به گزارش خبرنگار مهر، یکی از این پدر و فرزند، شهیدان "فی دین الله کاشفی" و "صفت الله کاشفی" است که در دفاع از این مرز و بوم گوی سبقت را از هم ربودند و در پیشگاه الهی شهادت را بر همدیگر تبریک گفتند، روستای "برندق" از توابع شهرستان خلخال در شهر خورش رستم جنوبی منطقه ای است که زادگاه این مردان خدایی است.
فی دین الله کاشفی در دوم آبان ماه 1304 در این روستا چشم به جهان می گشاید از همان ابتدا با قرآن و مسائل اسلامی انس گرفته و لحظه لحظه که بزرگتر می شود حرکت در راه خیر را در مکتب پدرش "عین اله" یاد می گیرد، مدرسه ای که او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در عصری که تجربه تلخ بیسوادی در بیشتر مناطق کشور نمایان بود با دستان خود ساخت هیچ وقت از یاد دانش آموزان این روستای محروم نمی رود.
وی با اینکه با سختیهای روزگار دست و پنجه نرم می کرد وقتی می شنود مردی از سلاله پاک پیغمبر (ص) ندای "هل من ناصر ینصرنی" سر می دهد و نظام طاغوتیان را بر هم می زند به آن ندا لبیک گفته و به سهم خود در روستای کوچکشان مبارزان انقلابی را همراهی می کند.
شهید کاشفی مزرعه و فرش خانه اش را برای آبادانی روستا فروخت
او در دوران انقلاب با فروش فرش خانه و مزرعه خود برای ایجاد مدرسه و درمانگاه و ایجاد مرکز خرید محصولات کشاورزی به مردم کمک می کند. روزها می گذرد او ندای دیگری از طرف ولی و امامش می شنود رفتن را به ماندن ترجیح می دهد چرا که لبیک به ندای امام(ره) چیزی است که همیشه در سر می پروراند عاشقانه آموزش های لازم را فرا گرفته و قصد عزیمت به جبهه های مبارزه حق علیه باطل می کند زمان اعزام به فرزندش صفت الله سفارش های پدرانه خود را می کند اما غافل از اینکه پسر هم عاشق شده عاشق امام و جبهه.
بعد از گذشت سه ماه و پایان عملیات غرور آفرین فتح المبین به خانه بر می گردد و این بار پسرش صفت الله را که تاب ماندن ندارد با خود می برد و همگام با هم در دفاع از ایران اسلامی با دشمنان پیکار می کنند.
شهید کاشفی خطاب به اهل خانه اش می گفت: باید برویم همه ما قربانی این راهیم، به خدا باید توکل کرد و گرنه ما لیاقت شهادت را نداریم.
فرزندی که آسمانی بود
اما پسرش "صفت الله" که در مکتب چنین پدری درس آموخته در مرداد ماه سال 1332 به دنیا می آید و با قدومش به جهان خاکی دل پدرش را شاد می کند.
با وجود اینکه 12 سال بیشتر نداشت مادرش را از دست می دهد ولی از آنجا که پسر مردی ولایی و خدایی است در روزگار سخت و طاقت فرسا روحیه اش را تقویت می کند تا خود به سن ازدواج می رسد و صاحب فرزند می شود.
در زمان پیروزی انقلاب اسلامی صفت الله از جمله جوانانی می شود که در انجمن اسلامی روستای "برندق" شب و روز فعالیت داشت. او در کنار پدر آسمانی اش کالاهای مورد نیاز مردم روستا را از شهر خلخال تهیه و به مردم روستا می رساند تا جلوی احتکار و گرانی گرفته شود و مشابه این کار را در زمان جنگ تحمیلی نیز انجام می داد.
این فعالیتها دل عاشق انقلاب و امام (ره) را راضی نمی کرد چرا که اسلام را در خطر می دید و مدام فکرش در جبهه ها بود. سرانجام صفت الله زمستان سال 61 از سپاه خلخال عازم جبهه های نبرد می شود.
هیچ کدام نتوانست دیگری را راضی به ماندن کند
سید مسعود نقیب از رزمندگان دوران دفاع مقدس می گوید: "از صدا و سیمای مرکز تبریز برای تهیه گزارش آمده بودند دو تا از رزمندگان را کنار هم دیدم یکی پیرمردی کوتاه قد و لاغر اندام و دیگری جوانی رعنا بود. رفتم و میکروفن را جلوی پیرمرد گرفتم، اسم و هدف او را از رفتن به جبهه پرسیدم. بغض گلویش را گرفته بود چیزی نگفت، بعد فهمیدم اینها پدر و پسرند و از همدیگر برای رفتن به جبهه سبقت می گیرند و هر کدام با بهانه هایی از همدیگر می خواهند که برگردد و مواظب خانواده اشان باشد. اما هیچ کدام قبول نمی کند تا اینکه با هم به جبهه اعزام شدند".
شهیدان کاشفی با حضور استوار در منطقه عملیاتی فکه با هم عزم جهاد کردند اما تقدیر بر این شد که صفت اله در جریان عملیات دیگری از پدر جدا شود و جلوتر از او در 24 فروردین سال 1361 بعد از رزمی عاشقانه در اثر اصابت ترکش دشمن بعثی در منطقه ی عملیاتی شرهانی به سوی معبودش پر گشوده و به شهادت برسد.
افتخار شهادت در دانشگاه کربلا
شهید صفت الله در بخشی از وصیت نامه اش می نویسد: "اینجا دانشگاه کربلا است، دانشگاهی که دانشجویانش از استادی چون حسین(ع) درس می گیرند دانشگاهی که جای خودسازی، جای تقوا، جای ایثار، شهادت و شجاعت است. واقعاً انسان در اینجا روح تازه ای می گیرد."
با شهادت صفت الله پدرش از شهادت فرزندش خوشحال بود و برای او افتخار می کرد بعد از آن تاریخ بیشتر اوقات او در پشت سنگرهای نبرد می گذشت تا اینکه قرعه به نام او نیز افتاد و خودش نیز همچون پسرش لیاقت شهادت را پیدا کرد و در جریان عملیات غرورآفرین خیبر، اسفند ماه سال 1362 مفقودالاثر شد، پیکرش سالها در خاک طلائیه کنار سایر شهدا ماند ولی به خواست خداوند در سال 1375 پیکر مطهرش پیدا و در کنار مزار فرزند شهیدش تدفین شد.
درس آموزی در مکتب شهدا
خوشا به حال این چنین پدر و فرزندی که هر دو آسمانی شدند و خوشا به حال کسانی که از زندگی چنین مردان و خانواده هایی درس ایثار و شهادت می آموزند و همواره برای تحقق آرمانهای شهدا تلاش می کنند.
همچنین در بخش از وصیت نامه شهید فی دین الله کاشفی این چنین آمده: "پروردگارا به یگانگی تو ایمان دارم و تنها تو را می پرستم و تنها از تو کمک و یاری می جویم و شهادت می دهم که محمد (ص) به حق از جانب تو بوده و علی (ع) ولی تمامی مسلمین و یازده تن جانشینان آن حضرت بر حق بوده و آخرین امام حضرت مهدی (عج) بوده که در انتظار آن مولا هستیم و باید برای ظهورش با کافران به مبارزه برخواسته، بکشیم و کشته شویم تا مقدمه ظهور آقا امام زمان (عج) آماده شود ".
..........................
گزارش: خدیجه سلمانی