محمدرضا گودرزی در جلسه نقد و بررسی کتاب «شانزده داستان» گفت: تلقی برخی از دوستان در مطبوعات از کارگاه و کارهای کارگاهی اشتباه است. ما در کارگاه‌ها در واقع دورخوانی می‌کنیم و درباره داستان‌های همدیگر به بحث و گفتگو می‌نشینیم.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «شانزده داستان» نوشته 16 نویسنده مختلف با گردآوری محمدرضا گودرزی، شب گذشته سه‌شنبه 20 دی با حضور سیدحسن میرعابدینی، محمدرضا گودرزی و نویسندگان این داستان‌ها در فرهنگسرای فردوس برگزار شد.

میرعابدینی در ابتدای این برنامه گفت: شروع خوب برای یک داستان بسیار مهم است و تعلیق‌ها و دیگر عناصر داستان اگر خوب باشند، ریشه در همین شروع خوب خواهند داشت. یک نکته مهم در داستان‌نویسی این است که نویسنده بتواند شروع خوبی داشته باشد و خواننده را با خود همراه کند. نویسنده نباید خواننده را به حال خود رها کند و باید او را تا پایان درگیر داستانش کند. شروع خوب و لحن درددل مانند برخی از داستان‌های این کتاب یکی از ویژگی‌های آن‌هاست.

وی افزود: داستان‌های این کتاب، اغلب داستان زندگی مردم عادی شهر هستند و اغلب کنش‌محور هستند. بسیاری از داستان‌ها هم کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها را روایت می‌کنند. داستان‌ها عمدتاً یک مضمون اجتماعی و درگیری با واقعیات را دارند و هر کدام از منظر خود به واقعیت‌ها نگاه کرده و به آن‌ها پرداخته‌اند.

این نویسنده که به اشاره به داستان‌های کتاب «شانزده داستان» به اصول داستان‌نویسی اشاره می‌کرد، ادامه داد:‌ یک نکته مهم در داستان‌نویسی این است که از آغاز تا پایان با یک ریتم یا ضرباهنگ مناسب، داستان را پیش ببریم. اگر خواننده حس کند که هماهنگی ضرباهنگ را رعایت نکرده‌اید، مانند نوازنده‌ای می‌مانید که دارد خارج می‌زند. یکی از کارهای نویسنده این است که با یک پایان خوب، خواننده‌اش را در چنگ بگیرد و با دانشی که دارد، بر موضوع اشراف و سیطره داشته باشد.

میرعابدینی گفت: زبان عنصر مهمی است. ابزار کار شما به عنوان داستان‌نویس، زبان است. ابزار کار مجسمه‌ساز، سنگ یا گچ است. ابزار یک موسیقیدان نت‌های موسیقی است و نویسنده‌ هم ابزاری ندارد؛ جز زبان. ضمن اینکه گوش دقیقی برای شنیدن محاورات مردم لازم دارید، در عین حال باید با نثر و متون کلاسیک فارسی هم آشنا باشید و آثاری در این زمینه خوانده باشید. بر خلاف تصوری که برخی از منتقدان در گذشته داشتند، زبان یک داستان خوب قرار نیست، شاعرانه باشد. زبان باید با داستان تناسب داشته باشد. نویسنده‌ای که به زبان بی‌توجه باشد، داستانش را خراب خواهد کرد و متقابلاً نویسنده‌ای هم که بیش از حد به زبان توجه کند، داستان را خراب می‌کند.

این منتقد ادبی گفت: جهان از داستان ساخته شده است. دور و اطراف ما پر از داستان است. شما هنگامی یک داستان نوشته‌اید که سوژه را به اصطلاح بپزید و طرحتان را بپرورانید تا مخاطب داستانتان را باور کند. لحن داستان هم یکی دیگر از عوامل مهم است که داستان با آن گفته می‌شود. لحن می‌تواند داستان را آرام، عصبی و یا به هر شکلی درآورد. ذکر این نکته هم ضروری است که همان‌طور که شروع خوب اهمیت زیادی در داستان دارد، پایان خوب هم اهمیت زیادی دارد.

وی در پایان سخنانش گفت: به نویسندگان و دست‌اندرکاران انتشار این کتاب تبریک می‌گویم، اما این نکته را به نویسندگان این داستان‌ها یادآوری می‌کنم که تا زمانی که چیزی چاپ نکرد‌ه‌ای، اتفاقی نیفتاده است، ولی وقتی اثری را از خود منتشر کردی، یک وظیفه را پذیرفته‌ای. نویسنده در تعطیلات نداریم. مقصودم این است که نویسنده تعطیلات ندارد و مدام دارم می‌نویسد و ذهنش کار می‌کند.

در ادامه این برنامه گودرزی گفت: همان‌طور که در داستان‌نویسی، دیدگاه‌های متفاوت وجود دارد، در نقد هم دیدگاه‌های مختلف وجود دارد. به این ترتیب دیدگاه من و آقای میرعابدینی متفاوت و متنوع از هم است. من نقد آقای میرعابدینی از داستان‌های این کتاب را، نقد جامعه‌شناسانه می‌دانم. قرار هم نیست همه درباره یک موضوع واحد صحبت کنند، مثلا همه درباره ژانر سخنرانی کنند. ممکن است از نظر من ژانر اهمیت داشته باشد و منتقد دیگری درباره عوامل دیگر داستان حرف داشته باشد و این مسائل برایش مهم باشند. البته ژانر هم انواع مختلف دارد و می‌توان از زوایای مختلف مانند موضوعی یا تجربه خوانشی آن را بررسی کرد.

نویسنده مجموعه داستان «رویاهای بیداری» گفت: از نظر من داستان‌های این کتاب هیچ اشکال بارزی ندارند. اگر داستان‌های من هم بود، ممکن بود اشکالاتی که به این داستان‌ها وارد می‌شود، به آن‌ها وارد شود، ولی من کلیت داستان‌ها را پسندیدم و حس کردم که در ساختار خوب هستند.

این منتقد در بخشی از سخنانش گفت: امروز برخی از جایزه‌های اول ادبی به اسم و سابقه داده می‌شوند. داستان‌های منتشرشده در بسیاری از مجموعه داستان‌هایی که امروز منتشر می‌شوند، به خوبی داستان‌های این کتاب نیستند، اما درباره گردآوری آن‌ها بگویم که تاجایی که ممکن بود، سعی کردم تغییر اساسی در آ‌ن‌ها به وجود نیاورم. قرار بود این کتاب را سازمان فرهنگی هنری شهرداری چاپ کند که یک سال آن را نگه داشتند و چاپش نکردند. ما هم کتاب را به نشر قطره دادیم. وقتی کتاب برای گرفتن مجوز به ارشاد رفت، 2 داستانش مجوز نگرفت.

گودرزی ادامه داد: 11 داستان از داستان‌های کتاب، واقعگرای مدرن هستند. جالب است که از راوی‌ها هم، 11 راوی اول شخص هستند. درباره راوی برخی از داستان‌ها بحث شده است که دوم شخص هستند یا اول شخص. این دو راوی این گونه از هم تشخیص داده می‌شوند که اگر حضور راوی محسوس باشد، راوی اول شخص است و اگر این حضور محسوس نباشد، راوی دوم شخص است.

نویسنده مجموعه «اگه تو بمیری» گفت: امروز یکی از بحران‌های چاپ داستان، مساله کاغذ است. امروز با توجه به بحران کاغذ ناشرها تمایلی به چاپ کتاب ندارند و ترجیح می‌دهند پولشان را بدهند و اوراق مشارکت بگیرند. یک نکته دیگر این که سعی کردم در پیشگفتار کتاب نظرات مخالف را هم بیاورم. چون برخی از دوستان در مطبوعات با کارگاه‌ها مخالف هستند و در این زمینه نظرات منفی دارند. به نظر من تلقی این دوستان از کارگاه و کارهای کارگاهی اشتباه است. ما در کارگاه‌ها در واقع، دورخوانی می‌کنیم و درباره داستان‌های همدیگر به بحث و گفتگو می‌نشینیم. در کارگاه‌ها هیچ قطعیتی هم در کار نیست و سعی داریم داستان‌نویس‌ها با استدلال‌های خودشان پرورش پیدا کنند.