به گزارش خبرنگار مهر، بیست و سومین نشست ادبی عصر روشن با هدف دیدار نوروزی میان نویسندگان، مترجمان، شاعران و اهالی قلم، عصر روز پنجشنبه 17 فروردین در کتابسرای روشن برگزار شد.
پس از سخنان علیرضا طبایی در این نشست، پوران کاوه و آرش نصرتاللهی به شعرخوانی و خوانش آثار جدید خود پرداختند.
اسدالله امرایی مترجم یکی از حاضران در این برنامه بود که قبل از خوانش یکی از داستانهایی که به تازگی ترجمه کرده است، گفت: دوست دارم برای ملتمان به ویژه اهل قلم، سالهایی را آرزو کنم بهتر از خوشی و بهتر از سالهایی که گذشت؛ با امکان انتشار آثار و امیدوارم به قول دوستان، امسال سال برداشت کلمات باشد.
امرایی با توجه به سخنانی که بهرامی در میانه برنامه درباره عدم آمادگی برخی مهمانان برنامههای فرهنگی مانند شاعران و خوانندگان برای ارائه آثار جدیدشان گفت: اعتقاد دارم شاعری که در جلسه شعر بیاید و بگوید شعر ندارم یا آمادگی ندارم، بیانصاف است و صفت دیگری به کار نمیبرم.
این مترجم در بخشی از سخنانش گفت: زمانی یکی از دوستان میگفت تو این داستانهایی را که به اسم ترجمه از تو چاپ میشود، خودت مینویسی اما برای این که رد گم کنی، میگویی ترجمه هستند. هرچه توضیح میدادم، این دوست باور نمیکرد تا این که اینترنت آمد و معلوم شد که ماه پشت ابر نمیماند.
پس از داستانخوانی امرایی، سیامک بهرامپرور به غزلخوانی پرداخت. پس از بهرامپرور، محمود معتقدی شاعر و منتقد به خوانش اشعارش پرداخت. وی پیش از خواندن اشعارش گفت: من از آقای بهرامی و دستاندرکاران برپایی این جلسات تشکر میکنم. به هر حال در شرایطی که کسی از این کارها نمیکند، باید قدر چنین جلساتی را دانست که ما را گرد هم میآورد.
معتقدی با توجه به سخنانی که امرایی درباره انتشار اشعار معتقدی در شبکههای اجتماعی بیان کرد، گفت: من که کامپیوتر بلد نیستم ولی دوستانی مانند آقای امرایی کمک میکنند و شعرهایم را در شبکههایی مانند فیسبوک منتشر میکنم. روزانه حدود 20 شعر در فیسبوک میگذارم و دوستان هم لطف دارند و درباره اشعارم نظر و کامنت میگذارند. اینها نشانههایی از این است که ما که در این سن و سال در آستانه افسردگی هستیم، میخواهیم افسرده و تسلیم نشویم. میخواهیم در فضای ادبیات نفس بکشیم و شاداب باشیم. به همین دلیل به کوه میروم و شعر میخوانم و شعرهایم را در فیسبوک میگذارم. البته این پروکسیها دیگر جواب نمیدهد ولی من رشتیبازی در میاورم و هرطور شده به فیسبوک دست پیدا میکنم.
در ادامه علیرضا بهرامی دبیر جلسه، گفت: دوستان ما در رسانهها، آنچه را که مورد نظر آقای معتقدی است انجام میدهند. ولی درباره چگونگی تشکیل جلسات عصر روشن سوال شده بود که در پاسخ به آن باید بگویم چند سال پیش، با تعدادی از دوستان خبرنگار و روزنامهنگار و حامد نیّری دور هم جمع میشدیم و جلسات ادبی داشتیم. اتفاقا یکی از همان دوستان روزنامهنگار که امروز قرار بود در این جلسه حاضر شود و نیامد، تماس گرفت و ضمن تبریک نوروز گفت: «من از فردا دیگر روزنامهنگار نیستم. یا میروم کتابفروشی یا پنیرفروشی!»
وی در ادامه گفت: به دلیل حوادث سال 88 برگزاری این جلسات یک سال به تعویق افتاد. بعد از آن گفتیم جلسات را عصر و به صورت عصرانه برگزار کنیم. آن موقع اینجا کتابفروشی یا کتابسرای روشن بود. با توجه به این نام، گفتیم نام جلسات را عصر روشن بگذاریم که هم عصر برگزار میشد و هم در کتابفروشی روشن بود. بعدا متوجه شدیم که کتابفروشی روشن به انتشارات روشن ربط دارد و نام آقایی که جلوی پیشخوان کتابفروشی مینشیند و متولی اجرایی این مجموعه است، روشن مهدوی است.
در ادامه این برنامه فریاد شیری و فاطمه صمدی به شعرخوانی پرداختند. آرش شفاعی شاعر دیگری بود که به شعرخوانی پرداخت و گفت: انشاالله امسال سالی باشد که مجموعههای همه دوستان بدون خط خوردگی چاپ شود.
علیرضا بهنام شاعر دیگری بود که به خوانش دو شعر از آثارش پرداخت. یعقوب رستمی، احمد طبایی و محمد رمضانی فرخانی هم شاعران بعدی بودند که در این برنامه شعرخوانی کردند. رسول یونان هم به عنوان آخرین شاعر این برنامه، به خوانش یکی از شعرهای کوتاه تازهاش پرداخت.