محمدرضا تقیدخت، محقق و نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره جریان شعر 3 دهه گذشته گفت: من به جریان شعر پس از انقلاب معدل 12 میدهم. با این نمره شعر پس از انقلاب مشروط نمیشود و نمیافتد. در این سالها شاهد گمگشتگی در فضاهای شعری بودهایم و شعر در این دوره راهبرد خاصی نداشت.
وی افزود: در این سالها، حرکتهایی شروع شد و پیشرفتهایی حاصل شد ولی مانیفست و گفتمان خاصی وجود نداشت و هدفی هم تعریف نشده بود. نمیگویم کاری که نسل ما انجام داده است، کار بیارزشی بوده است، ولی قبول کنیم که شعرمان در این سالها نمره خوبی نگرفت. دلیلش هم این بود که جریان نقد سازندهای وجود نداشت. این موضوع هم در شعر جریان روشنفکری که خیلی هم تریبون نداشتند، و هم در شعر جریان سنتی وجود داشت.
این منتقد ادامه داد: البته شاعران جریان روشنفکری هم خود را پشت این بهانه که تریبون نداشتیم، پنهان میکنند. در تفکر مقابل هم اگر بحث محتوا پیش نمیآمد و فضا به سمت محتوا نمیرفت، شعر انقلاب چیزی برای عرضه نداشت. همانطور که گفتم حرکتهایی کردیم ولی، این حرکتها به اصطلاح همینجوری بودند و به جایی نرسیدند.
تقیدخت درباره میزان نقش رسانهها در زمینه معرفی و گسترش شعر در 3 دهه گذشته گفت: موضوع، بحث جریانسازی است. بهتر است گناه کمکاری در این موضوع را به گردن کسی از جمله رسانهها نیندازیم. اگر اثری وجود داشته باشد، رسانهها به سمتش خواهند رفت. واقعیت این است که در دهه اول انقلاب و سالهای جنگ شاهد ارائه آثار و جریانهایی بودیم. مثلا ستون «بشنو از نی» در روزنامه اطلاعات سالها جریان شعر معاصر با انقلاب را همراهی میکرد و اگر شاعری شعر جدیدی میگفت، خبرش در مطبوعات منعکس میشد. از طرف دیگر، جریانهای روشنفکری هم مجلات خوبی داشتند. مثلاً «آدینه» در این زمینه فعال بود و خوب کار میکرد.
وی ادامه داد: اما از سالهای 68 و 70 به بعد دیگر کاری نکردیم و سردرگم بودیم. یک روز به دامان شعر عاشورایی رفتیم و یک روز به دامان شعر جنگ. روزی غزل عاشقانه گفتیم و یک روز راه دیگری را پیش گرفتیم و در کل راهبرد خاصی نداشتیم.
مترجم کتاب «صدق و معنا از منظر کواین» گفت: رسالت رسانه، انعکاس واقعیت است. این انعکاس 2 جنبه دارد. یک جنبه انعکاس واقعیت موجود است که توصیف و تشریح یک جریان ادبی در جامعه را در برمیگیرد و جنبه دیگر آسیبشناسی است. به نظرم رسانهها در وجه دوم خیلی کار نکرده و نمیکنند. اگر ضعف و قوتهای جریانهای شعری بیان شود، موجب اصلاح رویهها خواهد شد، اما ما در نقدهایمان هم عادت کردهایم که او برای من بنویسد و من برای او. در حالی که رسانهها رسالت مهمتری دارند. به نظرم اگر رسانهها میخواهند در این زمینه کاری انجام بدهند، بهتر است به کار نقد و آسیبشناسی صحیح بپردازند.
این نویسنده گفت: حرف من این نیست که فضای شعر منفی و تاریک است. بلکه میگویم این فضا شایسته نیست. مسائل خیلی فرعی فرعی شدهاند و باعث شدهاند که مطالب درباره شعر و نقدها در سطح نازلی باقی بمانند. در این سالها این مسیرها نبودهاند که نقد شدهاند. مفاهیم کلان نقد نشدهاند، بلکه مصداقها نقد شدهاند. به عنوان مثال همیشه مفهومی به نام شعر عاشورایی یا آیینی که مفهوم نادرستی است، تا به حال نقد نشده است، بلکه همیشه گفته شده است که فلان شاعر در زمینه شعر عاشورایی بد کار کرده است. حتی در جریانهای شعر روشنفکری هم نقدهای خوبی نداشتیم و باید قبول کنیم که همه بد کار کردهایم.