خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: آیت الله جوادی آملی معتقدند که داشتن دانشگاه اسلامی منوط به داشتن علوم اسلامی است و این علوم زمانی فراهم می‏شود که اولا علم را به حریم هندسه معرفت دینی راه دهیم و چتر دین را بر سر آن بگسترانیم. ثانیا طبیعت را خلقت ببینیم و میان طبیعت‏شناسی و الهیات وفاق و آشتی برقرار کنیم.

به باور آیت الله جوادی آملی مهمترین مسئله در تمدن دانشگاه، تدیّن دانشگاه است. یعنی دانشگاهی متمدّ‌ن است که متدیّن باشد. علامه جوادی آملی با رد ادعای سکولار بودن دانش، تمام علوم را از حیث اینکه یا نقل خداوند و یا فعل خداوند را بررسی می کنند دینی می‏دانند واین شبهه‌ که اگر علم، دینی باشد وقتی خطایی پیدا شد این خطا به دین برمی‌گردد، پاسخ می‎دهند که علم خطا نمی‌کند بلکه این عالم است که خطا می‌کند.

ایشان می‎فرمایند: مهمترین مقوله در دانشگاه، دین است. دانشجویِ مسلمان تربیت کردن یک مسئله است و اسلامی‌کردن دانشگاه، مسئله‌ای دیگر. باید به اعمال تغییرات در محتوای کتب درسی دانشگاه‌ها توجه جدی نمود. تا علم و دانش اسلامی نشود، دانشگاه اسلامی نخواهد شد. هر دانشمند تا مادامی که فقط سر بر علم خود دارد، حق صحبت اسلامی ندارد؛ نه حق دارد بگوید خدا هست یا نیست و یا شک کند. وی تنها زمانی که توانست سر از علم خود بردارد و تفکر فلسفی پیدا کند حق دارد صحبت دینی و اسلامی کند و در مقولات مذکور اظهار نظر نماید.

آیت الله جوادی آملی معتقدند: آنچه که از غرب آمده، علم را از خلقت جدا کرد. ولی در دین اسلام اینگونه نیست. انسان با دو چراغ می‏بیند عقل و نقل. دانش غیر دینی نداریم. عقل به عنوان چراغ الهی است و دین راه و مسیراست. از این‎رو چراغ هرگز راه نیست بلکه چراغ می‎تواند راه را نشان دهد. نقش عقل بر این اساس جز کشف چیز دیگری نیست و هیچ حیثیتی برای عقل جز چراغ بودن قبول ندارند. اینکه عقل شأن حکم راندن ندارد و باید عقل را کنار دین بنشانیم. آن کسی می‏تواند دین را جعل و تشریع کند که خالق باشد پس چون عقل خالق نیست، شارع نیزنیست. عقل نمی‎تواند بالاتر از علم حصولی راه پیدا کند و از علم الیقین بگذرد بلکه تا آنجا که لفظ، عبارت و مفهوم است، عقل راه ندارد ولی به حوزه و دایره‏ وحی که حوزه عینیت و شهود حقیقت است قطعا راه ندارد. لذا کنار هم نشاندن عقل و وحی امری ناصواب است.

از منظر آیت الله جوادی آملی عقل نیز مانند نقل حجت و معتبر است و از این جهت فرقی باهم ندارند. زیرا عقل و نقل به یک مبدأ و مصدر برمی‏گردند. همه مراتب عقل از عقل تجربی تا عقل ناب حتی عقل عرفی که موجب طمأنینه عقلانی باشد حجت شرعی هستند.

علم غیر اسلامی نمی‎شود
از منظر آیت الله جوادی آملی، علم مثل فرش نیست که ماشینی و دستباف داشته باشد، یعنی دانش را نمی‎توان مثل تقسیم فرش به ماشینی و دستباف به اسلامی و غیراسلامی قسمت کرد. لذا فیزیک، شیمی یا طب به اسلامی و غیراسلامی قسمت نمی‎شوند. بلکه علم اگر علم باشد و نه وهم و خیال و فرضیه محض، هرگز غیر اسلامی نمی‎شود. علمی که اوراق کتاب تکوین الاهی را ورق می‎زند. پرده از اسرار و رموز آن برمی‏دارد به ناچار اسلامی و دینی است و معنا ندارد که آن را به دینی و غیردینی و اسلامی و غیراسلامی تقسیم کنیم.

بر این اساس ما دو نوع دانش دینی داریم یکی کلام خدا را در دستور کاردارد و دیگری فعل خدا را. از یکسو علوم و دانش طایفه‏ای از مشتغلین به دین‎شناسی که متمرکز بر ادله نقلی هستند و در حوزه‎های علمی به فهم و تفسیر آنچه خدا گفته مشغول هستند و قول خدا را محور و موضوع تلاش علمی خویش قرار داده‎اند دینی و اسلامی است. از سوی دیگر در کنار حوزه‏های علمی، دانشگاه‏های اسلامی قرار می‎گیرد که همت خود را مصروف ادراک و فهم فعل خداوند قرارداده و در صدد تفسیر جهان خلقت است. اگر تفسیر قول خدا، علم اسلامی را به دست می‎دهد، تفسیر فعل خدا نیز علمی را به دست می‎دهد، تفسیر فعل خدا نیز علمی اسلامی محسوب می‎شود.

از اینرو ایشان معتقدند که اضافه اسلامی به علم یا علوم اضافه تقییدی نیست بلکه توصیفی است، بدین معنا که بیان علم یا علوم اسلامی، جهت تمایزآن از علوم غیر اسلامی نیست، بلکه برای ذکر وصف لازم علم است، یعنی علم جز اسلامی نیست و آن دانشی که اسلامی نباشد جز پندار و خیال و بازی جهت گذران زندگی دنیا نیست.

ایمان و کفر عالم، علم را اسلامی و غیراسلامی نمی‎کند
آیت الله جوادی آملی معتقدند که ایمان و کفر عالم و مفسر در اصل فهم کتاب تکوین و اصل علم به کتاب تشریع تأثیر نمی‎گذارد و علم را اسلامی و غیراسلامی نمی‎کند. اما در رشد فهم و درست‎تر و عمیق‎تر فهمیدن مؤثر است. بدین جهت به طور مثال علم فیزیک درشرایطی که مفید یقین و طمأنینه عقلانیه است و در مرز فرضیه و وهم و گمان به‎سر نمی‏برد، یقینا اسلامی است، هرچند فیزیکدان ملحد یا شکاک باشد. این که او به سبب اعوجاج و الحادش ارتباط عالم طبیعت با خدا را قطع کرده و خلقت را باور ندارد، موجب آن نیست که فهم او از طبیعت در صورتی که حقیقتا علم یا کشف اطمینان‎آور باشد، فاقد حجیت و اعتبار شرعی تلقی گردد و تفسیر فعل خدا قلمداد نشود.

مراحل تولید علو دینی
آیت الله جوادی آملی پس از ترسیم جامع نقشه ارتباط دین، عقل و علم و مهندسی جامع علم دینی مراحل تولید علم دینی و اسلامی‏سازی علوم تجربی و متون درسی دانشگاه‎ها را در دو قدم طراحی می‎کنند.قدم اول:1-عنوان طبیعت برداشته شود و به جای آن عنوان خلقت قرار بگیرد یعنی اگر عالمی بحث می‎کند که فلان اثر در فلان ماده معدنی هست یا فلان گونه گیاهی چنین خواص و آثاری دارد، با تغییر عنوان یادشده این‎گونه می‎اندیشد و آن را تبیین می‎کند که این پدیده‏ها و موجودات چنین آفریده شده‏اند.2- عنوان خالق که مبدأ فاعلی است ملحوظ باشد، یعنی آفریدگار حکیم، صحنه خلقت را چنین قرارداده که دارای آثار و خواص ویژه‎ای باشند.3-هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است منظورشود.4- محور بحث دلیل معتبر نقلی مانند آیه قرآن یا حدیث صحیح قرار بگیرد.5- ازتأییدهای نقلی و تحلیل‎های آن استمداد شود.6-در هیچ موردی ادعا نشود که عقل در این مورد کافی است. همچنان که نباید فقط به نقل هم اکتفا نمود و از عقل پرهیز کرد.7-تفسیر هرجزئی از خلقت با در نظر گرفتن تفسیر جزء دیگر.

قدم دوم: به اعتقاد ایشان پس از قدم اول نوبت به قدم دوم می‏رسد یعنی کنار زدن منطق قارونی، زیرا تفکر قارونی مانع اسلامی کردن علوم است. مشکل قارون آن بود که ثروت و توفیق خویش را تنها مرهون تلاش و زحمت و دانش و تعقل خود می‎دانست و سهمی برای خداوند قائل نبود و می‏گفت"انما اوتیته علی علم عندی" جزای این خود‎محوری و نادیده گرفتن تأثیر الهی آن شد که زمین او را در خود کشید. نگاه قارونی، به مسئله جمع ثروت و موفقیت اقتصادی محدود نمی‎شود، آثار زیان‏بار خود را خواهد داشت.در عرصه کسب دانش و معرفت نیز بسیاری افراد فکر قارونی دارند و از منطق قارون پیروی می‎کنند، زیرا معلم واقعی را نمی‏بینند و علم را یکسره مرهون تلاش و کوشش و استعداد فردی خویش می‏دانند. غافل از اینکه در تمام دوران تحصیل بر سر سفره احسان معلم واقعی یعنی خداوند نشسته‏اند. بنابراین با کنار زدن منطق قارونی و باور به این که عقل و دانش  سرمایه و موهبت الهی است و همچنان که نقل همتای عقل و هدایت بشر است، عقل و علم نیز موهبت خدا و حکمت او برای شناخت دین است.

آیت الله جوادی آملی خود در جمع نظریه خویش چنین نگاشته‏اند: به طور خلاصه داشتن دانشگاه اسلامی منوط به داشتن علوم اسلامی است و این علوم زمانی فراهم می‏شود که اولا علم را به حریم هندسه معرفت دینی راه دهیم و چتر دین را بر سر آن بگسترانیم. ثانیا طبیعت را خلقت ببینیم و میان طبیعت‏شناسی و الهیات وفاق و آشتی برقرار کنیم و از سیر افقی فقط در مسیر علم دست برداریم و هرگونه فکرناب، اندیشه سره ، عقل صرف و رهاورد عالم صائب را موهبت الهی بدانیم که به انسان عطا کرده است.