خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: امروزه اقدام به شکنجه از جانب دولتها و شخص یا هر گروهی از مصادیق بارز و بلاشک نقض صریح مقررات و هنجارهای حقوق بشر به شمار میآید و برای عوامل آن مسئولیت کیفری به همراه دارد و هر دستگاه قضایی ملی یا و بینالمللی به استناد صلاحیت جهانی وظیفه دارد تا مسببین این گونه اعمال غیر انسانی و جنایات ضدبشری را مورد محاکمه و مجازات قرار دهد.
آنچه در کتاب «رد پای یاکوزا» میخوانیم، مصداق بارز و مثال عینی جنایت علیه بشریت است که بر یک ورزشکار ایرانی رفته است و متاسفانه علیرغم تلاشهای انجام گرفته از سوی این ورزشکار ایرانی، هیچگونه نتیجهای حاصل نشد. بهروز لطفی نسب ورزشکار ایرانی که سابقه دو سال خدمت در جبهه جنگ عراق علیه ایران را در کارنامه خود دارد، اواخر سال 1367 وارد شهر توکیو پایتخت ژاپن شد. در این ایام ضمن انجام کارهای متفرقه و آزاد توانست با مشارکت یک جوان ژاپنی شرکت بزرگی را راهاندازی نماید و به موفقیتهای بزرگ مالی دست پیدا کند.
در 24 نوامبر 1995 در یک حادثه مرتبط با یک شهروند ایرانی، ناخواسته وارد یک ماجرای خطرناک شد که رد پای مافیایی یاکوزاهای ژاپن کاملا در آن آشکار بود. او بعدها متوجه شد که این حادثه توطئهای از قبل برنامهریزی شده بوده که با همکاری پلیس ژاپن و گروه مافیایی یاکوزاها برای گرفتارکردنش صورت گرفته است. در این توطئه وی متهم به ارتکاب جرائم خرید و فروش مواد مخدر و نیز درگیری مسلحانه با باند خلافکاران خارجی بود.
نتیجه انتساب این اتهامات به او، بازداشتها و حبسهای متعدد و النهایه حبس درازمدت در یکی از زندانهای مخوف و هولناک ژاپن بود. لطفی نسب در 24 جلسه جنجالی رسیدگی به اتهامات خود، علیرغم بیگناهی نتوانست با اثبات عدم انتساب اتهامات وارده به خود، بر دستگاه قضایی ژاپن و وکیل تسخیری خود که راهی غیر عادلانه پیش گرفته بود، فائق آید. بهروز برای اثبات بی گناهی خود و محکوم کردن دستگاه قضایی ژاپن که تحت نفوذ یاکوزاها قرار گرفته بود، دست به اعتصاب غذای 20 ماهه زد. به طوری که موجب وحشت ماموران زندان شد و آنان وادار شدند تا برای نجات جان وی، روزانه سرنگ سرم را زور به وی تزریق کنند. تحمل محکومیت 11 سال زندان در سلول انفرادی، دور از انسانیت و خلاف تمامی هنجارهای حقوق بشر بود.
سرانجام بهروز لطفی نسب در سال 1385 پس از تحمل مشقات غیر قابل باور، وارد ایران شد در حالی که از آن بهروز ورزشکار 86 کیلوگرمی، چهرهای رنجور، خسته و تکیده با وزن 46 کیلوگرم باقی مانده بود.
کتاب در هفت بخش تدوین شده است. بخش ابتدایی کتاب شامل زندگینامه لطفی نسب است. بخش دوم شامل مطالب مربوط به کار و اشتغال وی در ژاپن است. رد پای طرح و توطئه شبکه یاکوزاها بخش سوم کتاب است. بخش چهارم درباره تشکیل دادگاههای رسمی و دوران زندان و اسارت است. بخش پنجم هم دادگاه عالی توکیو و دوران شکنجه و اسارات نام دارد. بخش ششم و هفتم کتاب هم در نهایت به بازگشت لطفی نسب به ایران ختم میشوند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
آنها جرات نداشتند مرا با آن شرایط جسمانی بسیار وخیم به مردم شریف و انسان دوست ژاپن نشان بدهند. و لذا عدهای از خود ماموران و وابستگان به باندی که مرا به چنین روزی انداخته بود، با تظاهر به این که از مردم عادی ژاپن هستند، از من دیدن کردند. پس از سپری شدن آن دقایق، وارد صحن دادگاه شدیم. چشمم به جایگاه مترجمان افتاد، دیدم همان مترجم اخراجی دادگاه بدوی که با او درگیری زیادی داشتم و به جای او مترجم افغانی آورده بودند، در جایگاه مخصوص مترجم نشسته است.
به یاد حرف قاضی دادگاه بدوی افتادم که گفت مترجم را به خاطر شما اخراج کردم، ولی حالا در دادگاه عالی از این مترجم استفاده میکردند. البته هدف مقامات دادگاه بدوی از اخراج مترجم ایرانی این بود که او را مسبب تبانی و توطئهها قلمداد کرده، به این وسیله قضات و دادستان و وکلا را تبرئه نموده، همچنان به روش غلط و غیرمنصفانه خود ادامه دهند.
این کتاب با 852 صفحه مصور همراه با مدارک، تصاویر و اسناد، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 20 هزار تومان منتشر شده است.