دکتر حسین عمومی نوازنده نی و آهنگساز از جمله موسیقیدانانی است که در سالها اقامت در آمریکا به آموزش فرهنگ و هنر ایرانی به ویژه در حوزه موسیقی ملی همت گماشته است. او فارغ التحصیل رشته معماری است اما بیشترین وقت و انرژی اش در زمینه آموزش موسیقی و شعر(آواز) ایرانی صرف می شود...

عمومی تا کنون شاگردان بسیاری را از ملل مختلف ودر قالب واحدهای دانشگاهی با موسیقی ایرانی آشنا کرده است. این نوازنده نی به تازگی دو آلبوم "آتش عشق" و " آثاری از استاد صبا" را توسط انتشارات ماهور تهیه و منتشر کرده که در این دو آلبوم ضمن نوازندگی به معرفی نی شش دانگ و همچنین تمبک قابل کوک پرداخته است. وی که مقیم آمریکا است به تازگی سفری به ایران داشت و از همین رو به بهانه انتشار این دو اثر و ابداعات وی در زمینه سازهای نی و تمبک و همچنین فعالیتهای فرهنگی او در غرب گفتگویی با حسین عمومی در محل خبرگزاری مهر انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

* خبرگزاری مهر- گروه موسیقی: گرایش خانواده عمومی ها به موسیقی از جمله زنده یاد حسین عمومی (پسرعموی شما) که مدرس آواز بود و پسرعموی دیگرتان که نوازنده تاراست و دیگر عمومیهایی که شاید ما خبر نداشته باشیم جالب است... شما چگونه به دنیای موسیقی وارد شدید؟ 

- دکتر حسین عمومی : من در اصفهان در خانواده ای اهل هنر و علاقمند به موسیقی به دنیا آمدم و در پنج سالگی به ضرورت شغل پدرم که تجارت بود به تهران مهاجرت کردیم . پدرمن صدای گرمی داشت و جوانهای فامیل عمومی که خانواده بزرگی در اصفهان هستند را به خطاطی و آواز خواندن تشویق می کرد. در اصفهان معروف بود که می گفتند چرخ چاه آب منزل عمومی‌ها وقتی طناب و دلو پایین می رود ابوعطا می خواند و زمانی که آب را بالا می کشند سه گاه زمزمه می کند! در ساعات مختلف روز مخصوصا عصرها از تمام اتاقهای دوخانه بزرگ قدیمی ما که پنج دری و هفت دری بود صدای نماز، دعا و آواز شنیده می شد. یکی از این خانه ها معروف به حسینیه بود و هرسال در دهه محرم مراسم روضه خوانی و نوحه خوانی برگزار می شد، فیلمهایی از این مراسم دارم که به وسیله برادر بزرگم -ابوالفضل- ضبط شده است در این مراسم که از صبح زود تا ساعت یک بعدازظهر تشکیل می شد واعظین خوش صدای اصفهان به روی منبر می آمدند و ضمن سخنرانی با صدای خوش آواز می خواندند و پس از آن هم جلسه هایی با حضور برخی از این آقایان و افراد فامیل تشکیل می شد که بحث بر سر شعر و موسیقی بود .من از این جلسات و دیدارهایی که دکتر حسین عمومی در زمانی که دانشجوی حقوق در دانشگاه تهران بود و به خانه ما می آمد و با پدرم به بحث درباره شعر و موسیقی می نشست خاطرات بسیاری دارم.

 *نوازندگی ساز نی را از چه زمانی شروع کردید؟

- دوره ابتدایی را به نواختن نی لبک، فلوت و ویولن بدون هیچ معلمی آغاز کردم حدود 14 سال داشتم که تحت تاثیر آرم برنامه "گلهای جاویدان" که مثنوی مخالف سه گاه با قره نی شیرخدا بود قرار گرفتم. از پدرم خواستم برای من یک قره نی بخرد تا بتوانم آرم برنامه گلها را تقلید کنم خلاصه اینکه پس از اصرارهای فراوان یکروز پدرم وقتی به خانه آمد یک ساز نی که در روزنامه پیچیده شده بود را به من داد و گفت تو باید این ساز را بنوازی نه قره نی! البته خیلی هم باور نداشت که بتوانم صدایی از نی درآورم در آن زمان صدای ساز استاد کسایی بسیار پرطرفدار بود و همه کسانی که اهل موسیقی هستند می دانند که صدای ساز استاد کسایی بیشتر به معجزه شبیه است تا نوازندگی یک ساز در آن زمان تنها صدای نی این استاد مسلم موسیقی ایرانی بود که از رادیو پخش می شد و از برادرم شنیده بودم که استاد کسایی با استفاده از دندان صدای نی را درمی آورند من هم تمرین بسیاری کردم تا اینکه صدای نی را درآوردم و موجب خوشحالی بسیار خانواده به خصوص پدرم شد.

* پس از اینکه صدای نی را درآورید نزد هیچ معملی برای یادگیری این ساز نرفتید ؟

- در شهر اصفهان سنت نی نوازی سابقه تاریخی دیرینه ای دارد و نوازندگان برجسته نی از این شهربرخاسته اند و از سوی دیگر در بین مردم هم نوازنده های بی نام و نشان این ساز وجود داشتند که به پیچ و خمهای این ساز آشنایی داشتند. یکی از این افراد از آشنایان خانوادگی ما به نام شکرالله سلیمانی نی می نواخت به همین دلیل نزد او رفتم و برای اولین بار اجرای زنده شکرالله از ساز نی را بدون افکتهای رادیویی دیدم و شنیدیم و مراحل ابتدایی نوازندگی این ساز را از او آموختم. خلاصه اینکه خواندن آواز زیرنظر پدرم و نواختن نی با تقلید از تکنوازیهای استاد کسایی که از رادیو پخش می شد جزئی از زندگی روزمره من شد.

* چطور شد که پا به عرصه حرفه ای هنر موسیقی گذاشتید؟

- زندگی من به همین منوال ادامه پیدا کرد تا در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی که در آن زمان به دانشگاه ملی معروف بود مشغول به تحصیل شدم. در دوران تحصیل دوسال در اردوهای هنری دانشگاههای ایران که در رامسر تشکیل می شد شرکت کردم وهر سال در نوازندگی ساز نی رتبه اول را به دست آوردم. البته ناگفته نماند که در آن دوران تعداد کسانی که به سازهای ملی رو می آوردند خیلی کمتر از کسانی بود که به سازهایی مثل گیتار، ویولن و آکاردئون و سایر سازهای غربی علاقه داشتند. در سال اول اردوها هر شب دانشجویان یک دانشگاه اجرای برنامه داشتند که این برنامه ها شامل شعرخوانی، تئاتر و اجرای موسیقی بود. در آن زمان من قطعه ای را با الهام از تکنوازی استاد کسایی در دستگاه ماهور اجرا کردم و فردای آن شب زمانی که مقابل هیئت داوران که متشکل از اساتیدی چون حسین تهرانی، فرامرز پایور، مصطفی کمال پورتراب، داریوش صفوت و حسین دهلوی بود قرار گرفتم بار دیگر قطعه ای را اجرا کردم که بسیار تشویق شدم. فردای آن روز استاد دهلوی در یک صحبت جداگانه به من سفارش کرد که به هنرستان بروم و آموزش موسیقی را جدی بگیرم. به هنرستان عالی موسیقی ملی رفتم و در کلاسهای استاد فخرالدینی تئوری موسیقی ایرانی و سولفژ را فرا گرفتم و درکلاسهای آزاد زیرنظر استاد کریمی ردیف آوازی را یاد گرفتم. شاگردی من در کلاسهای استاد کریمی 8 سال طول کشیدبه طوری که به یکی از دوستان نزدیک و خانوادگی ایشان تبدیل شدم و تا قبل از مهاجرت من به فرانسه در سال 1363 یعنی یک سال قبل از فوت استاد کریمی این دوستی ادامه داشت.    

*ساخت ساز ابداعی -نی شش دانگ- یکی از ابتکارات شما است. در چه زمانی و به چه ضرورتی شما به ساخت این ساز دست یافتید؟

- کلاسهای تئوری استاد فخرالدینی یکی از بهترین کلاسهایی بود که در زمینه موسیقی گذراندم و ایشان با حوصله و آرامش خاص خودشان قطعات ساخته شده استاد صبا و 18 قطعه که برای ویولن نوشته شده بود را به من یاد داد. البته ایشان چون نی نمی نواخت نتها را می خواند و من آوای استاد فخرالدینی را با نی دنبال می کردم. وقتی به نت غایب در نی یعنی نت "سی" می رسیدم جمله ناقص می شد و معمولا به سکوت می گذشت. یکروز تصمیم گرفتم قابلیت اجرای این نت را به نی اضافه کنم این موضوع را با استاد دهلوی درمیان گذاشتم و ایشان هم بسیار تشویقم کرد و بعد به کمک فرهاد دلشاد که مغازه تعمیر ساز داشت کلیدی از روی یک ساز شکسته برداشتیم و به نی که من با یک یند و یک سوراخ اضافه ساخته بودم اضافه کردیم با اضافه شدن این نت موفق شدم قطعات نوشته شده را راحت تر و کاملتر اجرا کنم.

* آیا در گروههای رسمی موسیقی هم اجرای برنامه داشته اید ؟

- در همان روزهایی که به هنرستان موسیقی می رفتم یکروز استاد کریمی گفت نادرگلچین که از خوانندگان مورد علاقه تو است قطعه ای به آهنگسازی عباس خوشدل خوانده و می خواهد دو بیتی های آن را همراه نی تو بخواند و به دنبال این صحبت به من تاکید کرد که حتما با این خواننده همکاری کنم. بنابراین نخستین تجربه اجرای من در قطعه ای به نام" نوای کاروان" با آواز نادر گلچین شکل گرفت. در ادامه این فعالیت زمانی که استاد پایور گروه سازهای ملی را تشکیل داد به وسیله استاد کریمی از من دعوت کرد که با این گروه همراهی کنم. به خوبی به یاد دارم که تیتراژ اولین اجرای این گروه با تکنوازی نی من آغاز شد و من در کنار اساتیدی چون حسین تهرانی، فرامرز پایور رحمت الله بدیعی ، هوشنگ ظریف و فرامرز پایور به نوازندگی نی مشغول شدم.

*ادامه فعالیت شما در حوزه موسیقی به چه شکلی ادامه پیدا کرد؟ 

- پس از دریافت مدرک فوق لیسانس از دانشکده معماری به عنوان دانشجوی ممتاز بورس مطالعاتی دولت ایتالیا به من تعلق گرفت و به ایتالیا رفتم و دو سال در رشته معماری درس خواندم و به ایران برگشتم و پس از آن به مرکز حفظ و اشاعه با مدیریت دکتر صفوت به کار تحقیق و تدریس دعوت شدم و سفرهایی هم به کشورهای دیگر برای اجرای کنسرت داشتیم و در ادامه روند فعالیتهای خود تا سال 1357 با محمدرضا لطفی و زنده یاد ناصر فرهنگ فر و هنرمند عزیز بیژن کامکار ساخته های استاد صبا را در ادیو ضبط می کردیم که در برنامه گلچین هفته به مدیریت شاعر گرانقدر هوشنگ ابتهاج پخش می شد.

*بعد از پایان تحصیلات در رشته معماری موسیقی را ادامه دادید یا به معماری پرداختید ؟

- همانگونه که اشاره کردم در رشته معماری شاگرد ممتاز بودم و برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفتم و پس از پایان دوره دکترا در رشته معماری به ایران برگشتم و از سال 1351 تا سال 1362 در دانشکده معماری دانشگاه شهید بهشتی درس دادم ولی به موازات آن فعالیتهای خودم در عرصه موسیقی را قطع نکردم تا اینکه در سال 1363 به فرانسه رفتم آنجا در کنار کارهای معماری در زمینه موسیقی بیشتر فعال شدم. در ابتدا با داریوش طلایی و جمشید شمیرانی و زنده یاد محمود تبریزی زاده کنسرتهایی را برگزار کردیم و بعد از آن به اتفاق حسین علیزاده که در آن زمان مقیم برلن بود کنسرتهای متعددی در شهرهای مختلف اروپا برگزار کردیم. در سال 1366 بعد از اجرای دو کنسرت در پاریس به اتفاق علیزاده، لطفی و محمد قوی حلم عازم آمریکا شدیم و ظرف مدت 40 روز 17 کنسرت در شهرهای مختلف آمریکا به روی صحنه بردیم که مورد استقبال تماشاگران به خصوص هموطنان مقیم آمریکا قرار گرفت.  

* مخاطبان کنسرتهای ایرانی معمولا از چه قشری از جامعه هستند؟

- در آن زمان انواع و اقسام سلیقه ها برای شندین موسیقی ایرانی به کنسرتهای می آمدند و در این بین حضور جوانانی که تجربه ای از این نوع موسیقی نداشتند جلب توجه می کرد و به دیدن کنسرتهای موسیقی ایرانی می آمدند ولی امروزه با توجه به این مطلب که چه کسی و یا چه موسسه ای کنسرت برگزار می کند ترکیب افرادی که به کنسرتهای موسیقی ایرانی می آیند متفاوت است. به این معنا که اگر کنسرتی به وسیله غیر ایرانیها برگزار شود جمعیت حاضر ترکیبی است از ایرانیها و غیر ایرانیها. به عنوان مثال در آخرین کنسرتی که در شهر سیاتل اجرا کردم در یک سالن 900 نفری فقط 200 ایرانی حاضر بودند و بقیه آمریکایی بودند به خاطر اینکه این برنامه توسط تئاتر شهر سیاتل برگزار شده بود.

*شما تغییراتی در جهت تکمیل سازهای نی و تنبک و دف انجام داده اید لطفا در خصوص این تغییرات توضیح دهید.

- به تازگی آلبومی به نام" آثاری از استاد ابوالحسن صبا" و "آتش عشق" توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور منتشر شده است که به طور مفصل در دفترچه اول آلبوم در این مورد توضیح داده ام اما به طور خلاصه باید متذکر شوم که گستره صوتی نی شش دانگ است یعنی در کوک استاندارد و یا دیاپازون از نت "سی" شروع می شود و به نت "فا" در دو اکتاو و بالاتر ختم می شود و برای اجرای اولین نت یعنی "سی" سوراخی بر روی نی تعبیه نشده و ساختمان نی همان ساختمان نی است که حداقل از 1000 سال قبل بر روی مینیاتورهای ایرانی دیده می شود و یا همان سازی است که در دست چوپانهای دشت و کوهستانها است. من این نت و مشتقات آن یعنی "سی کرن و سی بمل" را به این ساز اضافه کرده ام ،اگر نی کوتاه باشد با استفاده از انگشت کوچک دست پایین پوشیده می شود و چناچه نی بلند باشد با کلیدی آن را می پوشانیم. برای به دست آوردن مشتقات "سی" از دو لوله برنجی که بر روی یکدیگر می چرخند استفاده کرده ام.

* تغییرات تمبک به چه صورتی است؟            

- درمورد تمبک هم باید بگویم برخلاف اغلب سازهای کوبه ای دنیا مانند درام ، تیمپانی و طبلای هندی که همه کوک می شوند تمبک همان شکل ابتدایی چند صد سال قبل خود را دارد که پوستی بر روی کاسه ای چوبی چسبانده شده است و نوازنده آن هیچ کنترلی بر روی صدای تولید شده از این ساز را ندارد در صورتی که تمبک هم مانند سایر سازها دارای صدای موسیقایی است و نتهایی را تولید می کند که باید آنها را با سایر سازها کوک کرد.  ایده ساخت تمبک قابل کوک به 50 سال پیش برمی گردد به این ترتیب که استاد تهرانی با حمایت و تایید استاد صبا از استاد قنبری مهر می خواهد طرحی برای قابل کوک کردن تمبک بدهند من تمبکی را با این طرح در ویترین ورودی وزارت فرهنگ و هنر دیده بودم که به وسیله پیچهای به اصطلاح خروسکی و حلقه ای فنری که در داخل آن وجود داشت کوک می شد. این طرح را سالها قبل آقای حلمی با تغییراتی تولید کرده و در اختیار علاقمندان قرار داده اند و این ساز را در دست افراد مختلف در اروپا و آمریکا دیده ام بنابراین احتیاج به اینکه صدای تمبک کوک شود وجود دارد من هم به خاطر کارهایم از حدود 25 سال قبل  که بیشتر تکنوازی با تمبک بوده همیشه وقتی صدایی از تمبک می شنیدم که با سازم کوک نبود بسیار اذیت می شدم و در این ارتباط با مجید خلج که بیشتر از سایر نوازندگان با من همکاری می کرد صحبت بسیار کرده بودیم تا اینکه از 15 سال قبل روی این طرح شروع به کار کردم و خوشبختانه نتیجه بسیار خوبی داده است و هر نوازنده ای حرفه ای که این ساز را دیده علاقمند شده این ساز  را داشته باشد. مجید خلج سالها است که از این ساز استفاده می کند و معتقد است که این ساز باعث شده به صدادهی تازه ای دست یابد اما متاسفانه هنوز این طرح به مرحله تولید و توزیع به تعداد زیاد نرسیده است.               

* از چه زمانی به آمریکا رفتید و در آنجا چه فعالیتی داشتید؟

- سال 1366 در جریان کنسرتهایی که به اتفاق دوستانم در آمریکا داشتم در شهر سیاتل خانم "ساکاتا" رئیس دانشکده موسیقی قوم شناسی دانشگاه واشنگتن از من دعوت کرد در این دانشکده تدریس کنم ولی به دلیل مشکلات اقامت در فرانسه ونداشتن ویزای کاری در آمریکا این کار عملی نشد تا اینکه همین خانم را بار دیگر در سال 1999 در کنسرتی که در لس آنجلس با پژمان حدادی داشتیم ملاقات کردم و این دفعه مرا برای تدریس در دانشگاه( UCLA ) دعوت کرد و در سال 2000 به مدت 2 کوارتت در این دانشگاه تدریس کردم و با دعوت مجدد رئیس جدید آن دانشگاه در سال 2003 به مدت دو سال هم در آنجا تدریس کردم و از سال 2006 تا کنون در دانشگاه ایالتی (UCL) مشغول تدریس موسیقی هستم.

*چگونه به دانشگاه "ارواین" (UCL) دعوت شدید؟

- یک ایرانی خیر و حامی فرهنگ و موسیقی ایرانی به نام فریبرز مسیح مبلغی را در اختیار دانشگاه (UCL ) قرار داده است تا مرکز مطالعات فرهنگ و هنر ایرانی به نام جردن (موسس مدرسه البرز تهران) را تاسیس کنند. در این مرکز خانم دکتر نسرین رحیمیه که مسئول مرکز است ادبیات تطبیقی تدریس می کند و دکتر تورج دریایی تاریخ و بنده هم در دانشکده موسیقی به تدریس موسیقی کلاسیک ایرانی مشغول هستیم . باید توضیح بدهم این دانشکده در رشته های موسیقی کلاسیک غربی، جاز و الکترونیک دانشجو دارد و من تنها کسی هستم که موسیقی کلاسیک ایرانی تدریس می کنم. درس من چهار واحد اختیاری است و دانشجویان ترکیب متنوعی دارند، هم دانشجویان رشته موسیقی و هم دانشجویان سایر رشته ها در این کلاسها حضور دارند.

*با توجه به چنین ترکیبی از دانشجویان چه نوع برنامه آموزشی را دنبال می کنید؟         

- از حدود 26 سال پیش از نخستین روزهایی مهاجرتم به فرانسه دانشجویانی داشتم که از نظر مهارت در اجرا، اطلاعات موسیقی و مختصات فرهنگی خیلی متنوع بودند. من دانشجوی ایتالیایی داشتم که فارغ التحصیل کنسرواتوار میلان بود و 10 سال در ارکستر فیلارمونیک رادیو فرانسه فلوت زده بود. دانشجوی دیگری داشتم که 12 سال بیشتر نداشت و ایرانی بود. دانشجوی دیگری داشتم که فارغ التحصیل دانشگاه سیدنی بود و بسیاری دیگر از دانشجویان که از طیفهای مختلف سرکلاس حاضر می شدند و موسیقی ایرانی می آموختند. نتیجه تجربیات 26 ساله تدریس در خارج از کشور و تجربیاتی که تا سن  40 سالگی در ایران به دست آورده بودم مجموعه ای است به نام "پیش ردیف" که شامل 11 درس برای آشنا شدن با اصول و ساختار موسیقی ایرانی و مقدمه ای بر ردیف که در دانشگاه تدریس می کنم و درکنار آن مطالب تئوری درباره تاریخ و ساختار موسیقی کلاسیک ایرانی و سازها را تدریس می کنم. همیشه با خواندن شعر کلاسهای خودم را آغاز می کنم زیرا معتقدم اساس موسیقی ایرانی شعر و آواز است.

*به عنوان آخرین سئوال با توجه به اینکه حوزه فعالیت شما تدریس است بحثی در حوزه آموزش هنر موسیقی در ایران وجود دارد که اساتید موسیقی ایران شاگرد مبتدی درس نمی دهند و هنرجویانی که در هنر موسیقی تخصص دارند را برای آموزش تکنیکی این هنر مورد آموزش قرار می دهند نظر شما نسبت به این نوع نگاه چیست؟

-  زمانی که در دانشگاه معماری تدریس می کردم همزمان در مرکز حفظ و اشاعه، هنرستان عالی موسیقی و دانشگاه تهران در رشته موسیقی هنرهای زیبا تدریس می کردم. در آن زمان هیچگاه چنین بحثی از سوی اساتید موسیقی مطرح نبود که حاضر نیستند به شاگردان مبتدی درس دهند. در خارج از کشور حاضرند به هر هنرآموزی در هر اندازه از توان تکنیکی و در هر سنی که هستند تدریس کنند امروز استقبال مردم و توجه آنها به موسیقی کلاسیک ایرانی به اندازه ای است که تعداد استادان برجسته جوابگوی تعداد زیاد هنرجو نیست و همین امر باعث شده که خیلی ها هم بدون داشتن صلاحیت مشغول تدریس شدند. به اعتقاد من عدم وجود سیستم آموزشی مدون در سطح کشور و بی توجهی به موسیقی از سوی مسئولان و عدم وجود برنامه ریزی صحیح در این حوزه علت اصلی این موضوع است چرا که اگر برنامه ریزی صحیح وجود داشته باشد شاگردان مبتدی هم شانس استفاده از دانش هنر استادان با تجربه را خواهند داشت و در مقابل استادان هم شانس پیدا کردن استعدادهای جوان را به دست خواهند آورد زیرا جوانهای با استعداد تضمین کننده ادامه راه استادان متعهد هستند.     

-----------------------------

گفتگو : پریسا ساسانی