به گزارش خبرنگار مهر، در سایه سار روشن راه، با اهل دعا منتشر می شوم. می رسم به خوان گشوده دانه های نور. مقصد من ماه و ستاره می شود. حالا رو به سمت مونس مشرقی ام ایستاده ام. می گویم: ای علاقه بی دلیل، قصه نویس قدیمی، عجیب است کلماتم به تو دل می بازند. من از کوچه پرگو، به سایه سارسپیده رسیده ام.
پس تکلیف این ترانه روشن است که: آشناست این هوا سفر. مامنی که نشانی همه مسافران با اوست.
آی دلیل بی قراری من! طبقی ترانه و ریحان به من تعارف کن. غنیمت است سهمی ابر و آینه از بالای گلدسته های ماه نشانت بچینم، که از راه دوری آمده ام.
رضای من! سر بر شانه دیگری نمی توانم نهاد که در این همه عطش، تنها تو اکتفا منی. به نیت یکی پیاله آب، غبار از دریچه تهذیب من بشوی که تجلی عشقی و من نمی دانستم.
حالا گفتگوی میان راه هم برایم غنیمت است. در پسین زیارتم سرشاری ام را جشن می گیرم و برای دوستداران دور از تو ارمغانی به سوغات می برم.
درست پانصد قدمی اقلیم علاقه تو می رسم به بازاری که نامت طعم تنفسش شده؛ "بازار رضا". چقدر آشناست این حراج آینه، عطر، توتیا. ریز ریزه های غلتان هزار حباب. خنکای حنا.عطر دلربای بید. انگار برادری باد و بابونه ثابت شده که من به حکمت لبخند می رسم این جا.
در گرما چهل درجه مشهد پناه قشنگی است سفالینه های سرد دیوارهایت. چند سال پیش که از این جا رفتم انگار یک چیزی، خوابی، خاطره ای جا گذاشته بودم که امروز قاب خلوت نیمروزم می شود.
آن قدر فرصت هست که از تمام هشتی هایت بگذرم. خوب تماشایت کنم. آوازهای منتشرت را بشنوم و پریشانی ام را میان هرچه سجاده و تسبیحت جا بگذارم. سر بر می گردانم، لبریخته ازنور و رنگ و سنگ و ستاره، دالان به دالان با موج زایران و مجاوران همراه می شوم.
کسی از آن میان پا برپله نهاده و می خواند: زوار گل آقا عکس می گیری بفرما. یادم می آید سال ها پیش تر از این با مادر و پدر و ننه رعنا دست برسینه احترام، عکسی به یادگار گرفتیم. نمایی مقدس که هنوز زینت مهمان خانه مادر بزرگ است.
به گمانم یکی از این عکس ها آلبوم خانوادگی هر ایرانی را رنگ خاطراتی گنبد می زند.
کمی آن سو تر، پرده های مذهبی و نگارینه های شورانگیزش مرا به بهشت وصل می کند.
اینجا هزاران سجاده با مهره دانه های نقره ای براق می فروشند به دل زنگار گرفته ام، که این گونه زلالم و دوست دار نماز که به جماعت اهل بازار تلاوت می شود.
برای ننه آقا یک لچک مخمل آبی می خرم. آخر او اولین کسی بود که التماس دعایش را در گلبرگی از بابونه و نی و نارون برایم پیچید. برای مادر، عطر گل مریم هدیه می گیرم که باران بوسه و گریه اش هنوز و همیشه بر من می بارد.
و برای پدر از سنگ تراشان، انگشتری فیروزه به رنگ روزهای آبی مایل به رفتنش. اشکالی ندارد حتما مادرکنار نگاه قاب گرفته اش می گذارد این سوغاتی که هیچ وقت به دستش نمی درخشد.
توی هشتی ها، ترانه های رنگینه خرید تکرار می شود؛ اما خسته ام نمی کند. انگار خورشیدی یکریز از عکس و جانماز و لباس و ادویه و زعفران و زرشک بر من می تابد.
در انتهای همین محله خرید، می رسم به طبقه دوم. صدای ساختن می آید. انگشتری های نقره فام وعقیق منظر. تراشه های نیلگون فیروزه.
از روزنه شش گوشه پنجره های قدیمی اش دل به نسیم می دهم و پابه مغازه فیروزه فروشی حسین ایوبی می گذارم. می پرسم: کجایند آن همه مغازه های فیروزه ای؟ غمگنانه پاسخم می دهد: اجاره بها ماهیانه یک میلیون کمر شکن است. رفته اند بیرون مغازه زدند. بیشتر سمت کوی طلاب.
او که 22 سال روزش را در بازار آغاز کرده، می افزاید: اول تراشکار نگین عقیق بودم بعد فروشنده شدم. چون چشمانم دیگر نمی بیند.
می گویم: کار و بار چه طوراست؟ نگاهی به وان یکاد بالای مغازه اش می اندازد و پاسخ می دهد؛ شکر خدا. راضی ام به رضای او.
صدای تک تک ساخت انگشتر مرا به دکان خردینه علی شهامت می کشاند. سی سال است عقیق و فیروزه بر سینه نقره می نشاند و انگشتر به دستان خریداران هدیه می سازد. او هم می گوید الحمدلله.کارم همین است.
به یاد حسین ایوبی می افتم وقتی کنار دست عقیق ایرانی انگشترهای تایلندی با قیمت سه برابر می فروخت و می گفت چاره ای نیست و البته نمی دانست چه جنسی را دارد به مشتری می فروشد.
از ابراهیم خادم یک انگشتر فیروزه برای خودم می خرم. النگوهای فیروزه ای اش دلم را با خود می برند اما قیمت چهل هزار تومانی اش پشیمانم می کند. درست مثل خودش که نگران آتیه کارش شده و می گوید: بیشتر همکارانم رفتند پی شغل دیگر. خودتان نگاه کنید مغازه هایشان شده پوشاک یا گالری اجناس چینی.
تشنه ام. اغذیه فروشی ابوالفضل سیم پیچ می شود استراحتگاه چند ثانیه ای من. می بینم برای یک سال مغازه اش را 18 میلیون اجاره کرده تا خود و پسرش زندگی را بچرخانند.
می گوید: مشتریانم اهالی بازارند. چون تا شب مغازه ها باز است. خوب می آیند و لقمه ای می زنند.
هشتی دوم در طبقه دوم بیشتر طلافروشی است اما هم آنها هم کمتر از خاطرات کودکی منند. فرناز سلطانی زایر بندر عباسی می گوید: جالب است اینجا اولین بازاری بود که فروشنده خانم نداشت، اما احساس می کنم برای لباس فروشی های بانوان چه بهتر که زنان فروشنگی کنند.
علی عمادی از اصفهان به پای بوسی امامش شتافته و امروز را برای خرید سوغات برنامه ریزی کرده است؛ می گوید: هر وقت مشهد مشرف می شوم امکان ندارد بازار رضا نیایم. هر چند ما هم بازار امام داریم ولی قیمت اجناس شما برای هدیه بردن مناسبتر است.
همسرش اضافه می کند: ضمن آن که از زعفران تا تسبیح و عطر و لباس هر چه بخواهیم قابل دسترس است.
علی مراد پور از گیلان به جمع ما می پیوندد و می گوید: این بازار قدیمی و لبریز از اجناس جدید، به هتل ها و حرم مطهر نزدیک است. البته هم فال است و هم تماشا. هنوز پا بر پله برای خروج نگذاشته ام که حاج اکبر فریدنی مرا به تنها چای فروشی بازار می خواند. آب آماده و چای دم. چاله آتشی مهیا و چهره ای مهربان به دعوتی دوستانه.
می گوید: 12 سال است به صاحبان بازار چای می فروشد. استکانی جلویم می گذارد عطر چای را سر می کشم.
وی می افزاید: از صبح تا شب اینجایم. می بینم یک استکان چای یا یک فلاسک آب جوش فرقی ندارد.150 تومان.
می گوید: شکر خدا روزی 20 هزار تومان درآمد دارم.اوضاع خوب است.
نگاه می کنم، مغازه داران چه راحتند با حاج اکبر. خودشان می آیند آب جوش می برند. سلام و علیکی به گرمای چای خانه می ریزند و می روند. البته حاج اکبر زعفران هم می فروشد. طلا سرخی که به وفور بازار خودنمایی دارد.
اقتصاد شهر مشهد
اقتصاد شهر مشهد از همان ابتدای شکل گیری آن در قرن سوم هجری تاکنون از عوامل متعددی، چون شرایط حاکم بر کشور، خراسان و ولایت توس (اقتدار حاکمین، جنگ ها و نا آرامی ها) به خصوص جایگاه مذهبی آن به دلیل حضور مرقد مطهر حضرت رضا(ع) تاثیر پذیرفته است.
به گفته سیاحان، بازارهای مشهد این شهر را جهان نمای زنده ای از ملل مختلف شرق ساخته است.
پایتخت معنوی ایران، در بخش عمده فروشی و خرده فروشی، مقیاس های عملکردی مختلفی دارد که تحت عملکرد شهری و فراشهری در بخش تجارت و در سطوح کلان شهر و زایران میلیونی آن است.
این مقیاس عملکردی، بازاری چند میلیونی را با کشش و ظرفیت بسیار بالا تحت عنوان" بازاررضا "شکل می دهد.به گونه ای که بخش قابل توجهی از بازار تجاری منطقه بر پایه تامین نیازهای ساکنان کلان شهر، زایران و نیز تامین کالا و سوغات مورد نیاز آنان استوار است.
دومین سطح عملکردی و تجاری شهر مشهد را متقاضیان از سطح استان و استان های همجوار تشکیل می دهند. با توجه به گستردگی فعالیت های کشاورزی، صنعتی و گردشگری منطقه، شهر مشهد مهمترین بازار خرید مازاد محصولات، فروش فراورده های کشاورزی و خدمات فنی و تعمیراتی کشاورزی و فنی استان را تشکیل می دهد.
این بازار به لحاظ حجم و تنوع مبادلات از مهمترین بازارهای ملی محسوب می شود. علاوه بر مقیاس های عملکرد منطقه ای - محلی بازار مشهد، این شهر در مقیاس کشورهای همجوار نیز به ویژه در سال های اخیر عملکرد ویژه تجاری دارد.
آمار نشان می دهد بیشترین میزان فعالیت در بخش خدمات شهر مشهد، مربوط به فعالیت های عمده فروشی و خرده فروشی است.
مقایسه ی تعداد خرده فروشی ها در شهر با تعداد این واحد ها در استان نشان می دهد که حدود 40 درصد از کل واحد های خرده فروشی و 52 درصد از شاغلین این گروه خدماتی در سطح استان،در شهر مشهد به کار اشتغال دارند.
تعداد بسیار زیاد این واحد های خدماتی در شهر متاثر از نقش زیارتی - سیاحتی آن در سطح ملی و مرکزیت آن در اقتصاد شرق کشور است. بیش از 6 میلیون متر مربع فضای تجاری و خرده فروشی در شهر وجود دارد که نشان از گسترش دایمی این گروه در میان دیگر فعالیت های گروه خدمات است.
بازار گردشگری
سالانه بیش از 25میلیون زایر ایرانی و حتی کشورهای همجوار به مشهد سفر می کنند. با توجه به بعد مسافت و هزینه های حمل و نقل که تاثیر مستقیم در مدت اقامت دارد تعداد گردشگران بر حسب نفر - اقامت شبانه روز به حدود 40-50 میلیون نفر شب می رسد.
محمد اکبر پورکارشناس ارشد علوم اجتماعی با اشاره به این موضوع می افزاید: این تعداد گردشگر نیازهای متنوع و تقاضا برای انواع خدمات تسهیلات و تاسیسات چون سیستم های حمل و نقل زمینی و هوایی تاسیسات اقامتی، مواد غذایی، حمل و نقل درون شهری و بسیاری امکانات دیگر را ایجاد می کند. که با توجه به حجم گردشگر، باعث جذب و گردش سرمایه های کلان می شود.
وی می افزاید: اگر چه آمار و ارقام دقیق و مستندی در این مورد وجود ندارد، لیکن در یک محاسبه تقریبی می توان با در نظر گرفتن حد اقل تعداد گردشگران و با فرض یکسان انگاری پارامترهای هزینه و تقاضا توسط گردشگران ملی و بین المللی و نیز با فرض مدت اقامت متوسط چهار شبانه روز، برآورد کل هزینه های صرف شده توسط گردشگران در مدت اقامت را حد اقل برابر 5 هزارو 400 میلیارد ریال در نظر گرفت و این مبلغ فارغ از هزینه های مربوط به اقامت، حمل و نقل و بین راهی مسافران است که خود به نوعی بر اقتصاد شهر ها و کانون های مرتبط با آن در فاصله بین راهی مبدا و مقصد، تاثیر گذار است.
زهرا ملکی کارشناس اقتصاد نیز در این زمینه معتقد است: وجود گردشگران باعث ایجاد فرصت های گسترده شغلی در بازار رضا می شود.
وی می گوید: برآوردهای انجام شده، هر شغل صنعتی 105 شغل تبعی ایجاد می کند در صورتی که هر گردشگر،9 فرصت شغلی ایجاد می کند که این مطلب هم بر اهمیت توجه به صنعت گردشگری می افزاید.
این کارشناس تصریح می کند: علاوه بر اشتغال ویژه، وجود انبوه میلیونی گردشگر در مشهد، تقاضای ویژه ای را برای مواد غذایی و کالا در منطقه باعث شده است که به نوبه خود بر رونق فعالیت های کشاورزی، دامداری، باغداری و برخی شاخه های صنعتی تاثیر گذار است.
وی گفت: از نتایج دیگر بازار گردشگری، تقاضا برای زمین شهری و زمین های حومه شهری به منظور مصارف ویژه گردشگری چون ساخت هتل مهمانسرا و رستوران است.
تاریخچه بازار
همزمان با تخریب اطراف حرم مطهر و بخشی از بازار بزرگ مشهد که در سال ۱۳۵۴ انجام گرفت، این بازار برای جایگزین نمودن کسبه با طرح و نقشهای ملهم از اجزا و عناصر معماری اسلامی بنیان گذاری شد.
ابتدای این بازار از میدان بیتالمقدس آغاز شده و به میدان ۱۷ شهریور منتهی میشود. بازار رضا در دو طبقه همکف و فوقانی با طول ۹۶۰ متر و عرض ۳۳ متر با هزار و 711 واحد تجاری ایجاد شده و شامل تاسیسات، انتظامات، آبخوری، اطلاعات، نمازخانه و سرویسهای بهداشتی میباشد.
در طبقه دوم آن کارگاههای کوچک صنایع دستی، طلاکاری، فیروزه تراشی و گلدوزی ایجاد شده است.
هر بازار با وجود هفت هشتی در دو طبقه، همکف شامل ۱۰۰ باب مغازه و طبقه اول دارای ۱۲۰ مغازه است.
این مرکز خرید دارای انواع سوغاتیهای مشهد و مایحتاج زائرین از قبیل انگشتر فیروزه، انواع عقیق، عطریات، زعفران، نبات، مهر و سجاده، تسبیح، پوشاک و شیرینیجات میباشد که به دلیل نزدیکی به مجموعه حرم مطهر رضوی مورد اقبال و توجه گردشگران قراردارد.
این بازار در فضایی به طول 800 و عرض 30 متر ساخته شده است که مجموعا 72 هزار متر مربع زیربنا دارد. طول بازار در دو دالان ودو طبقه جمعا سه کیلومتراست درازای هر بازار 750 متر است.
شش سیستم پله برقی، سیستم تقویت آنتن موبایل، سیستم پیجینگ و اطلاع رسانی نیز از دیگر خدمات ارایه شده به خریداران است.
سیستم تامین سرمایش و گرمایش واحدهای تجاری فن کویل سقفی است و سیستم تولید سرمایش و گرمایش چیلرجذبی شعله مستقیم است که فضا را برای زایران و مجاوران مطلوب می سازد.
حالابه گاه رفتن نزدیکم
اتفاق قشنگی بود وزیدن لابه لای هشتی ها و دالان های زیبای بازار رضا. تا به امروز این گونه ندیده بودمش. فقط ای کاش در لغت نامه مسئولان پایتخت دل ها، همان صنایع دستی مشهد، مثل: سنگ و فیروزه و گلیم و فرش و زعفران بیشتر معنا شود تا عروسک چینی و انگشتر تایلندی و البسه خارجی.
بیرون که می رسم، به ذهنم می سد: چرا هر سال از تو در توی بازار کهن رضا نمادهای مشهد رنگ می بازد و رنگینه های بی هویت مشرق دور طلوع می کند؟ فکر می کنم این پرسش را باید نزد استاندار ببرم...
...............................
گزارش: عزت خیابانی