* به عنوان نخستين سوال مي خواستيم ارزيابي شما را از كميته ملي المپيك و عملكردي كه در اين مدت در كميته ملي المپيك داشته ايد بيان فرماييد؟
** قبل از پذيرش اين مسووليت با شرايط و ويژگي هاي كميته المپيك بيگانه نبودم و برآورد من برآوردي غيرواقع بينانه نسبت به شرايط آن نبود. زماني هم كه درگير كار شدم، احساس كردم اطلاعاتم نسبت به كاربسياربيشتر شده است. اعتقاد من درخصوص جايگاه اين مجموعه اينست كه كميته ملي المپيك نهادي باثبات و داراي سابقه است كه نيروهاي بسيار ارزشمندي را در درون خود دارد و انگيزه كاري نيزدرآن بسيار بالاست.
مديران حاضردر كميته واقعا افراد ارزشمندي هستند كه به آنها اميد زيادي دارم. اما نكته اي كه در اين ميان وجود دارد اينست كه ابهامات و اشكالاتي از قديم در تعريف جايگاه كميته المپيك وجود داشته كه ما اگر بتوانيم " بازتعريف " مناسبي را از جايگاه و وظايف آن داشته باشيم، درواقع مي توانيم كاررا به شكل مناسب تري پيش ببريم. تمام روساء و دبيران كل منتصب دركميته ملي المپيك در طي ساليان گذشته زحمات زيادي را كشيده وبنيانهاي خوبي را بنا گذاشته اند. بنابراين ما وارد يك بيابان نشديم بلكه وارد نهادي شديم كه انسانهاي دلسوز سالها درآن زحمت كشيده اند. درعين حال آنچه ما در اينجا شروع كرديم يك تقسيم كار كلي بين بنده و دبيركل محترم بود كه ايشان علاوه بررتق وفتق امورجاري كميته، چه به لحاظ مالي و چه اداري بيشترين تلاش خود را به تشكيل ستاد نظارت برآماده سازي تيمها براي بازيهاي آسيايي دوحه والمپيك پكن وبازيهاي كشورهاي اسلامي درعربستان قرار داده اند كه توفيقات زيادي هم در اين زمينه داشته اند.
ايشان موفق شده اند ستاد مورد اشاره را در كميته ملي المپيك شكل دهند درحالي كه اين ستاد قبل از اين در سازمان تربيت بدني تشكيل مي شد ضمن اينكه آيين نامه و دستورالعمل اين ستاد را نهايي كرده و به تصويب كميته ملي المپيك رسانده اند. فعاليت هاي ستاد نيز آغاز شده و سومين جلسه آن نيز ديروز برگزارشد. در اين ستاد نفرات اصلي مشخص شده اند و براي تعيين افراد زير كميته ها اقداماتي در حال انجام است.
ازسوي ديگراز فدراسيونها برنامه هاي آماده سازي براي حضوردراين مسابقات گرفته شده وچندين اردودر اين زمينه ساماندهي شده است. بنابراين دراين تقسيم كار آقاي كفاشيان درگير اين نوع مسايل شده اند بنده هم حسب تقسيم كاري كه شد بيشتردرپي داشتن يك تحليل و ارزيابي ازوضعيت كميسيونها برآمدم كه اينكار را نيز انجام داده وگزارش خوبي نيز براي هيات اجرايي تهيه كردم كه انشاالله به زودي در مورد وضعيت كميسيونها تصميم خواهيم گرفت. تعدادي از كميسيونهاي قبلي باقي خواهند ماند، تعدادي را تبديل به مركزخواهيم كرد، همانند مركزروانشناسي ضمن اينكه بعضي كميسيونها كه زائد و كار موازي انجام مي دهند حذف خواهد شد وتعدادي كميسيون جديد را نيزتشكيل خواهيم داد. وظيفه ديگري تمركز روي آكادمي ملي المپيك بود كه درحال مطالعه در خصوص وضعيت آنجا هستم تا يك جمعبندي مناسب را به هيات اجرايي ارايه كنيم و تصميماتي را در جهت ارتقاء عملكرد آكادمي صورت دهيم. كار ديگر كه پيگيري كرده ومي كنم، تدوين برنامه چهار سال كميته ملي المپيك بود كه آنرا براي IOC ارسال كرده ايم. اين برنامه درداخل كشورظرف يكي دوماهه آينده ازرئوس به جزييات تغيير مسير خواهد داد كه پيش نويس آن را آماده كرده تا درهيات اجرايي مطرح نماييم.
اميد من اين است كه تا پايان امسال وضع كميسيونهايمان مشخص، برنامه ها وسياستهاي جديدمان درآكادمي معلوم شود وهم برنامه چهارساله مان به صورت ريز ومشخص تدوين و آنرا استخراج شود. كارديگري كه برعهده من بوده، توسعه روابط بين الملل است كه مديريت روابط بين الملل كميته درحال انجام و پيگيري است تا دراين زمينه به راهكارهاي مناسبي دست پيدا كنيم.
* در خصوص برنامه ها واقدامات كميته ملي المپيك درتشكيل كلاسهاي المپيك سوليداريتي (OS) توضيحاتي را ارايه فرماييد.
** در اين زمينه حدود 21 برنامه وجود دارد كه كشورمان در اين زمينه فعال بوده است. با مديريت مربوطه جلساتي داشته و از ايشان خواسته ايم پينشهاد دهند ما چطور مي توانيم از اين امكان استفاده نماييم. در OS هم درآمد زيادي مي توانيم داشته باشم و هم برنامه هاي زيادي را سامان دهيم. دعوت ازمربيان خارجي و اعزام مربيان داخلي به دوره هاي مختلف، برگزاري دوره هاي آموزشي داخلي، فرستادن افراد براي دوره هاي خارجي، چاپ كتب وانتشارات و انجام مطالعات مختلف و...كه اين موارد را نيز دردستوركار خود قرار داده ايم. اين فعاليتها بيشتر درخصوص آموزش المپيزم خواهد بود و به ارتقا وضعيت پيگيري، ارتقا وضعيت علمي خواهد پرداخت كه ازبرنامه هاي بسيارزيبا و تاثيرگذار درورزش تلقي مي شود. ما مي توانيم از اين امكان استفاده كرده و بورسيه هاي زيادي را در اين زمينه داشته باشيم و افراد را به خارج از كشور اعزام كنيم.
*بحثي كه هميشه مطرح بوده اين است كه با حضور شما در كميته ملي المپيك و اينكه حضرتعالي پايه گذار طرح جامع ورزش كشور محسوب مي شويد، بين سازمان و كميته المپيك يك هماهنگي ويژه اي بوجود آيد. آيا اين چنين شده است؟
* در اين خصوص بسيار اميدوارم چون كليات نظام جامع مورد تاييدهمگان رسيده است. هيچكس اين مساله را رد نكرده كه ما نيازمند يك برنامه بلند مدت براي ورزش هستيم. امروزه تاكيدات مقام معظم رهبري برتوجه به جنبش نرم افزاري است. اين جنبش ترجمه اش درورزش از نظرمن يعني توجه عميق به برنامه ريزي با توجه همه جانبه به نگاه علمي كه مجموع اين مباحث نظام جامع تربيت بدني را تشكيل مي دهد.
البته درجزييات نظام جامع افراد مي تواند نظراتي داشته باشند وآن نظرات هم ميمون و مبارك است وكار را تكميل مي كند. از تدوين نظام جامع خوشحال وخدا را شاكرم وبراي اجرايي شدن آن نيزاميد زيادي دارم. ايجاد مركز توسعه ورزش قهرماني يك پيامي براي ما دارد و آن اين كه سازمان در ورزش قهرماني مي خواهد كانون فكرو سياست گذارو ناظر باشد.
ايجاد مركز توسعه ورزش زنان و ادغام انجمنها، اقداماتي است كه درميدان عمل اتفاق افتاده است. همانگونه كه مي بينيد معناي اين اتفاقات آن است كه يك سازمان ديده بان در سازمان ملي ورزش شكل گرفته ولي اجراي ورزش زنان به فدراسيونها سپرده شده است. حالا بايد فدراسيونها با جدي گرفتن نواب رييس كاررا به پيش ببرند. ضمن اينكه اين نواب رييس هم بايد خود را نشان داده ووارد عرصه شوند تا ورزش قهرماني زنان شكل ورنگ خوبي به خود بگيرد.
مركزمديريت وتوسعه ورزش كشور كه دكترحميدي جايگزين بنده شدند، عملا شكل گرفته وسازمان يك مركزفكري را ايجاد كرده كه مراقب نظام جامع است. اين مركز وظيفه دارد ايرادات طرح جامع را برطرف كرده وآنرا به روزنمايد. اما متاسفانه در چند نقطه نظام جامع به پيش نمي رود كه جاي نگراني دارد. يكي ازاين مشكلات اين است كه درتعيين رييس مركز توسعه ورزش همگاني درحال ازدست دادن زمان هستيم. به نظر من بايد هر چه سريعتر مركز توسعه ورزش همگاني شكل بگيرد و انشاالله مهندس مهرعليزاده در اولين فرصتي كه تصميم خود را بگيرند با قرار دادن يك فرد خبره و مناسب در اين مسووليت اين بخش كار را نيزفعال خواهند كرد.
در زمينه ورزش حرفه اي هم مهندس مهرعليزاده با نامه اي كه به اتحاديه فوتبال ارسال كردند زمينه هاي كار را شروع كردند و من بسيار اميدوارم در ورزش حرفه اي هم نظام جامع عملي شود. اما در بخش قهرماني كه به كميته ملي المپيك باز مي گردد آنچه در نظام جامع براي ورزش قهرماني ديده شده و بنده بايد در كميته المپيك در اين خصوص صحبت نمايم رويه مناسب و زيبايي است. اولا تقسيم كار در اين زمينه صورت گرفته است .حاصل اين تقسيم كار اين است كه سازمان با كميته المپيك و فدراسيونها به هماهنگي كاملتري دست يافته اند. سازمان به مركزسياستگذار و مركز فكر كلان تبديل خواهد شد و فدراسيونهاي ما روز به روز به استقلال بيشتري خواهند رسيد. آنها بايد خود شان را براي اين استقلال آماده نمايند. فدراسيونهاي ما كه ازانسانهاي دلسوزي نيز برخوردارند بايد با تغييردر ساختار و تدوين برنامه هاي بلند مدت و با بكارگيري نيروهاي توانمند علمي، زمينه را براي مستقل شدن فراهم كنند.
اگرحلقه هاي مربوط به ورزش قهرماني براساس نظام جامع شكل بگيرند، اين زنجيره، زنجيره محكمي خواهد شد. البته در اينجا هم جاي نگراني وجود دارد. يك نگراني اين است كه فدراسيون ورزشهاي دانش آموزي، دانشجويي ، كارگران و ارتشها هر چه زودتر بايد عملاو قانونا ورسما شكل بگيرند. چرا كه به طور مثال حلقه ارتباط بين آموزش و پرورش و ورزش قهرماني فدراسيون دانش آموزي است.
* نحوه وترتيب تصويب طرح جامع در مجلس به چه شكلي است؟
** مجلس بخشهايي از اين طرح را بايد تصويب نمايد وبخشهايي از نظام جامع قانونا نياز به مصوبه مجلس ندارد. طرحي را دولت پيش بيني كرده و مي تواند اجرا نمايد اما بخشهايي از آن كه هم مي تواند خيلي كم وهم زياد باشد، لازم است به مجلس برود. زيرا زماني كه اين مساله درمجلس مطرح مي شود جنبه قانوني گرفته و استحكام بيشتري خواهد داشت. سازمان تربيت بدني از زماني كه بنده هم حضورداشتم، براين مساله تاكيد داشت كه بخشهاي زيادي از طرح جامع در مجلس مطرح شود چون ما ازطرح اين قضيه درمجلس احساس امنيت مي كنيم نه احساس خطر. شايد دررسانه ها نكاتي گفته شود و افراد اظهارنظرهايي بر اساس ظن وگمان داشته باشند اما بنده به شخصه مطرح شدن نظام جامع را درمجلس تهديد نمي بينم بلكه آنرا فرصت مي بينم و كاملا به مجلس اميدوارم وآنرا دلسوزواهل تدبير مي دانم وبطور مشخص و صريح مي خواهم اعلام كنم كه حساسيتهاي آقاي خادم را مثبت ارزيابي مي كنم و ايشان را فردي دلسوز وتحصيلكرده وحاضر دربالاترين سطوح قهرماني دانسته ومساله اي كه مي تواند حساسيت ايشان ايجاد كند، تكميل شدن طرح است.
باهمين صراحت مي خواهم احساس نگراني خودم را نيزدرخصوص برخي مسايل اعلام كنم. تنها چيزي كه من را نگران مي كند اينست كه مبادا بخاطرسوء تفاهمات و بي اطلاعي ها ووسوسه هايي كه برخي افراد ايجاد مي كنند، زمان را ازدست بدهيم واين طرح هم معلق بماند. من مارگزيده اي هستم كه ازريسمان سياه وسفيد مي ترسد. بخاطر مي آورم درزمان نخست وزيري مهندس موسوي و رياست آقاي درگاهي بر سازمان تربيت بدني ستاد تدوين نظام نوين ورزش كشوررا ايجاد كرديم. يعني تفكرطرح جامع در آن زمان هم تعقيب مي شد. اين كار به مراحل پاياني خود نيزرسيده بود كه با تغييردولت به فراموشي سپرده شد وپس از 12سال بلكه 17 سال درحال حاضرداريم آن حرف را تكرارمي كنيم. ملت بزرگ ايران فرصتهاي زيادي را ازدست داده است وتنها نگراني من اين است كه مبادا برسرغفلت، عدم اطلاع يا خداي نكرده براساس مسايل شخصي وكشمكشهاي سياسي اين طرح معلق بماند كه اگر چنين شود خدا راضي نيست.
* در خصوص ادغام انجمن زنان در فدراسيونها چه ديدگاهي داريد و اين بي توجهي صورت گرفته به آنها به چه شكلي بايد جبران شود. ضمن اينكه ايجاد سازمان ورزش بانوان و موازي كاريهايي كه دراين خصوص بوجود مي آيد را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
** مساله ادغام انجمنها درفدراسيونهاي مربوطه مورد تاييد اكثريت كارشناسان دلسوزورزش است. پس به لحاظ ورزشي همه اميدوارند اين ادغام پيامدهاي فني وورزشي خوبي داشته باشد. دل نگراني نزد كساني است كه شايد تصور مي كنند ادغام به جنبه هاي ارزشي و اخلاقي لطمه بزند. ما براي اينكه اين دغدغه را ازبين ببريم همه موظفيم اصول اساسي، اعتقادي وديني خود را منجمله اصل اصيل حجاب درون و برون را رعايت نماييم. فكر كنم خانواده ورزش در اين زمنيه بايستي بسيارهوشمند عمل نمايد و كوچكترين خطايي در اين زمنيه به اهداف ورزشي ما لطمه مي زند. اما منظوراز ادغام در اين خصوص، ادغام در برنامه ، تفكر و چاره انديشي ونيز استفاده مساوي وبرابر ازامكانات بوده است، به هيچ وجه در يك كشور اسلامي منظورازادغام در فعاليتهاي ورزشي منظورنظرنيست ونبوده وهيچكس هم نه آن را تاييد مي كند ونه به ذهنش مي رسد. درخصوص سازمان ورزش بانوان نيز بايد بگويم اين سازمان در ادبيات مديريتي ما به عنوان يك سازمان ديده بان محسوب مي شود وبراي دفاع از حقوق ورزشي زنان تشكيل شده است تا نظارتي عاليه را برروي فدراسيونها داشته باشد حق و حقوق زنان را حفظ نمايد.
* آيا اين امكان وجود نداشت كه سازمان ورزش زنان در همان سازمان ورزش قهرماني به صورت يك بخش و نه سازماني مجزا در نظر گرفته شود؟
** اين ديدگاهي است كه در ايام تدوين طرح جامع راي نياورد. خيلي از افراد نظرشان همين بود كه چرا نگاه جنسيتي به ورزش داريد. اما در آخر اين ديدگاه راي آورد كه بايد حتما سازمان ورزش زنان وجود داشته باشد.
* عده اي اعتقاد دارند مباحث فرهنگي در طرح جامع به شكل كمرنگي ديده شده است. به خصوص زماني كه معاونت فرهنگي سازمان به همراه يكي دو معاونت ديگر ادغام شد. با توجه به دغدغه هاي مسوولان عاليرتبه نظام در خصوص مسايل فرهنگي بويژه در ورزش اين مساله را چگونه اريابي مي كنيد.
**اگر بخواهيم با اين قياس به قضيه نگاه كنيم بايد اذعان كرد كه همه موارد در طرح جامع بع شكل كمرنگي ديده شده است. مسايل مديريتي ، فني ، مالي ، علمي و موارد ديگر. علت هم آنست كه طرح جامع در قالب 65 صفحه مطلب است كه به نكات اساسي و استراتژيك اشاره كرده است. هرآنچه در سند راهبردي براي ورزش در نظر گرفته شده رگه هايي از مسايل فرهنگي نيز وجود دارد.
درجاي جاي اهدافي كه در طرح و در بخش ورزش قهرماني پيش بيني شده توجه به ورزش تربيتي و پهلوان پرور بودن اشاره شده است. اما همه اينها نقاط شروعي خواهد بود تا در آينده كارهاي زيادي در مورد آن صورت گيرد. بنابراين بر اساس نظام جامع ، حدود 19 عنوان كاروجود دارد كه اين عناوين برخي مطالعاتي و برخي اجرايي است كه بايد اين 19عنوان كار و برنامه انجام شود تا در زمينه فرهنگ بتوانيم تحركاتي را ببينيم. هيچ كس ادعا نكرده نظام جامع در خصوص مسايل فرهنگي و ساير موارد كامل است. به عقيده من با بايدها و نبايدها و بگير و ببندها نمي توانيم مشكلات فرهنگي را مرتفع نماييم ضمن اينكه اعتقاد دارم كارهاي زيادي در بخش فرهنگي صورت گرفته است. به طور مثال طرح تكريم از تماشاگران فوتبال را ما مطرح و باب آن را باز كرديم. در دوران مسوليت من بود كه به باشگاهها و فدراسيون فشار آورديم تا كميته فرهنگي تشكيل داده و حداقل ده درصد در آمدها را به آن اختصاص دهند. اگر اين كارها صورت نگيرد و در مرحله حرف بماند اين كار سامان نمي گيرد.من فكر مي كنم در توجه دادن فدراسيون فوتبال به مسايل فرهنگي موفق بوده ايم. اگر سايرفدراسيون ها نيز فردي را براي مسايل فرهنگي در نظر بگيرند و پول خرج كنند اين اميدواري وجود دارد كه در زمينه ناهنجاري هاي فرهنگي در ورزش بتوايم موفق باشيم . در عين حال اين كار نياز به سرمايه گذاري مادي و معنوي دارد و زمان زيادي براي رسيدن به هدف نياز است.
*در خصوص برنامه هاي فرهنگي همه موافق هستند كه در زمان شما اين نوع حركات شكل و روند خوبي گرفت اما با جدايي از معاونت فرهنگي اين مساله كمرنگ شده است. ضمن اينكه گرفتاريهاي موجود در مجلس باعث مي شود معاونت افرهنگي و امور مجلس كمتر به امور فرهنگي رسيدگي نمايند.
** اتفاقا پس ازرفتن من ازسازمان، معاونت فرهنگي گستردگي بيشتري داشته است. پيش از اين در سازمان تربيت بدني معاونت آموزشي و فرهنگي وجود داشت در حال حاضرهم معاونت فرهنگي و امور مجلس را داريم. پس در اينكه يك معاون متولي امور فرهنگي باشد تغييري ايجاد نشده است. اما در زمان من در دفتر تحقيقات و امور فرهنگي تنها يك كارشناس حضور داشت كه مسوول امور مربوط به دفتر بود اما الان سازمان يك اداره كل را براي امور فرهنگي در نظر گرفته و در ساختار و تشكيلات جديد تشكيلات فرهنگي توسعه پيدا كرده است. در اينجا از نكات و ريزبيني هاي مورد اشاره شما قدرداني مي كنم اما راه حلي كه به نظر من مي رسد اين است كه يك مدير كل فرهنگي مناسبي آنجا منصوب شود و اختيارات اجرايي بيشتري به وي داده شود و نكته مهم ديگر اينكه، تصميم گيري در امور فرهنگي ورزش بايد به يك كميته و شورا سپرده شود. آقاي درخشان هم از جنبه هاي اعتقادي و فرهنگي بالايي برخوردارند و حساسيت هايي دارند و مي توانند در اين زمينه منشاء خير باشند. در خصوص مسايل فرهنگي به طور مثال مي توان به اين نكته اشاره كرد كه اگرشما بتوايد به همراه ساير اجزاء ورزش اين فشار را بر فدراسيون فوتبال داشته باشيد كه به امور فرهنگي توجه بيشتري داشته باشد 50 درصد از مشكلات حل خواهد شد. در فدراسيون كشتي هم همين طور. در ساير باشگاهها و فدراسيونهاي ديگر هم به همين شكل بايد عمل شود. به جاي اينكه بخواهيد آقاي درخشان را تحت فشار قراردهيد به آقاي خطيب بگوييد چرا آقاي انصاريان بايد موهايش را به اين شكل ببندد. شما براي مسايل فرهنگي باشگاه پرسپوليس چه كرده ايد؟ اما در استقلال آقاي قريب ، آقاي اوليايي را به عنوان معاون فرهنگي معرفي كرده اما پرسپوليس در اين زمينه چه كسي را دارد. بايد به دنبال اينگونه مسايل باشيد.
*در اين زمينه به عنوان يك ايده مي خواستم پيشنهاد تشكيل شوراي عالي فرهنگي در ورزش را داشته باشيم كه با داشتن يك دبيرخانه به اين امور رسيدگي نمايد. نظر حضرتعالي در اين خصوص چيست؟
** ايده كاملا خوبي است كه مي توان در قالبهاي مختلف آن را تشكيل داد. به نظرمن جايگاه اين شورا مي تواند در همان معاونت فرهنگي سازمان قرار داشته باشد تا كارها شكل و نماي خوبي داشته باشد.
* يكي از انتقاداتي كه بر طرح جامع وارد مي شود اختصاص 1800 ميليارد تومان بودجه براي طرح جامع جهت دست يابي به 7 مدال در المپيك پكن است ومنتقدان و شخص آقاي خادم تاكيد داشتند با اين بودجه مي توان كارهاي اساسي تري را در ورزش انجام داد.
** اين مبلغ چيزي حدود 1100ميليارد تومان است كه تنها بخشي از آن براي ورزش قهرماني و كسب مدال از المپيك پيش بيني شده است. بخشهايي ديگراين بودجه براي رسيدن به اهداف و برنامه هاي بسيار ديگري است كه در طرح پيش بيني شده است. بنابراين خطاي بسيار بزرگي است كه حاصل نظام جامع را در اين ببينيم كه تنها هدف آن رسيدن به چند مدال در المپيك باشد.
سلامت زنان و مردان ، توسعه ورزش همگاني ، توسعه زير ساختهاي ورزش ، توسعه علمي ورزش و صدها نكته ديگر در طرح جامع وجود دارد كه نشان مي دهد آن پول تنها براي كسب چند مدال در المپيك پيش بيني نشده است. نكته دوم اينكه اگر ما منصفانه با قضايا برخورد كنيم يكي اينكه شايد برآورد ما از 7 مدال برآورد دقيقي نبوده و شايد بهتر بوده كه پيش بيني مدالهاي بيشتري را مي كرديم. اين يك بعد قضيه و قابل اصلاح است وبا اصلاح آن قرآن خدا غلط نمي شود. در اين زمينه بايد اذعان نمايم كه كارشناسان پيش بيني اين موفقيت و كسب اين تعداد مدال در المپيك را نداشتند . يعني عدد 6 مدال براي ما عدد فوق تصوري بود. پس اين 6 مدال غير قابل تصور بود و آن 7 مدال پيش بيني شده هم مي تواند غير واقع بينانه باشد و نكته مهمتر اينكه آيا شما مي توانيد به طور قاطع اعلام كنيد حالا كه ما در آتن 6 مدال گرفتيم در پكن خواهيم توانست مدال بيشتري بگيريم. كسي جرات مي كند اين حرف را بزند؟ ما نبايد روي اين نكات ريز انگشت گذاريم بلكه بايد به فرآيند توجه كرد نه محصول.
* در خصوص مساله كسب كرسي در IOC و كسب مجدد آن چه اقداماتي صورت گرفته است؟
** اين مساله فرآيند طولاني مدتي را مي طلبد كه در دستور روابط بين المللي كميته قراردارد. گزينه هاي مختلفي بايد در اين زمينه بررسي شودتا به نتيجه برسيم. ضمن اينكه به عقيده من اين مساله چندان حياتي نيست و راههاي متعدد ديگري براي تحكيم روابط خود با IOC داريم.
* در خصوص وضعيت تيم اميد و نحوه هدايت آن به چه نتايجي رسيده ايد؟
** ما در ارتباط با فوتبال شكست هاي تيم هاي پايه را طي ساليان گذشته داشته ايم و از يك طرف هم موفقيت تيم بزرگسالان را. نمي خواهم عنوان كنم چون در آن رده ها مربي داخلي داشتيم شكست خورده ايم و در تيم بزرگسالان به واسطه مربي خارجي موفقيم. اما اين عنصرعنصر مهمي بوده است. از يك طرف اعتقاد دارم انتخاب مربي از اختيارات و مسووليتهاي وظايف فدراسيون است و بنده تمايلي ندارم در كار هيچكدام از فدراسيونها دخالت كنم . اما از طرف ديگر بر اساس مطالعاتي كه داشته ايم و با احترام عميقي كه براي مربيان داخلي مان قائلم به اين نتيجه رسيديم كه بايد از يك مربي و كادر خوب خارجي براي تيم اميد بهره بگيريم و هزينه قابل توجهي نيز براي آن بپردازيم زيرا استراتژي ما ورود تيم اميد به المپيك پكن است. اين مساله براي ورزش ما به يك تابو تبديل شده كه اعتقاد دارم قابل شكستن است. در اين زمينه آقاي كفاشيان ارتباطات نزديكي را با آقاي دكتر دادكان دارند و در حال همفكري و همكاري براي شناسايي يك مربي خوب هستند تا درمجموع به تصميم عاقلانه اي دست يابيم. تاكيد ما بر روي يك مربي خارجي صاحب برنامه و صاحب كلاس است.
* آيا فردي هم كانديد و مد نظر شما است؟
** فدراسيون فوتبال در كشورهاي مختلف بررسي هايي را داشته اما هنوز به نام مشخصي نرسيده ايم. شما مي دانيد كه آرژانتيني ها وبرزيلي ها ازيك منظردر رده هاي پايه موفق هستند وبه لحاظ تهاجمي بودن و خلاقيت هاي فردي به فوتبال ما مي خورند.
ازطرف ديگردرتحقيقي كه با دكتر افضل پور داشته ام تمام مربيان خارجي تاريخ فوتبال ايران را مطالعه كرده و جمعبندي ما اين بود كه مكتب يوگسلاو ها موفق ترين مكتب در كشورما بوده ضمن اينكه عملكرد آلمانها نيز به طور نسبي قابل توجه بوده اند. بنابراين ازيك منظرمي توانيم به مكتب يوگسلاوها فكر كنيم. ضمن اينكه هماهنگي مربي تيم اميد با آقاي برانكو بسيار داراي اهميت است. چون اعتقاد دارم آقاي برانكو شخصيت علمي و فني خوبي دارند وهميشه ازطرفداران ايشان بوده ام و تلاش كرده ام به سهم خود درماندن ايشان در ايران كمك نمايم. فرانسويها هم صاحب مكتب خاصي هستند، پرتغالي ها هم درمقاطعي بطور مقطعي موفق بوده اند، اما نكته مهم اين است كه ازدانش روز دنيا براي استفاده در تيم اميد استفاده كنيم.
* درخصوص مديريت آكادمي و پستهاي مختلف كمتيه المپيك تغيراتي خواهيد داشت؟
** پيش ازاينكه به تغييرات افراد دركميته المپيك فكر كنيم به تغيير بينشها توجه داريم. در اين بيشن جديدي كارها بايد اولويت بندي شود ودرواقع امورسميناري،همايشي، نمايشگاهي و كارهاي جنبي در حاشيه قرارگرفته و امور ورزشي در اولويت قرارخواهد گرفت. در اين امورحضور افراد خبره وخوب در اولويت كاري است. تغييرات نفرات در تمام اركان ورزشي يكي از مكانيزمهايي است كه مي تواند مورد توجه باشد واگرلازم باشد در اين زمينه هم فكر خواهيم كرد. اين مژده را به شما بدهم در مركز روانشناسي ورزشي شكل گرفته ووجود آن ديگريك شعارنيست. معناي اين كار اين است كه همانطور كه بچه ها درزمينه فيزيولوژي تست مي دهند مي توانند درامرروانشناسي هم تست بدهند. خوشبختانه دكترواعظ موسوي كه ازخبره ترين افراد در اين زمينه هستند دراين خصوص فعال هستند.
* در خصوص وجود گروههاي مختلف در رسانه ها و نحوه فعاليت هاي آنها چه ديدگاهي داريد؟
** تمام اين عزيزان از گروهها ودلسوزان كشور وورزش هستند ودرواقع مي توانند به جامعه خدمت كنند. ما هم سعي هم داشته ايم با هردوگروه ارتباطات خوب وصميمانه اي داشته باشم، اما متاسفانه چيزي كه باعث دلگيري است اينكه مي بينم برخي افراد دراين دو گروه در پي تخريب يكديگرهستند ومي خواهند نگاه تماميت خواه داشته باشند. من براي اين دوگروه همواره احترام قائلم وتوصيه ام اين است كه اگرافراد برروي نفس خود پا بگذارند، بسياربهترخواهد بود وازديگران نخواهند كه تنها ازيك گروه استفاده شود. ما بعنوان مديران ورزش كشورموظف هستيم ازتمام نيروهاي دلسوزدرعرصه رسانه اي كمك وارتباط بگيريم. بنابراين من هردوگروه را خيرخواه ورزش مي دانم!