استاد فلسفه دانشگاه استنفورد با اشاره به اینکه جوامع و فرهنگها باید خود را به طور فزاینده‌ای در مقابل معیارهای اخلاقی جهانی پاسخگو بدانند، گفت: فرهنگها باید متوجه این نکته باشند که نباید منشها و شیوه‌های خود را به سایر فرهنگها تحمیل و خود را برتر از سایر فرهنگها در نظر گیرند.

پروفسور آلن وود استاد فلسفه دانشگاه استنفورد در مورد اینکه چه عوامل و ترتیباتی هویتهای فردی و ملی را در عصر جهانی شدن می‌سازند، به خبرنگار مهر گفت: هم "افراد" و هم "فرهنگها" احساس هویت می‌کنند و هویتی دارند. آنها احساس اینکه "که" هستند و "چه" هستند دارند. آنها این احساس را دارند که چه چیزهایی برای آنها درست و صحیح است و چه چیزهایی برای آنها ارزشمند است.

وی افزود: همه این مسائل زمانی معنا دارد که هویتی برای افراد و فرهنگها متصور باشیم. به عبارت دیگر بر اساس این احساسات می‌توان دریافت که افراد و فرهنگها دارای هویت هستند. این احساسات از یک طرف تعیین کننده آرزوهای افراد و فرهنگها هستند و از سوی دیگر رابطه با سایر فرهنگها را تعیین می‌کنند.

وی تصریح کرد: برای نمونه حس هویت فردی می‌تواند به وسیله استعداد خاص هر فرد و توانمدیهای او محدود شود. همچنین این احساس با قصورها و اشتباهاتی که فرد مرتکب می‌شود و تجربه می‌کند و مرتکب می‌شود ارتباط دارد. به عنوان مثال احساس مسئولیت‌پذیر بودن فرد ناشی از همین ارتباط است.

اگر جهانی شدن به معنای رشد  "صحیح" و سازنده امور بشر در نظر گرفته شود در این صورت باید احساس هویتهای فردی و احساسات بشر دوستانه و جهان وطن‌گرایی افزایش یابد و گسترش پیدا کند

وود تأکید کرد: فرهنگ هر فرد و طبقه و جایگاه اجتماعی نقشی در ساخته شدن هویت افراد بازی می‌کند. هویت فرهنگی به اینکه چه چیزهایی برای نهادهای اجتماعی، سیاسی، فکری وهنری آن ارزشمند است می‌پردازد. هویت فرهنگی از سوی دیگر متوجه سایر فرهنگهاست.

این کانت شناس برجسته معاصر در ادامه تصریح کرد: گاهی فرهنگها از تاریخ تاسف‌باری رنج می‌برند و باید شرمنده آن تجارب و تاریخ باشند. برای مثال امریکا از تجربه برده‌داری و آلمان از دوران و تجارب دوره نازی‌ها رنج می‌برد و اینها به مثابه نقاط تاریک در آن فرهنگها قلمداد می‌شوند.

مؤلف "الهیات عقلانی کانت" تاکید کرد: شاید در نتیجه تعاملات میان فرهنگها و گسترش مناسبات میان جوامع این هویتها باید تغییر کنند. به عبارت دیگر احساس هویتهای محلی و بومی که مبتنی بر سنتها و تعصبهای فرهنگی بومی و محلی هستند تغییر خواهند کرد. اگر جهانی شدن به معنای رشد "صحیح" و سازنده امور بشر در نظر گرفته شود در این صورت باید احساس هویتهای فردی و احساسات بشردوستانه و جهان وطن‌گرایی افزایش یابد و گسترش پیدا کند. با در نظر داشتن این تعریف از جهانی شدن، هویتهای فردی بر سایر هویتها چیره می‌شوند. به عبارت دیگر در این معنا، فرد احساس می‌کند به جامعه جهانی تعلق دارد و از تعصبات و پیش فرضهای نادرست رها می‌شود.

 فرهنگها باید خود را به طور فزاینده‌ای در مقابل معیارهای اخلاقی جهانی پاسخگو بدانند و باید متوجه این نکته بشوند که نبایستی منشها و شیوه‌های خود را به سایر فرهنگها تحمیل کنند و خود را برتر از سایر فرهنگها در نظر گیرند

وود تصریح کرد: با شرایطی که ذکر شد، فرهنگها نیز باید خود را به طور فزاینده‌ای در مقابل معیارهای اخلاقی جهانی پاسخگو بدانند. فرهنگها باید متوجه این نکته بشوند که نبایستی منشها و شیوه‌های خود را به سایر فرهنگها تحمیل کنند و خود را برتر از سایر فرهنگها در نظر گیرند.

استاد فلسفه دانشگاه استنفورد در ادامه خاطر نشان کرد: به عبارت دیگر فرهنگها نباید سنتهای قومی خود را با ارزش‌تر از سایرین بدانند مگر در موردی که این سنتها به وسیله معیارهای عقلانی و انسانی جهانی مورد پذیرش قرار گیرد.