حجتالاسلام والمسلمین سیدمحسن موسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران، در گفتوگو با خبرنگار مهر به مناسبت روز بزرگداشت شیخ صدوق گفت: ولادت ابوجعفر محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی را بین سالهای 305 ق تا 311ق ـ پس از نیابت خاصه محمد بن عثمان ـ و به دعای امام مهدی(عج) دانستهاند. پدرش علی بن بابویه از محدثان دانشمندان صاحب نام و دارای آثارارزشمندی در فقه، حدیث و کلام بود.
وی افزود: ابن بابویه مورد توجه و اعتماد امام حسن عسکری(ع) بود. دوران کودکی تا جوانیاش را در قم گذرانیده و از محضر پدر دانشورش و شیخ قمیها محمد بن حسن بن احمد بن ولید و و دیگر بزرگان بهره برده است. به یقین تا ماه رجب سال 339 ق او در قم بسر می برده است، اما تاریخ دقیق خروج او از قم و مسافرتش به ری معلوم نیست. در سالهای پایانی حضور شیخ صدوق در قم، او به دانشمندی حدیثشناس، فقیه و کلامی تبدیل شده بود که عده بسیاری را به سوی کلاسهای درس او سوق میداد. شهرت علمی و قدرت و تسلط او بر علوم و معارف اهل بیت(ع) خیلی زود پا از قم فراتر نهاده و گوش عام و خاص را با نام صدوق آشنا ساخت و همین امر زمینهساز هجرتش از قم گردید.
وی در مورد علت هجرت اظهار داشت: هجرت شیخ صدوق به ری در پی درخواستهای مردم آن دیار و دعوت رسمی والی حکومت نوپای شیعی آل بویه در ری، رکن الدوله دیلمی بوده است. کهنترین گزارش او از حضورش در ری مربوط به دریافت حدیث از ابوالحسن محمدبن احمدبن علی بن اسدالاسدی در ماه رجب سال 347 ق میباشد. بیتردید پس از تاریخ ذکر شده، شیخ صدوق رسماً ساکن ری بود. شیخ صدوق در ری به فعالیتهای علمی مورد علاقهاش پرداخت. او علاوه بر استفاده از مجالس درسی مشایخ فقه و حدیث در آن شهر، استاد حلقههای درسی تشنگان دانش بود. همچنین در مجالسی که با عنوان گفتوگوهای علمی و مناظرات کلامی به دستور و دعوت رکنالدوله دیلمی برگزار میشد، شرکت میجست و با استدلال محکمش بر طرفِ مقابل مناظره، پیروز میگشت. گزارش اجمالی این مجالس در لیست آثار او و گزارش تفصیلی برخی از این مجالس در آثار او و شاگردانش آمده است.
این محقق و مدرس دانشگاه در ادامه سخنانش اظهار داشت: این تلاشهای علمی تا رجب سال 352ق ادامه داشت تا اینکه شیخ صدوق، عزم سفر به خراسان و زیارت مرقد امام رضا(ع) را نزد رکنالدوله ابراز داشت، رکنالدوله پس از دادن اجازه و تأیید عمل او، زیارت امام رضا(ع) را امری معنوی و بابرکت توصیف کرده و از شیخ صدوق خواست که برای او هم در آن مرقد شریف دعا کند که دعا در آن مشهد به اجابت میرسد. شیخ صدوق در راه سفر به مشهدالرضا(ع) در ماه شعبان سال 352ق به شهر نیشا بور وارد شد و در آنجا از محضر علمی اساتیدی چند بهره برد. در سفرهایی که به خراسان صورت میگرفت علاوه بر حضور در نیشابور و مشهدالرضا(ع) به شهرهای دیگر خراسان هم رفته و در حلقههای علمی آنجا برای افاده و استفاده حضور مییافت.
موسوی تصریح کرد: اندکی پس از بازگشت از سفر علمی ـ زیارتی خراسان در سال 352ق، آهنگ سفر به بغداد را نمود. در شهر بغداد از مشایخ آن سامان بهره جست و به نشر علوم آل محمد در آن دیار پرداخت. در این سفر و سفرهای دیگرش به عراق از مجالس علمی کوفه نیز غافل نماند و در حلقۀ درس دانشمندان آن سامان شرکت کرده و استفاده برد. در ذی حجه سال 353ق به حج بیت الله الحرام توفیق یافت، در مکه و مدینه نیز تلاشهای علمی خود را پی گرفت. در راه بازگشت از مکه در میانۀ راه مکه به کوفه در شهر فید توقفی کرده و از عالم آن دیار حدیث شنید. خودش این حضور را در سال 354 ق گزارش کرده است. در همین سفرِ بازگشت، وارد همدان شد و از مشایخ آن شهر بهره جست.
وی تأکید کرد: شیخ صدوق گزارشهایی از حضور خود در کوفه، در سال 354ق را بیان میدارد که میتوان آنرا سفر دوم او به عراق دانست. گزارش دیگری از ابوالعباس نجاشی حاکی است که شیخ در سال 355ق در بغداد بوده و این حضور به قدری مهم بوده که تنها گزارش رجالیان و فهرستنویسان از سفرهای صدوق میباشد. نجاشی گفته است مشایخ بزرگ در این سفر از محضر درسی صدوق بهره بردهاند. شیخ صدوق بار دیگر در آستانه سفر به ماوراءالنهر (آن سوی جیحون) به نیشابور و مشهدالرضا(ع) رفته و در 19 شعبان 368ق، آخرین مجالس کتاب الامالی خود را در مشهد برگزار کرده، آنگاه سفر خود را به ماوراءالنهر آغاز کرد. شیخ صدوق سفر مهم و دراز مدت خود به سرزمینهای آن سوی جیحون را در سال 368ق آغازید و پس از اقامت کوتاهی در سرخس به بلخ، بخارا، ایلاق، سمرقند، اخسیکت، فرغانه و جبل بوتک مسافرت نمود و از دانشمندان شیعی و سنی آن سامان بهره گرفت.
وی افزود: وقتی شیخ صدوق به ایلاق رسید، با شرفالدین ابوعبدالله معروف به نعمۀ دیدار کرد و انگیزه نگارش کتاب من لایحضره الفقیه توسط وی در شیخ صدوق ایجاد شد و شیخ نگارش این کتاب را در این سفر آغاز کرد تا آن زمان شیخ صدوق، 245 کتاب و رسالۀ بزرگ و کوچک را به رشته تحریر در آورده بود. در پایان یکی از نسخه های کتاب من لایحضره الفقیه، تاریخ پایان نگارش کتاب، ذیقعده سال 372 ق ذکر شده است. پس از آنکه شیخ صدوق از سفر به ماوراءالنهر فارغ شد، به محل زندگی خود، شهر ری، بازگشت و تا پایان عمرش در این شهر ماند. شیخ صدوق پس از بیش از شصت سال تلاش علمی در راه آموختن و آموزاندن علوم و معارف اهل بیت(ع) و دفاع از مذهب شیعه در سال 381 قمری بدرود حیات گفته و در ری مدفون گشت. قبر شریفش در قبرستان ابن بابویه شهر ری و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی از مواضع متبرکه و زیارتگاه مؤمنین است. کراماتی نیز درباره قبر ایشان مطرح است که در کتابهای شرح حال وی آمده است.
وی در مورد مهمترین فعالیتهای علمی و فرهنگی شیخ صدوق گفت: شرح حال نگاران و فهرستنویسان، تصریح کردهاند که شیخ صدوق دارای سیصد عنوان کتاب بزرگ و کوچک بود که برخی از آنها خود شامل چند جزء و مجلد بوده است. مجموع آنچه را که شیخ نجاشی و طوسی و دیگران برشمردهاند، از حدود دویست و سی اثر تجاوز نمیکند. بنابراین علاوه بر اینکه آثاری از صدوق بدست ما نرسیده و در گذر ایام، یکی یکی در خاطر زمان در شمار کتابهای گمشده قرار گرفته است، سوگمندانه حتی برخی از آثار شیخ صدوق برای ما گزارش نشده است.
وی افزود: کتابهای صدوق در یک رشته و موضوع خاص مانند فقه یا حدیث خلاصه نمیشود، بلکه وی دانشمندی ذیفنون و نویسندهای پرکار در رشتههای گوناگون علمی و معارف اسلامی بوده است. وی دانشمندی فقیه، مفسر، رجالی، محدث، مورخ، متکلم و ... بوده که آثاری در هر یک از این رشتهها به رشتة تحریر درآورده است.شاید بتوان با تحقیقی جامع، نام بعضی از آثار صدوق را پیدا کرد و لیست آثار آن را تکمیل نمود. البته با مراجعه به کتابهای موجود صدوق نام تعدادی از کتابهایش را به شرح ذیل مییابیم که متأسفانه نه در کتابهای شرح حال صدوق و نه در گزارشهای فهرستنویسان اثری از آنها نیست:کتاب وصف قتال الشراة المارقین، کتاب حقیقة المعاد،کتابی در موضوع اختلاف الحدیث، کتاب وصف قتال القاسطین بصفین، کتاب العظمة، کتاب اثبات سهوالنبی، کتاب شرح دین الامامیة، کتابی دربارة ارواح و نفوس.
موسوی در مورد پرورش شاگردان هم گفت: علاوه بر حضور و اقامت در قم و ری، در نتیجه مسافرتهای متعدد صدوق به نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی و حضور در جمع عالمان و محدثان ـ اعم از شیعه و سنی ـ و با استناد به گفته نجاشی در مورد وی، می توان نتیجه گرفت که تعداد زیادی از مشتاقان علم و معرفت و حدیث، جهت خوشه چینی از گلستان دانش و بینش او به حضورش رسیده و از او کسب فیض نموده اند؛ ولی متأسفانه نام غالب ایشان بدست ما نرسیده است. با این حال، در مقدمه کتاب معانی الاخبار، نام 27 نفر و در مقدمه کتاب الهدایه، نام 40 نفراز دانشمندان بعنوان شاگردان و راویان حدیث وی ذکر شده است.
وی افزود: صدوق به بسیاری از دانشوران عصر خود و شاگردان حدیثیاش اجازه روایت کتابهای خود و نویسندگان پیش از خود را داده است. پدر شیخ نجاشی از کسانی است که از وی اجازه روایت دریافت کرده است. برخی از مهم ترین شاگردان صدوق عبارتند از: برادرش حسین و فرزندان او، ابوالحسین محمد بن هارون بن موسی التلعکبری، ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله بن ابراهیم الغضائری، ابوعبدالله محمّد بن محمّد بن النّعمان المفید، ابوالعباس احمد بن علی نجاشی، ابوعلی حسن بن محمد قمی و ... .
عضو هئیت علمی دانشگاه مازندران در مورد مناظرات کلامی شیخ صدوق گفت: از مهمترین و اساسیترین کارکردهای یک متکلم، سخن گفتن دربارة موضوعات کلامی و گفتگو با اهل کلام جهت دستیابی به رأی صحیح و اثبات آن و رد نظر نادرست است که اصطلاحاً به آن مناظره میگویند. شیخ صدوق از جمله دانشمندانی است که ـ برخلاف تصور رایج ـ نگاه مثبتی به گفتگو و مناظره داشته و مناظرات بسیاری با صاحبان آرای مخالف انجام داده است. دیدگاه صدوق در این باره ـ جدل و مناظره ـ به معرکة آراء تبدیل شده و موجبات نقد افرادی چون شیخ مفید را فراهم کرده و نیز افرادی را به قضاوت میان این دو کشانده است. برخی او را متهم میکنند که وی با مناظره و احتجاج در امور دینی مخالف بوده است. از همین رو فصلی از کتاب الاعتقادات خود را به این امر اختصاص داده است.
وی افزود: او در این متن، گفتگوی اعتقادی را برای هر کس جایز نمیشمرد، بلکه آن را برای کسانی روا میدارد که دو شرط ذیل را دارا باشند: 1 ـ التزام به سخنان اهلبیت(علیهم السلام) و محور قرار دادن آن در مناظرات. 2 ـ آگاهی به فنون مناظره و علم کلام. علاوه بر متون مناظرهای که خود شیخ صدوق در آثارش آورده است، شیخ نجاشی و دیگران، پنج کتاب یا رساله از شرح مجالس مناظرات وی برشمرده اند. بخشی از مناظرات صدوق نیز توسط یکی از شاگردانش به نام شیخ جعفر دوریستی جمعآوری و تنظیم شده است که کتابهایی مانند مجالس المؤمنین از آن نقل میکنند.
وی یکی از فعالیت های شیخ صدوق را تلاش برای تنظیم اعتقادات شیعه نامید و اظهار داشت: شیخ صدوق ازجمله دانشمندان اسلامی است که در قرن چهارم بیشترین آثار کلامی را به ویژه در کلام نقلی به ظهور رسانده و در نظمی مثالزدنی، بسیاری از مباحث اعتقادی شیعه را تبیین و تنظیم کرده است. مراد از کلام در دورة زندگی صدوق ـ قرن چهارم ـ و در این کلام مدون و منظم امروزین نیست که به صورت معمول ازیک بحث خاص آغاز شده و با بحثی دیگر به پایان پذیرد و شامل مباحثی مشخص و هماهنگ باشد. لذا فعالیت های کلامی بیشتر فعالیتهای اعتقادی بود نه کلامی به معنای دقیقش. کلام در آن دوران به مجموعهای از مسایل اعتقادی اصلی و فرعی گفته میشد که برخی دانشمندان مسلمان به فعالیت علمی دربارة آن میپرداختهاند.
موسوی افزود: این موضوعات گاه در کنار هم قرار میگرفت و کتابی مانند الاعتقادات فی دین الامامیه را شکل میداد و گاه به صورت تکنگاری در یک موضوع ظهور مییافت و کتابی مانند التوحید یا کمال الدین و تمام النعمه را سامان میداد.علم کلام حتی با پیشرفتی که در دورههای پس از شیخ صدوق و با دست تلاش افرادی چون شیخ مفید، شیخ طوسی و سید مرتضی، شکل مدون و امروزین نداشت. بخشی از تلاش شیخ صدوق به سمت تنظیم اعتقادات شیعه و حرکت به سمت داشتن یک کلام مدون شیعی معطوف شد.
وی بیان کرد: چنان که گفتهاند بیش از سی عنوان از کتابها و رسالههای صدوق در موضوعات کلامی نگاشته شده است. دربارة کلیات مسایل کلامی، الاعتقادات و دعائم الاعتقاد و در موضوع توحید، کتاب التوحید را نوشته است. درباره نبوت کتاب النبوه، حجج الانبیاء، کتاب المعراج و ... را نگاشته و درباره امامت، کتابهای ابطال الاختیار و اثبات النص، اثبات الخلافه لامیرالمؤمنین، اثبات النص علی الائمه، کتاب الامامه و ... و در موضوع غیبت، رسائل سه گانه و کتاب الغیبه و کمال الدین و تمام النعمه و کتاب السرّ المکتوم الی الوقت المعلوم و دربارة موضوع معاد کتابهای حقیقة المعاد و اثبات الرجعه را به رشته تحریر درآورده است.
این محقق تصریح کرد: همچنین کتابهای گوناگونی را در موضوعات مختلف چون کتاب التقیه، ابطال الغلو و التفویض، مجالس مناظرات و ... نوشته است. همان طور که از تعریف علم کلام برمیآید، یکی از رسالتهای متکلم رد عقاید مخالفان اعتقادات شیعه و باطل ساختن شبهههای وارده است. صدوق در این زمینه نیز پای گذاشته و نوشتههایی دارد که کتاب ابطال الاختیار و اثبات النص و کتاب ابطال الغلو و التفویض از آن جمله است. او همچنین در کتابهای مختلفش به هر مناسبت پیش آمده، به رد شبهات و نقد و رد نظرات مخالفان پرداخته است.دستة دیگری از نگارشهای صدوق که به سبک و شیوهای ویژه نگارش یافته و ما نام نگارشهای استدلالی را بر آن نهادهایم؛ نگارشهایی است که بارزترین نشانه آن وجود نوشتههای شخصی و استدلالی صدوق در آن آثار است.این نوشتههای صدوق، انعکاس دهندة آراء و نظریات کلامی وی است که در قالب شرح، تفسیر، نقد، تحلیل و استدلال و با هدف اثبات یا دفاع به نگارش درآمده است.
استادیار دانشگاه مازندران بیان کرد: از این گروه از نوشتههای صدوق که به شیوة ویژهای نوشته شده است، فقط دو اثر به دست ما رسیده است که اتفاقا از مهمترین آثار صدوق و از نوشتههای دهه پایانی عمر صدوق و حاصل دوران پختگی علمی وی است. یکی کتاب التوحید است که دربارة توحید و صفات باری تعالی و نفی اتهام تشبیه و جبرگرایی نوشته شده است. کتاب دیگر کمال الدین و تمام النعمه است که محور اصلی آن موضوع غیبت امام زمان(ع) و مسایل مربوط به آن است. البته موضوعاتی چون امامت عامه و خاصه، تعداد امامان و بحثهای بینالمذاهبی نیز در آن به فراوانی به چشم میخورد.
*حجتالاسلام والمسلمین دکترسیدمحسن موسوی، نویسنده، پژوهشگر و صدوقپژوه، دانشآموخته حوزه علمیه قم و دانشکده علوم حدیث قم و هماکنون استادیار دانشگاه مازندران است. پایاننامه کارشناسی ارشد او با عنوان روش کلامی شیخ صدوق و رساله دکتریاش با عنوان زمینهها و سرچشمههای فکری شیخ صدوق است. از او چند مقاله نیز درباره شیخ صدوق به نگارش درآمده است.