گفت: کتاب «دا» اگر ۱۵۰ بار چاپ شده است، حق دارد که ۱۵۰ بار نیز ترجمه شود تا حق آن ادا شده و ترجمه ای پاکیزه از آن به دست بیاید. به باور من مترجم بزرگوار این کتاب به شدت از فرهنگ شهادت و انقلاب دور بوده است و جدای از همه اینها ترجمه اش بسیار تحت الفظی شده است.
شهریار ادامه داد: کلماتی در این ترجمه هست که برای من اردو زبان اصلا قابل شناسایی نیست. جملات ترجمه بسیار ضعیف است و کلمات اضافه آن نیز زیاد. جدای از این مترجم گویا اساسا با زبان امروز ایران آشنایی نداشته است و همین به ترجمه آسیب زیادی زده است.
عزیز مهدی نویسنده پاکستانی نیز در این نشست در سخنان کوتاهی ضمن ضعیف خواندن این ترجمه، گفت: من متن ترجمه اردوی «دا» را خواندم و در کنار خوانش متن فارسی به این نتیجه رسیدم که از این ترجمه نمی توان معنی مشترکی همانند زبان فارسی به دست آورد. من از متن اصلی اطلاعات بیشتری به دست می آوردم تا این ترجمه، از طرف دیگر خواندن و فهمیدن این ترجمه سخت است و اگر من زبان اصلی متن یعنی فارسی را نمی دانستم، ترجمه را درک نمی کردم. به باور من این ترجمه بومی سازی نشده و پیامی نارسا دارد.
نظر شما