تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۳

به اعتقاد علیرضا دانشوران از پژوهشگر حوزه فرهنگ، مطالعه مکتوب هرگز به پایان نخواهد رسید و هرقدر هم تکنولوژی به عرصه‌های مختلف رسوخ کند افسانه جامعه بدون کاغذ هیچ‌وقت محقق نخواهد شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی شیوه‌های مطالعه و نقد کالبدی انواع متون با حضور علیرضا دانشوران نویسنده و استاد دانشگاه، عصر یکشنبه 20 آذر در دفتر مرکزی انتشارات سروش برگزار شد.

دانشوران در این برنامه گفت: اگر از انسان امروز تعریف جدیدی داشته باشیم شاید بتوان گفت انسان، حیوانی است که اهل تفکر و مطالعه است. مطالعه در 3 بعد زندگی، کار و تحصیل تاثیر دارد و تمام افرادی که در جوامع امروزی زندگی می‌کنند در محیط زندگی، کار و زندگی‌شان مدیون مطالعه هستند. مطالعه یک باب دو جانبه است که بر وزن مفاعله بوده و دو جانبه است. یعنی با مطالعه یک کتاب، هم آن کتاب نقد می‌شود و هم خواننده به روشنگری می‌رسد.

وی افزود:‌ مطالعه در مقوله فرهنگی باعث دانش‌افزایی و ایجاد فرهنگ‌سازی می‌شود. در بعد اجتماعی هم حرمت مطالعه هنوز در جوامع پا برجاست. حتی در پیشرفته‌ترین کشورها مانند ژاپن هم که کتاب الکترونیک رونق زیادی دارد، هنوز صدای ورق خوردن کتاب در اتوبوس‌ها به گوش می‌رسد. مطالعه مکتوب هرگز به پایان نخواهد رسید گرچه تکنولوژی به عرصه‌های مختلف رسوخ می‌کند ولی افسانه جامعه بدون کاغذ هیچ‌وقت محقق نخواهد شد. جامعه بدون کاغذ یک افسانه است.

این محقق در ادامه گفت: انسانی که مطالعه می‌کند، شخصیت اجتماعی پیدا می‌کند. چنین انسان‌هایی حتی دعوا کردنشان هم با دیگر مردم فرق دارد و ادبیات دیگری دارند. فایده مطالعه فرد، در نهایت به جامعه برمی‌گردد. شما اگر در یک جزیره، تنها هم مطالعه کنید و بعد به جامعه برگردید، برای آن جامعه مفید خواهد بود. بنابراین می‌شود گفت مطالعه یک فعل اجتماعی است. از بعد اقتصادی هم این کار یک نوع سرمایه‌گذاری است. وقتی مطالعه می‌کنید، سرمایه‌گذاری می‌کنید که سودش با اندیشه متبلور خواهد شد و یک سود تضمین‌شده است. در عین حال ارزش افزوده هم دارد.

دانشوران گفت: اگر می‌خواهید مطالعه کنید، تا 45 دقیقه محیط مطالعه را ترک نکنید. اگر توانستید محل مطالعه را به مدت 45 دقیقه ترک نکنید، تمام مراحل مانند حس گرفتن یا آمادگی روحی را طی کرده‌اید. سعی کنید فیش‌برداری و یادداشت‌برداری‌هایتان مفید باشد. برای این که در مطالعه حوصله کنیم،‌ باید موانع را از سر راه برداریم. مطالعه را در محیط مشوق انجام بدهید. سعی کنید در شرایط زمانی محدود قرار بگیرید یا با یک پژوهشگر و انسان سخت‌کوش به صورت انتخابی و اجباری همکاری کنید. باید خود را در شرایط مطلوب مطالعه قرار بدهیم. به عبارت عامیانه ببنیم چه زمانی مطالعه‌مان می‌آید. این یعنی هم مکان و هم زمان مطلوب مطالعه را برای خودمان کشف کنیم.

وی در ادامه با اشاره به موارد فنی نگارش یک کتاب گفت: وقتی حجم پاورقی‌ها از متن کتاب بیشتر شود، کتاب دیگر ارزشی ندارد. ترجمه‌هایی وجود دارند که پاورقی‌هایشان از خود متن کتاب بیشتر شده است. جایگاه مترجم به او اجازه نمی‌دهد از حقوق و جایگاهش تجاوز کند ولی بعضا این اتفاقات می‌افتد و متن و پاورقی ترجمه شده، از متن اصلی نویسنده خیلی بیشتر می‌شود.

این نویسنده درباره خلاصه‌نویسی گفت: برخی اقدام به خلاصه‌نویسی می‌کنند که این کار با چکیده‌نویسی 2 تفاوت عمده دارد. چکیده در ابتدای مقاله می‌آید اما خلاصه‌، در آخر مقالات می‌آید. چکیده در واقع ویترینی است که کالایت را انتخاب می‌کنی و اگر آن را پسندیدی، وارد انتخاب واژه می‌شوی. چکیده‌ها بخشی از مقاله نیستند ولی خلاصه‌ها قسمتی از متن هستند. در ضمن چکیده نگاهی فرامتنی دارد و برای خواننده توصیف می‌کند. در حالی که خلاصه مطلب، درون‌متنی است و همزبان با خواننده. درباره حافظه‌سپاری هم باید بگویم که ترکیبی از همه روش‌های مطالعه است ولی به شرطی که همه روش‌های این کار را بشناسیم.

دانشوران گفت: شیوه‌های مطالعه 7 نوع هستند و به این شرح هستند: مطالعه اجمالی، تندخوانی، خواندن زیباشناسانه، عبارت‌خوانی، خواندن انتقادی، دقیق‌خوانی و خواندن تجسسی. ما در نشر کتاب، در زمینه فرهنگ اعلام‌نویسی و ایندکسینگ ضعیف هستیم. در حالی که اگر این موضوع در میان کتابخوانان ما جا بیافتد و دنبال موضوعی در میان کتاب‌های زیادی باشند، می‌توانند آن را پیدا کنند. یک راه این کار این است که کتاب‌ها را از اول تا آخر بخوانی و بعد متوجه شوی که این مطالعه به کارت نمی‌آید و وقتت تلف شده است. اما یک راهش هم این است که از آخر به اول بخوانی و اول به سراغ فهرست اعلام بروی. این هم زمانی حاصل می‌شود که کتاب فهرست اعلام و نمایه داشته باشد.

این محقق در ادامه گفت: کتاب‌ها هم سیرت و صورت دارند؛ مانند انسان‌هایی که ظاهر و باطنشان با هم همخوانی ندارد. گاهی پیش می‌آید که کتابی با عنوانی سنگین می‌بینید ولی محتوایی ندارد و عنوان و متن دو مسیر متفاوت از هم را طی می‌کنند. مقدمه باید در جای مقدمه باشد. ما حق نداریم مقدمه را در متن بیاوریم یا سپاسگذاری را در مقدمه بیاوریم. کتاب باید صدا، قواره وسیما داشته باشد. کتاب باید در قفسه داد بزند و خواننده را به سمت خود بخواند. اما کتاب‌های زیادی هستند که ماه‌ها در قفسه می‌مانند و کسی به سراغشان نمی‌رود. این نکته را هم از نظر دور نداشته باشید که دو ویراستار باید کتاب را ویراستاری کنند. یکی ویراستار ادبی و دیگر ویراستار فنی.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: نویسندگی کسوتی نیست که برازنده قامت هرکسی باشد، حتی اگر کتابش چاپ شده باشد. امروز به راحتی می‌توان کتاب چاپ کرد و فیپا گرفت. بدون این که کتابخانه ملی بویی ببرد. کافی است لب تر کنید تا پایان‌نامه را با پیک به در خانه‌تان بیاورند یا برایتان یک مقاله ISI آماده کنند. کتاب که دیگر جای خود دارد.