احمد وکیلیان نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه در گفتگو با خبرنگار مهر درباره جایگاه مقاتل در ادبیات معاصر اینگونه گفت: مقاتل از جمله متنهای مذهبی است که چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم میتواند در ادبیات معاصر مورد استفاده قرار گیرد. این بهره بردن میتواند به صورت ویرایش و بازنویسی برخی مقاتل و یا استفاده از آنها برای نوشتن رمان و داستان باشد.
وی ادامه داد: مقاتل از جمله متونی هستند که واقعه کربلا را از ابتدا تا انتها توصیف میکنند ولی به دلیل اینکه در خلال آن مباحث حاشیهای را هم مطرح میکنند لازم آن کسی که میخواهد از آنها استفاده کند دیگر آثار را هم مطالعه کند و با دقت نظر آنها را وارد ادبیات معاصر کند.
مدیر مسئول فصلنامه "فرهنگ مردم" با ابراز تاسف از اینکه ما به میزان کافی به ادبیات کهن خود به ویژه در شاخه دینی و اساطیری توجه نداریم بیان کرد: یک حلقه گمشده در ادبیات ما وجود دارد و آن هم این است که ادبیات داستانی ما با فرهنگ دینی و اساطیریمان کمتر ارتباط پیدا میکند در حالی که در ادبیات غرب ردپای مفاهیم اساطیری و دینی را در 90 درصد رمانها و داستانهایشان میبینیم.
نویسندگان غربی به متون کهن و مذهبی بیشتر توجه دارند تا نویسندگان شرقی
وکیلیان افزود: رویکرد نویسندگان غرب بدین گونه است که از قصههای عامیانه، اسطورهای و دینی خودشان و دیگر ملیتها استفاده می کنند. آنها حتی خود را محدود به دین و فرهنگ بومی خود نمیکنند و سعی در مطالعه و شناخت متون دیگر کشورها هم دارند و ما نمونه آن را در آثار پائولو کوئیلو میبینیم که به شدت به فرهنگ کهن شرق توجه دارد.
مولف "رمضان در فرهنگ مردم" با اشاره به اینکه نویسندگان بزرگ غربی به منابع شرقی توجه زیادی داشته و دارند تاکید کرد: شما با نویسندگانی چون دانته، ویکتور هوگو، چارلز دیکنز، هانس کریستین اندرسن و دیگران در ادبیات غرب روبه رو می شوی که این افراد به ادبیات شرق توجه داشته و از آن تاثیر پذیرفتهاند و در عدهای از آنها خودشان را مدیون "هزار و یک شب" میدانند و معتقدند اگر این کتاب نبود به چنین قدرتی در داستاننویسی دست نمییافتند.
وی اضافه کرد: درباره آنچه از فرهنگ دینی به ما رسیده هم رویکرد به همین شکل است و ما با چهرههایی از غرب روبه رو هستیم که به این متون توجه ویژه دارند. ما باید خودمان هم در زمینه ظرفیتهای اسطورهای و دینی فرهنگمان بیشتر حساسیت به خرج دهیم و به ویژه درزمینه قصص قرآن میتوان برای گروههای مختلف سنی کارهای شاخصی انجام داد که اگرما مقتضیات کار را به درستی دریابیم به نتایج مثبتی هم میرسیم.
وکیلیان درباره مقتضیاتی که میتواند باعث شود یک کار موفق ادبی مبتنی بر نوشتههای کهن دینی و اساطیری نوشته شود توضیح داد: یکی از نکاتی که باید بدان توجه شود دریافت زبان مخاطبی است که برای نوشته خود انتخاب کردهایم. هرگز نباید برای مخاطب کودک و نوجوان همچون بزرگسال روایت کرد و البته برعکس. همچنین در بیان مطالبی که از حوزه دینی، عامیانه و اساطیری میآیند باید بدین نکته توجه کرد که مطلب را با واژگان و ادبیات روز بنویسیم.
رنسانس در غرب باعث بازنگری آنها در رویکرد به فرهنگ خودشان و دیگران شد
نویسنده "محرم و فرهنگ مردم" درباره دلایلی که باعث شده غرب نسبت به فرهنگ شرق حساس باشد و از آن بهره گیرد ولی شرقیان خود نسبت به داشتههایشان بیتوجه باشند عنوان کرد: گرچه در کشور ما در دورهای و توسط برخی اهالی فرهنگ و ادب توجهاتی به غرب بوده است ولی در یک نگاه کلی غرب در این زمینه پیشروتر و جدیتر بوده است و آبشخور خود را شرق قرار داده است که دلیل آن هم می توان اینگونه بیان کرد که در غرب رنسانس با تمام مسائل مثبت و منفی آن به وجود آمد که یکی از مهمترین تاثیرهای آن این بود که آنها در خودشان تحول ایجاد کرده و به بازنگری در فرهنگ خودشان و دیگران پرداختند.
وی ادامه داد: ولی چنین رنسانسی در ایران به طور کامل اتفاق نیفتاده و حرکتهایی چون مشروطه هم عقیم مانده است درباره انقلاب هم هنوز زمان کافی برای قضاوت نگذشته است ولی آنچه تا اکنون رخ داده نشان میدهد که در عرصه فرهنگی آن طور که باید و شاید رشد نکردهایم و مسائلی چون جنگ کمتر فرصت باقی گذاشت که ما به عرصه فرهنگ جدی بپردازیم.
وکیلیان با اشاره به اینکه در دوره مشروطه به ترجمه آثار غربی بسنده شد تشریح کرد: همچنین در دوره مشروطه ما دچار خودشیفتگی شدیم در حالیکه به اعتقاد من باید به "در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ دیگر نگریستن" (نام کتابی از علی بلوکباشی) میرسیدیم. همه آنچه تا امروز اتفاق افتاده باعث شده مثلا ما در حوزه شعر شاعران نوپرداز زیاد داشته باشیم ولی در بین آنها چند چهره شاخص دیده نشود در حالی که در دوره باستان ما دیوانها و کتابهای شعر شاخص زیاد داشتیم که گرچه از بین آنها چند عنوان به اوج رسیدهاند ولی دیگر آثار هم قابل دفاع هستند و حرفی برای گفتن دارند.
چرخه فرهنگ با معدود چهرههای شاخص نمیچرخد
این پژوهشگر همچنین گفت: پس از رفتن سران شعر نو دیگر چهرههایی نداشتیم که جای آنها را بگیرند. شاعران نوپرداز باید متون کهن را بخوانند و ژرفای فلسفه ایرانی و شرقی را دریابند. من نمیخواهم تمام شاعران نوپرداز را محکوم کنم ولی باید تعداد بالاتری شاعران شاخص داشته باشیم چراکه چرخه فرهنگ برای چرخیدن نیاز به تعداد بیشتری چهرههای شاخص دارد.
وی با اشاره به اینکه در تولید آثار مذهبی، بومی و کهن دچار رکود شدهایم توضیح داد: با وجود رسانههای مختلف و پیامهای مختلفی که هر روزه به سوی ما روانه میشود کمتر فرصت نوشتن، خواندن و فکر کردن داریم که باید سعی کنیم در چنین فضایی باز هم به فکر تولید فرهنگی باشیم.
افزوده شدن برخی حواشی به مقاتل به همراهی مخاطب عام کمک می کند
وکیلیان در بخش دیگر این گفتگو و در پاسخ به این پرسش که آیا مقاتل از لحاظ سندیت تاریخی در جایگاهی هستند که بتوان از آنها در ادبیات معاصر بهره گرفت و به نوعی مبلغ آنها بود یا اینکه برخی اغراقها در این متون که بیشتر ریشه روایی دارند از اعتبار آنها میکاهد؟ بیان کرد: واقعه کربلا گرچه از لحاظ عمق و معنا حادثه عظیمی است ولی از لحاظ زمان و مکان وقوع محدود بوده است حال وقتی قرار باشد در قالب روایت داستانی این اتفاق را بیان کنیم طبیعی است که بخشهای حاشیهای بدان اضافه شود که روایت را پیش ببرد.
مولف "قصههای ایرانی" با تایید اغراقهای وارد شده در مقاتل به روایت حادثه عاشورا تشریح کرد: این اتفاق آنقدر بزرگ است که هر کسی وقتی با آن روبه رو میشود محسور آن میشود و همین هم باعث شده که راویان و نویسندگان مقاتل هم شاخ و برگهایی بدان بیفزایند و اگر قرار بود صرفا یک روایت مستند تاریخی از روز عاشورا داشته باشیم بخشی از مخاطب عام با آن همراه نمیشدند.
این نویسنده ادامه داد: برخی ناقلان و کاتبان مقاتل از روی علاقه برخی حواشی را به ماجرا افزودهاند که همین حاشیهها هست که برای عامه مردم جذاب است و عشق آنها به امام حسین(ع) را زنده نگه داشته است. البته افزودن این حاشیهها تاثیر مثبت داشته و تنها روایت را یک واقعه تاریخی را جزئیتر و به زبان مردم نزدیکتر کرده است . این بدین معنا نیست که اصل داستان تغییر کرده باشد.
رویکرد فلسفی به قیام حسینی برای خواص مناسب است
وی تاکید کرد: عامه مردم را نمیتوان تنها با رویکرد فلسفی به مساله عاشورا جذب چنین مفهوم بلندی کرد تضمینی نیست که عامه مردم آن طور که باید و شاید فلسفه قیام امام حسین(ع) را دریافت کنند. می توان رویکرد فلسفی را برای خواص مورد توجه قرار داد ولی نباید از مخاطب عام صرفنظر کرد. مردم هم برای خودشان ادبیاتی دارند که متناسب با آن باید عظمت قیام حسینی را تشریح کرد تا آنها نیز به درکی از این اتفاق برسند.
وکیلیان با اشاره به اینکه باید مبتنی بر اصل اتفاق روایتهای متنوعی برای همه مخاطبان موضوع داشته باشیم گفت: بیان داستانی و نمایشی عاشورا و اتفاقات آن برای عامه مردم جذابیت دارد. ما مشابه آن را در دیگر کارنوالهای مذهبی جهان از جمله آنچه درباره حضرت مسیح(ع) به جای مانده است می بینیم که در آنجا هم حاشیههایی در روایت آورده می شود که در پیشرفت روند روایت نقش مثبت دارد.
گردآورنده "مثلها و افسانههای ایرانی" درباره این موضوع که آیا با وجود حضور شخصیتهای سیاه و سفید در واقعه عاشورا و بدون شخصیتهای خاکستری میتوان روایتی داستانی از مقاتل ارائه داد؟ دیدگاه خود را اینگونه ارائه کرد: نوشتن درباره عاشورا امری است که نیاز به پشتوانه پژوهشی قوی دارد باید شخصیتهایی که در موضوع نقش دارند از کودکی تا شهادت و مرگ مورد بررسی قرار گیرند، باید انواع و اقسام نوشتههای مرتبط با موضوع مطالعه شود و سپس در این موضوع دست به قلم شد.
پشتوانه پژوهشی لازمه کار فرهنگی است
این منتقد ادبی افزود: برای دستیابی به ادبیات نوین دینی نیاز به مطالعه زیاد است ولی متاسفانه ادبیات معاصر ما زایش کافی ندارد البته این بدین معنا نیست که رویکرد مدرن و نوین به متون کهن و مذهبی به تحریف آنها منجر شود و یا خلق چنین آثاری رنگ و بوی اصلی آن واقعه را زیر سول ببرد و مثلا در حوزه رمان مذهبی آن آثار کاملا رنگ و بوی غربی به خود گیرند و دیگر ردپایی از فرهنگ شرقی و مذهبی در آنها دیده نشود. باید در این مسیر کارهای مطالعاتی بلندمدت با دقت و ظرافت انجام داد همچنین باید از تعصب پرهیز کرد تا اگر نوپردازیهای لطمهای به اصل مسئله نمیزند انجام گیرد.
وکیلیان در پایان عنوان کرد: اگر کارهایمان پشتوانه پژوهشی نداشته باشد در نهایت با کارهایی که کپی یکدیگر هستند روبه رو میشویم و مخاطب امروزی با چنین سطح آگاهی و دسترسی به منابع اطلاعاتی قوی را از ست خواهیم داد.