به گزارش خبرنگار مهر، غلامرضا شجاع در این یادداشت با اشاره به مشکلات تهران به عنوان یک شهر مهاجرپذیر بزرگ در عین حال به ظرفیتهای نهفته در صنعت چاپ پرداخته و در ادامه هم راهحلهایی را برای معکوس کردن روند مهاجرت به این کلانشهر ارائه کرده است.
متن کامل یادداشت نایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان خدمات صنعت چاپ در پی میآید.
مشکل کلانشهرها خصوصاً پایتخت و مراکز استانها معضلی است که با مطالعات دقیق و مستمر جامعه شناختی و اقتصادی، تاریخی، فرهنگی مشخص میشود که حاصل استعمار یکصد ساله گذشته میباشد و کشورهای انگلیس، روسیه، امریکا، آلمان و غیره معمولاً برای کشورهای جهان سوم به وجود آوردهاند و داخلیها هم نهایت کمک را در این راه به برنامههای آنان داشتهاند. برای مثال به جز لندن که غیر از پایتخت مرکز عمده صنعتی و بندر بزرگ تجاری است نسبت جمعیت مسکو به کل جمعیت کشورشان حدود 2/1، پکن 99/1، بن 278/1، تورنتو 114/1، دهلی 90/1، واشنگتن حدود 500/1 و تهران حدود 7/ 1 است و چاره کار با تهدید زلزله و مشوقهای غیر کارشناسی مثل افزایش حقوق برای کارمندان دولت و وامهای پنج میلیونی بدون برنامه که به کشاورزان داده شد و به جای کاشت زمین کشاورزی، پراید خریداری شده و کشاورز، راننده آژانس یا غیره شده، نیست.
آمارهای چند میلیونی برای انتقال از شهرها به روستا و شهرستانها بدون بسترسازیهای لازم و کارشناسی شده انجام پذیر نیست و این حرکت بزرگ و ضروری که به حق توسط دولت محترم اعلام شده احتیاج به مطالعات دقیق توسط متخصصین دانشگاهی و دانشپژوهان و اقتصاددانها نه اقتصاد خوانها و یک بسیج ملی دارد که با راه حلهای درازمدت از جمله هدایت سرمایههای ملی به توسعه واقعی کشور، علمی کردن و سودآوری کشاورزی، توسعه صنایعی که با وضع اقلیمی، منابع طبیعی کشور قابل ایجاد شدن است (نه مونتاژ اتومبیلهای از رده خارج شده کشورهای اروپایی و حتی آسیایی !)
در اینجا صنعت چاپ میتواند کمک کند و مواریث فرهنگی ایرانی اسلامی فقط با چاپ میتواند اشاعه یابد و فرد را به خویشتن خویش و بازگشت به طبیعت پاک روستا آگاه کند. خلاصه زیربناهای کار و باز هم کار را جستجو کنند و امسال هم که به فرموده مقام معظم رهبری سال کار و همت مضاعف است بیایند و با منتهای جدیت و فداکاری بدون توجه به ابزار نارضایتی برای قشری که کار مشخص ندارند و ساکنان کلانشهرها خصوصاً تهران به اجرا بگذارند و دولت با فرهنگسازی و مردم بزرگوار خودشان به این نتیجه برسند که دیگر جای زندگی در این شهرهای بزرگ نیست و در این راه آماده تحمل هر گونه محرومیت باشند اما برای کوتاه مدت راهحلهایی خام به فکر این حقیر رسیده که آنها را ارائه و امیدوارم دل سوزان نظام مطالعه کرده و درباره آنها فکر کنند و تصمیم بگیرند.
با عنایت به اینکه یکی از علل توسعه بیحساب و کتاب تهران مرکزیت سیاسی یعنی پایتخت بودن آن است این امتیاز به مرور از آن گرفته شود و در درجه اول هر وزارتخانه و ادارهای به محل واقعی آن انتقال یابد. مقدمتاً باید یادآور شوم که جلسات هیئت دولت و کمسیونها و سمینارها و غیره (در صورت لزوم) با وسایل ارتباطی کنونی مطلقاً احتیاج به تجمع در محل خاصی ندارد و هر موقع و در هر جا و با هر پراکندگی میتوان جلساتی با تمام اعضاء تشکیل داد و به امور مملکت رسیدگی کرد. برای مثال وزارت صنایع میتواند به استان مرکزی، وزارت نفت به استان خوزستان که مرکز تولید و صنایع نفتی است و وزارت کشاورزی و ادارات مختلف آن در این خیابانهای آسفالت، زیر آسمانخراشها و برجها و روستاهای مدفون در دهههای گذشته تا به حال چه گُلی بر سر کشاورزی ما زده است و آیا با انتقال به مراکز واقعی کشاورزی نمیتواند منشأ خدمات بهتری باشد؟
نیروی دریایی در تهران چه میکند. چرا مصوبه شورای انقلاب در سال 1366 در ارتباط با انتقال مراکز آموزش نظامی به خارج از تهران اجرا نشده و دیگر وزارتخانهها به همین منوال البته در تمام این موارد کاستن شدید از تعداد کارمندان بسیار لازم ولی بحث آن در این مقوله نمیگنجد.
در ضمن به فکر یک پایتخت سیاسی برای کشور در گوشهای از این فلات بزرگ باشند که تنها نقطه ارتباطی کوچک برای پرداختن به حل و فصل امور باشد و از اول شرایطی را با خود یدک نکشد که دوباره به صورت ابر شهر ظاهر شود و حدود و تعداد جمعیت آن به شدت کنترل شود.
مسئلهای که اگر از اقدامات دوگانه فوق مهمتر نباشد کماهمیتتر هم نیست حذف یارانه است. البته با کار کارشناسی اقتصاددانان و به مرور که موجب تورم و فشار مظاعف نشود بالاخره این ملت باید از پرداخت باج به دلالها و گردن کلفتها (ثروتمندان) رهایی یابد و این جز با قطع منطقی یارانه (از هر نوع آن) در درجه اول برای تهران و سپس شهرهای بزرگ امکانپذیر نیست چرا باید یارانه سوخت به کسانی داده شود که با خودروهای آنچنانی آن هم نه یکی دو اتومبیل برای هر خانواده رفت و آمد کنند و صاحبان واقعی این ثروت ملی از اقشار کم درآمد شهری با زندگی سخت و روستاها در اثر نداشتن امکانات هر روز بقچه سفر را برای تهران و مراکز بزرگ استانها آماده سازند؟
گرفتن مالیات واقعی و بدون گذشت از ثروتهای بادآورده و انشاالله نداشتن اسکلههای غیرقانونی و شناسایی معاملات زیرزمینی و پولشویی و هزینه کردن مالیات برای صاحبان واقعی کشور اعم از تلاشگران جسمی و فکری مسئولین نظام به لحاظ اینکه صنعت چاپ به عنوان فراصنعتی مهم و اساسی، تکمیلی، تزئینی و پیش برنده با کاربرد فرهنگی (مطبوعات و نشر) و صنعتی و حضور بلامنازع در صنایعی همچون صنعت فضایی، پزشکی، الکترونیکی، ارتباطی، اتومبیل سازی، بهداشتی، نساجی، پوشاک، کاشی و سرامیک، چینی و شیشه میبایست فراصنعت چاپ را یک دغدغه ملی بدانند و جایگاهی همچون دیگر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه برای آن در نظر بگیرند و اجرا کنند.
در حوزه فرهنگی نقش صنعت چاپ در مهار آسیبشناسی اجتماعی نیز غیر قابل انکار است و در کشور با ایجاد کارخانجات مناسب حوزه چاپ و بستهبندی میتوانند به جای اینکه میوههایمان پای درختان ریخته شود و فاسد گردد زیرا ماشین آلات بسته بندی و ماشین آلات تبدیل به آبمیوه، سردخانه و حمل و نقل مناسب نیست و همچنین با توجه به اینکه در سال یک میلیون تن خرما در کشور تولید میشود و اهمیت خرما به عنوان ماده غذایی ارزشمند و غذای بحرانها در مواقع سیل و زلزله، متأسفانه فقط 10 درصد آن یعنی 1000 تن صادر میشود که جمع ارزی آن رقم 100 میلیون دلار میشود و همین مقدار صادرات ما را دیگر کشورها مثل امارات با بسته بندی مناسب و 10 برابر ارزش افزوده یافته، صادر می کنند.
در حوزه دیگر مثل خشکبار به همین ترتیب و یا در حوزه تولید شیر، کشور ما تعداد گاوهای شیرده به اندازه کشور هلند داریم ولی به علت نبود ماشین آلات نگهداری و بسته بندی لازم، نمیتوانیم استفاده بهینه کنیم و حتی جعبه شیر ما میبایست از عربستان به ایران بیاید، تمام صنایع از جهت تکمیلی یا شناسایی و بستهبندی احتیاج به صنعت چاپ دارند و هیچ صنعتی بینیاز از چاپ و بسته بندی نیست.
ما میتوانیم کارخانجات چاپ و بستهبندی را در نزدیکی روستاها و شهرستان ها بنا کنیم و با ایجاد اشتغال در روستاها و شهرستانها ضمن جلوگیری ، مهاجرت به شهر را معکوس کنیم.
برای عملی شدن پیشنهادهای فوق و همچنین راه حلهای دیگری که به نظر متخصصان برسد، در درجه اول توجیه عوامل اجرایی آن و سپس آمادهسازی فکر جامعه با این تغییرات لازم است. نباید هیچ کاری به صرف اینکه (من صلاح میدانم) به اجرا گذاشته شود بلکه باید جامعه و (حداقل بخش قابل توجهی از آن) برای این تغییرات آماده باشد و برای این مقصود کار فرهنگی گستردهای لازم است که در درجه اول مجریان آن باید کاملاً به مسئولیت و رسالت خود پی برده و سپس این داشتهها را به دیگران منتقل کنند.
هیچ شکی نیست که راههای بیشتر و بهتری برای حل این معضل اجتماعی و ملی وجود دارد که به امید خدا با روشنبینی و کوشش و همت جوانان پاک وطن پرست و متدین تحصیل کرده ایرانی که هنوز طعم پول مفت دلالی را نچشیدهاند، پیدا خواهد شد و به اجرا درخواهد آمد.
به امید روزی که این ملت از سرطان بزرگی به نام تهران و غدههای اقماری آن (منظور شهرهای بزرگ است) آسوده شده به زندگی طبیعی و همراه با کار و کوشش مضاعف و به خصوص بدون درآمد نفت دست یابد.