تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۷

مجموعه داستان «زمستان در ماه جولای» نوشته دوریس لسینگ برنده جایزه ادبی نوبل با ترجمه علیرضا جباری توسط نشر افکار منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب به عنوان هشتمین عنوان مجموعه «قصه دنیا» منتشر شده است. «کلبه دیگر»، «دردسر»، «خانواده دوت به کلوف گرنج می‌آیند»، «تمبی کوچولو»، «مکان جان پیره»، «جرج پلنگ‌کش» و «زمستان در ماه جولای» عنوان 7 داستان این کتاب هستند. این کتاب برای اولین بار با 188 صفحه در سال 1966 توسط انتشارات پنتر منتشر شد.

دوریس لسینگ نویسنده انگلیسی تبار، در سال 22 اکتبر 1919 در کرمانشاه از پدر و مادری انگلیسی به نام‌های آلفرد می‌تیلر و امیلی ماد تیلر زاده شد. آلفرد کارمند بانک شاهنشاهی ایران و امیلی پرستار بود. خانواده تیلر در سال 1925 به رودزیای جنوبی انگلیس (زیمباوه کنونی) مهاجرت کردند. او در سال 1937 به سالزبری در جنوب انگلیس رفت. دوریس لسینگ نخست با فرانک ویزدام و سپس از طریق آشنایی در باشگاه کتاب چپ با گوتفرید لسینگ پیمان همسری بست که هر دو ازدواج ناموفق بودند.

همسر دوم لسینگ سال‌ها پس از جدایی با سمت سفیر آلمانی شرقی به اوگاندا رفت و در جریان ترور عیدی امین در سال 1949 کشته شد. او نام مستعار دوریس لسینگ را از همسر دومش گوتفرید لسینگ به عاریت گرفته است. این نویسنده در سال 1978 به عنوان نویسنده مهمان در نشست جهانی داستان‌های علمی - تخیلی شرکت کرد. 

لسینگ در سال 1995جایزه جیمز تیت بلک را به عنوان بهترین زندگی‌نامه نویس، در سال 2005 جایزه بین‌المللی بوکر و در سال 2007 جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد. این نویسنده هنگام دریافت نوبل ادبی 87 سال داشت. او هم‌اکنون در نود و یکمین سال زندگیش در هامپسند بریتانیا به سر می‌برد.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

دختر که نی‌نی چشمانش در مهتاب به شدت از میان شاخه‌های بزرگ درخت بالای سرش فرو می‌تابید و برق می‌زد، نگاهی به اردوگاه انداخت. تا آن‌جا یک مایل بیشه بود و کبچه‌ها از دو سوی جاده قد برافراشته بودند و در همه راه تخته‌سنگ‌ها سایه‌هایی وسیع پدید می‌آوردند. در جایی سگی با دیدن ماه عوعو می‌کرد. همه صداهای شبانه، صدای پرندگان، صدای حشره‌ها، صدای جانورانی که معلوم نبود از چه نوع‌اند، از میان بیشه می‌آمد: زندگی جانوری گسترده و بی‌رحمانه‌ای در آن‌جا وجود داشت. جرج، همان‌طور که به اردوگاه که در زیر نور درخشان و رویایی مهتاب که گفتی  کوچکتر و دورتر شده بود نگاه می‌کرد؛ مجذوب زمینه برساخته از درختان و صخره‌ها و بی‌ آن‌که حتی شعله ‌آتشی حضور آن را نشان دهد، به احساسی که همواره در این گونه موارد به او دست می‌داد فرو رفت:

همان احساس که سال‌ها پیش از این او را به این‌جا کشانده بود. گفتی، با نگاهش سبکبال در آسمان‌ها به پرواز در می‌آمد و وجودش با بیشه و ماه در می‌آمیخت. وحشت و دهشتی نمی‌شناخت. همه این بی‌رحمی‌ها را در درونش می‌جست، انگار که دست‌نخورده در مغاره‌ای ژرف محبوس مانده باشند؛ و آن دختر که در بیشه و حیات وحش پرورش یافته بود حقش نبود که از وحشت بر خود بلرزد. این احساس جرج درباره او بود.

نور مهتاب که بر او فرو می‌تابید نشان داد که چگونه لب‌هایش لحظه‌ای از هم دور شدند. در همین حالت، دختر را به شدت از زیر سایه درخت به سوی خود کشید. روی او را به سوی اردوگاه برگرداند و گفت: حالا برو . دختر می‌لرزید و سراپایش به شدت تکان می‌خورد....

«زمستان در ماه جولای» با 288 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 7 هزار و 500 تومان منتشر شده است.