خبرگزاري "مهر" - گروه سينمايي : و اكنون ،رها كرده رويا و عشق و هر دغدغه و استاده بر قله برف آذين هرچه ناممكن ...

 

سه سال پيش در چنين روزهايي از پاييزي بود كه ساموئل خاچيكيان ، سينماگر تاثير گذار نيم قرن سينماي ايران ، ديده برجهان فرو بست و سينما را دچار فقدان يكي از قدرناشناخته ترين بنيان گذارانش ساخت . ساموئل خاچيكيان كه با ساخت فيلم هايش سود سرشاري به سينما عطا كرد آخرين روزهاي زندگي خود را در شرايط نا مطلوب مالي سپري نمود .  
اگرچه گاه گاه و در گوشه و كنار ، از وي نجليل به عمل مي آمد ولي هيچگاه آنچنان كه او سينماي ايران را به لحاظ فرم و محتوا پيش برد ، بطور شايسته مورد احترام و اداي دين قرار نگرفت.
خاچيكيان كه در هفتاد و نه سالگي درگذشت، نخستين فيلمش را با عنوان "بازگشت" ساخت. او كه سازنده  پرفروش‌ترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران است  آخرين ساخته خود "شك" را تا نيمه را پيش برد . اين فيلم علي‌رغم اينكه به كارگرداني  داود موثقي،به پايان رسيد هنوز به نمايش عمومي درنيامده است. 
 ساموئل خاچيكيان به جز سينما در عرصه هاي ديگر هنري  نيز حضوري چشمگير داشت . اغلب اين فعاليت ها حتي  از ديد برخي پيگيران و علاقمندان سينماي او نيز پنهان مانده است. شعر هاي او در ميان ارامنه هواخواهان بسيار دارد .به نظر مي رسد يكي از دلائل عدم آشنايي اغلب علاقمندان ساموئل خاچيكيان با اين وجه هنرمند ، اين بود كه ساموئل به زبان ارمني شعر مي سرود . نخستين شعرساموئل در دوران كودكي اش  در دوهفته نامه "خوشه جديد" به مدير مسئولي مارگريت سروري - كه سالها بعد ساموئل به اتفاق پسر او يعني موشق سروري فيلم "شب نشيني در جهنم" راساخت -چاپ شد.
ساموئل براي برخي فيلم هايش نيز شعر مي گفت ؛  شعر ترانه اي كه در فيلم "چهارراه حوادث" خوانده مي شود .( ياد روزگار ديرين .......خاطرات عشق شيرين.....) ويا شعري كه در ابتداي فيلم "قصه شب يلدا" همراه نمايي سايه وار از نيمرخ ساموئل بر تصوير نقش مي بندد كه:
مهرباني هاي من ،
چون باران است،
كه مي بارد ، مي بارد.......
وبا اين بارش مداوم ........اي دوست ، اي عزيز
جوينده تو هستم ،
در تاريك ترين شب زمان ، شب يلدا
تا به ژرفاي اين شب نظر كني....
و البته بر اساس همين روح شاعرانه بود كه عليرغم آنچه از ساموئل خاچيكيان به عنوان استاد سينماي جنايي و وحشت و دلهره در اذهان عمومي نقش بست ، رمانتيسم در اغلب آثار سينمايي اش موج مي زند و در بسياري آنها وجه غالب است. فيلم هايي مانند "خداحافظ تهران"، "من هم گريه كردم"، "قصه شب يلدا"، "تپه عشق"و.... 
مجموعه داستان ها و اشعار شاعر ارمني زبان ناشناخته اي كه به فيلمسازي شهره شده بود  در اوايل دهه 90 ميلادي مفتخر به دريافت جايزه ادبي" نرسس شنور هالي "شد و مجموعه اشعاري كه مابين سالهاي 1940 تا 1990 ميلادي سروده بود ، به دليل عضويتش در انجمن نويسندگان ارمني زبان ، از سوي آن انجمن در 300 صفحه منتشر شد.
و اكنون
رها كرده رويا و عشق
و هر دغدغه
و استاده بر قله برف آذين هرچه ناممكن
آواز خود را براي تو هديه مي آرم ، تبرك و نفرين !
براي تو اي تبرك و نفرين،
اي انسان!
براي تو هديه مي آرم
انسان!
اي انسان كه غبار قرون را در آغوش بفشرده اي
و اينك!
پيروزمند و مغلوب
فراز ايستاده اي ،
و زياد برده هر كهنه و نو
فراز مي شوي كوربال و فرود مي آيي..
انسان!
و... بخشي از شعر " انسان ، انسان ..." نشان از لطافت مواج خاچيكيان دارد .
سينما بي رحم است و سينماي ايران شايد علاوه براين خصيصه بي انصاف نيز هست ، حتي در مورد خودش . بزرگداشت و معرفي فيلمسازي چون ساموئل خاچيكيان ديگر براي او بهره اي ندارد ولي روح سينماي ايران را پروا و جانش را گرمتر مي كند .
چندي پيش يكي از برنامه‌هاي هفته‌ فيلم دومين نمايشگاه فصلي موزه سينما با عنوان ارامنه در سينما ايران به مرور كارنامه كارگردان فقيد سينماي كشورمان ساموئل خاچيكيان اختصاص يافت و فيلم «خاچيكيان از زبان خاچيكيان» از مجموعه اول سلسله فيلم‌هاي پيشكسوتان سينماي ايران به روايت خودشان توليد موزه سينماست در اين مراسم به نمايش در آمد  اما اين توجه براي شناخت فيلمساز كافي نيست .