سرويس بين الملل خبرگزاري مهر، هيكل اعتقاد دارد كه صدام پس از كودتاي 1968 "احمد حسن البكر" به قدرتمندترين مرد عراق كه مسئوليت امور حزبي ، امنيتي و نظامي را به عهده داشت تبديل شد .
صدام درآن زمان تنها 30 سال سن داشت وعلاوه بر مسائل داخلي ، بيش ازاختيارات معاون شوراي فرماندهي انقلاب عراق در مسائل سياست خارجي و نفت دخالت مي كرد .
ديكتاتورمخلوع عراق دربرخورد با مسائل داخلي و خارجي كه به نوعي به هم ارتباط دارند چند هدف را دنبال مي كرد. هدف اول تضعيف مرجعيت ديني درنجف و كربلا و قطع ارتباط معنوي ميان حوزهاي علميه ايران وعراق بود .
براين اساس او تلاش كرده تا از قدرت و نفوذ مراجع تقليد آن زمان مانند " آيت الله سيد محسن حكيم" ،" آيت الله سيد محمد شيرازي"، "آيت الله سيد محمد باقر صدر" و"آيت الله سيد ابوالقاسم خويي" بكاهد .
به همين دليل از سال 1968 تا 1979 يعني پس از پيروزي انقلاب اسلامي را مي توان دوران سكوت سياسي حوزهاي علميه نجف تلقي كرد .
هدف دوم صدام سركوب كردهاي عراق بود زيرا مبارزات كردها به دليل محدويت هاي كه رژيم هاي عراق براي اين قشر از جامعه عراقي بوجود مي آوردند، شدت يافت .
اين مبارزات بعد منطقه اي به خود گرفت و رژيم شاه نيز به قصد تضعيف دولت حزب بعث به لحاظ مادي ولجستيكي به كردهاي عراق كمك مي كرد .
رهبري مبارزات كردها را "ملا مصطفي بارزاني" يكي از افراد با نفوذ و مورد احترام كردها به عهده گرفت كه اين مبارزه تا سال 1975 زمان امضاي موافقت نامه الجزاير ميان شاه و صدام ادامه داشت .
در طول 7 سال مبارزه سازمان يافته" ملا مصطفي بارزاني " عليه رژيم فاسد بعث عراق و قبل از آن دهها هزار تن از افراد ارتش بعث عراق كشته و زخمي شدند كه آمار غير رسمي شماره تلفات را تا 300 هزار تن برآورده مي كند .
هدف ديگر صدام تبديل ساختن عراق به يك قدرت عربي در منطقه و به دست گرفتن رهبري جهان عرب بود كه تا سال 1970 يعني زمان مرگ "جمال عبدالناصر" اين رهبري بطور مطلق دراختيار مصر بود .
پس از مرگ عبدالناصر، صدام حسين با داشتن روحيه بلند پروازي تلاش كرد تا رهبري جهان عرب را به دست گيرد؛ اما حضور قدرتمند حافظ اسد كه درسال 1970 قدرت را در سوريه بدست گرفت مانع از رشد سياسي ديكتاتور مخلوع عراق شد. حافظ اسد در سال 1970 از طريق كودتاي بدون خونريزي كه بعدها جنبش اصلاح طلبانه نام گرفت " نورالدين اتاسي" رييس جمهوري سوريه را بركنار و خود قدرت را به دست گرفت .
اسد كه تا زمان حيات خود به عنوان يك سياستمدارو يك رهبر "پراگماتيست" شهرت داشت تلاش كرد تا ازسوريه كه ازسال 1948تا 1970 حدود 14 كودتاي خونين را پشت سر گذارده بود، يك مركز تصميم گيري عربي ايجاد كند .
كشاكش ميان دمشق و بغداد براي پركردن خلاء ناشي ازمرگ جمال عبدالناصر، از حافظ اسد و صدام حسين دودشمن سرسخت در برابر هم ايجاد كرد .
درطول كنفرانسهاي سران اتحاديه عرب كه معمولا صدام حسين به جاي "احمد حسن البكر" شركت مي كرد هميشه ميان صدام حسين واسد يك سلسله مشاجرات لفظي صورت مي گرفت.
رييس جمهوري فقيد سوريه پيوسته تلاش مي كرد تا حزب بعث را ازاتخاذ شيوه هاي نا سيوناليسم افراطي عربي دور نگه دارد در حاليكه ديكتاتور مخلوع عراق براصل برتري امت عرب بر ساير ملتها تاكيد مي كرد .
صدام بويژه نسبت به ملت ايران كينه ديرينه اي از خود نشان مي داد و درسخنرانيهاي خود به عوامل اختلاف فرهنگي ميان اعراب وايرانيان به ويژه موضوع شكست امپراطوري ساساني به دست مسلمانان اشاره مي كرد و آنرا جزء فتوحات عربي نام مي برد .
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۸۲ - ۱۶:۱۴
محمد حسنين هيكل روزنامه نگار برجسته مصري شخصيت صدام را بسيار پيچيده و مرموز توصيف مي كند .