اکبرنبوی دراین رابطه به خبرنگار مهر گفت: به نظر میرسد که در ارتباط با کمبود آثار تصویری مناسب درباره مسائل مربوط به عاشورا، مستقیم وغیر مستقیم، با بلاتکلیفی، نبود همت ویژه و بیتدبیری از ناحیه سازمانهای فرهنگی و هنری کشور روبرو شدهایم.
وی افزود: در یک نگاه جامع حضور و نقش پررنگ مدیران بیانگیزه، مدیران کمدانش، مدیران خوگرفته به روزمرگی باعث شده که ما در بسیاری از موضوعاتی که جنبه بنیادین فرهنگی دارند از کمبودهای مفرط رنج ببریم.
این کارشناس سینما ادامه داد: اگر کمی گام را فراتر بگذاریم به نظر میرسد، حضور یک جریان مرموز فرهنگی در کنار مدیریتهایی بیبرنامه، بیانگیزه و بدون صلاحیت لازم، فضای تولیدات تصویری کشور را به سمت و سویی سوق داده تا ما کمتر به مسائل بنیادین خود توجه کنیم، منظور از مسائل بنیادین صرفا تولید آثار تصویری مناسب در ارتباط با حادثه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش نیست، بلکه سایر حوزهها هم مد نظر است.
این منتقد خاطر نشان کرد: از جمله میتوان به موضوعاتی در حوزه هویت تاریخی و فرهنگی ایرانی ، نقش ایران امروز در جهان معاصر، پوشش برای استحکام بنیادهای فرهنگی، تلاش ویژه و همت خستگی ناپذیر در ارتباط با ارائه الگوهای ملی و میهنی به نسل جوان، نبود دقت به موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روز جامعه...اشاره کرد.
وی ادامه داد: وقتی با مجموعهای از این خلاها روبرو میشویم حق داریم از خود بپرسیم که این همه سازمان با اعتبارات بسیاری که در اختیارشان قرار دارد، چه برنامه مشخصی برای خود تعریف کرده اند، این مسئله را وقتی به نبود حمایت لازم و شایسته از هنرمندانی که میخواهند در جهت منافع ملی و فرهنگی قدم بردارند، گره میزنیم با یک بحران جدی در حوزههای تصویری روبرو میشویم.
نبوی افزود: هنگامی که به مجموعههای تلویزیونی به ویژه مجموعههای الف توجه میکنیم با موضوعات شگفت انگیزی روبرو می شویم که ممکن است در جای خود و به تنهایی ارزش و اعتبار زیادی داشته باشند، اما به نیازهای امروز جامعه ایرانی کمتر پاسخ میدهند.
دبیر سابق جشنواره فیلم کودک درباره راهکارهای پیشنهادی برای رفع این مسئله گفت: به نظر میرسد از تجربیات تلخ گذشته میتوانیم به چند شاخصه مهم برای گذر از این وضعیت ناهنجار دست یابیم. اول اینکه مسئولان یکبار برای همیشه تصمیم بگیرند، مدیران حوزه فرهنگ را با دو ویژگی صلاحیت و اهلیت برگزینند. دوم برای فعالیت فرهنگی وهنری شرافت ذاتی قائل شوند.
نبوی ادامه داد: سومین نکته اینکه مسئولان باید خست و چشم تنگی برای اختصاص اعتبارات لازم به حوزه فرهنگ وهنر را کنار بگذارند. چهار، مدت زمان فعالیت مدیریتهای فرهنگی و هنری را افزایش دهند و پنجم اینکه به حضور شخصیتهای سیاسی که کمترین دانش فرهنگی در عرصههای مدیریت دارند، مهر پایان بزنند.
وی بیان کرد: این پرسش بیپاسخ سالها است که برای من حل نشده باقی مانده که چرا مسئولان برای مدیریت سازمانهای صنعتی، تلاش میکنند که یک مدیر صنعتی انتخاب کنند، ولی هیچگاه یک عنصر فرهنگی برای مسئولیت سازمانهای صنعتی، اقتصادی، بازرگانی وحتی دیپلماسی انتخاب نمیشود.
نبوی در ادامه خاطر نشان کرد: پس چرا مسئولان فکر میکنند که دیوار فرهنگ آنقدر کوتاه است که مجازند هر کسی را برای برعهده گرفتن مسئولیت آن انتخاب کنند.البته این افراد انسانهای شریفی هستند، اما شرافت آنها در کنار نداشتن شناخت و تخصص لازم در حوزه فرهنگ به کمک اداره سازمانهای فرهنگی نمیآید.
این منتقد و روزنامهنگار ادامه داد: نکته آخر که امری بسیار خطیر و حساس است، این است که اساسا نگاه به مقوله فرهنگ باید از دایره نگاه و برداشت و تحلیل مبتنی بر کمیت خارج شود و برمبنای شاخصهای کیفی مورد بررسی قرار گیرد. یکی از دلایلی که هنرمندان نسبت به حادثه عظیم و بینظیر عاشورا کم توجهی نشان میدهند این است که متاسفانه ما ایرانیها نسبت به سرمایههای دینی و ملی خود افرادی گشاده دست هستیم یا به موضوع توجهی نمیکنیم و یا در نامناسبترین شکل ممکن به سراغ آنها میرویم.
وی در پایان گفت: حماسه عاشورا اگر متعلق به هر فرهنگ و کشوری بود، سال به سال از دل آن حادثه عظیم موقعیتهای انسانی و بزرگی را دستمایه ساخت آثار سینمایی قرار میدادند، ولی دریغ که ما همچنان در مدار بسته خود چون پرگار سرگردانیم.