آدمی همواره خود را در دوراهیها یا چندراهیهایی میبیند که باید از میان آنها یکی را برگزیند. به بیان دیگر میتوان گفت که ما همواره در زندگی خود با "امکان"های گوناگونی مواجهیم که با "انتخاب" یکی از آنها، از انتخاب امکانهای دیگر در میگذریم.
البته گاهی انتخاب کردن به سهولت انتخاب میان یک چیز خوب و یک چیز بد نیست به ویژه وقتی گزینهها و امکانات پیش روی ما واجد وجوه گوناگون و مزایا و مضرات بسیاری هستند که در نتیجه آن انتخاب هر یک به معنای انتخاب تمامی خوبیها و بدیهای آن گزینه و امکان است و همزمان به معنای عدم انتخاب گزینهها و امکانهای دیگری که آنها نیز خوبیها و بدیهایی دارند.
بنابراین وزندهی به این گزینهها و امکانهای گوناگون نیازمند بررسیهای همهجانبه و در نهایت ریسک انتخاب یکی از آن موارد است چرا که در غیر این صورت و در صورت سکنی گزیدن در مقام بیعملی (عدم اقدام برای انتخاب یک گزینه از میان گزینههای موجود) امکان زیستن سلب میشود.
بیان ساده این سخن این چنین است که اگر گرسنه باشیم در پی چیزی برای خوردن خواهیم بود و اگر نتوانیم از میان خوراکیهای موجود چیزی را برای خوردن برگزینیم از گرسنگی خواهیم مرد. مثال طنزگونه این نکته را میتوان در آن حکایتی مشاهده کرد که در آن خری در فاصله برابر از دو تل علوفه ایستاده است اما نمیتواند یکی را بر گزیند و آن قدر در این دو راهی باقی میماند که عاقبت میمیرد.
بنابراین اگر چه هر فردی همواره پس از ارزیابی تمامی گزینههای پیش روی خود میکوشد بهترین گزینه را برگزید به نحوی که بیشترین خیر و کمترین شر متوجه وی شود اما اینکه هر انتخابی به یافتن گزینه و امکانی ایدهآل از هر نظر منوط و مقید شود، احتمالاً امری ناممکن و محال است.
به عنوان مثال هر دارویی که پزشکان برای درمان بیماران خود تجویز میکنند علاوه بر آنکه فوایدی برای بیمار دارد اما بیشک ممکن است واجد مضراتی نیز باشد اما این استدلال که چون داروی تجویز شده یا هیچ دارویی دیگری وجود ندارد که بدون هیچ گونه عارضه و ضرری، بیمار را درمان کند، نمیتواند پشتوانه محکمی برای عدم استفاده از آن دارو باشد.
در واقع مغالطه کامل نامیسر از همین نکته آشکار میشود یعنی اگر فردی تمامی گزینههای ممکن را به این دلیل که هیچ یک کامل نیستند رد کند بدون آنکه از یک سو راهحل بی عیب و نقصی را نشان دهد که ممکن باشد یا از سوی دیگر گزینه و راهحلی را ارائه کند که در واقع ناممکن است، مرتکب مغالطه کامل نامیسر شده است.
اینکه چون هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی تمامی شرایط مطلوب را ندارند، فلان دارو عوارض جانبی دارد و کاملاً بدون ضرر نیست، هیچ آدم کامل و بیعیب و نقصی که من بتوانم با وی ازدواج کنم یافت نمیشود یا فلان کالا و خدمات واجد تمامی آن چیزهایی نیست که مدنظر من است، پشتوانههای قابل اتکایی برای طفره رفتن از انتخاب از میان گزینهها و امکانهای موجود نیستند چرا که بیشک هر چیزی مزایا و مضراتی دارد اما آدمی نیز چارهای جز انتخاب ندارد.
از سوی دیگر میتوان گفت که مغالطه کامل نامیسر همواره، همدوش و همبسته با مغالطهای دیگر است که در آن جهان به تمامی سیاه یا سفید دیده میشود و بر اساس آن امور یا سیاهند یا سفید و راه میانهای وجود ندارد، حال آنکه در واقعِ امر، چیزها در طیف میان این دو رنگ جای میگیرند و همواره سویههای گوناگونی را در خود دارند.
شاید آنچه میتواند در این وضعیت بغرنج و پیچیده یاریرسان باشد کوشش برای بررسی گزینهها و امکانهای پیشروی از وجوه گوناگون به ویژه در تعامل و گفتگو با دیگر افراد و دریافت تصویری تا حد ممکن همهجانبه از آنهاست تا دستکم آنچه در نهایت برگزیده میشود، بیشترین خیر و کمترین شر را در پی داشته باشد.