آقاي "آلن لانس" و تني چند ازشاعران فرانسه - كه لااقل براي جامعه فرهنگي ما گمنام به شمارمي روند - به عنوان سياحان فرهنگي به ايران آمده اند ، خوش آمدند! فعلا چيستي و كيستي ميزبان پنهان و آشكارشان دراينجا براي من مهم نيست.
آلن لانس ، مسافر هرساله ايران - طي اين سي سال - ايامي پيش ازاين دريكي از انجمن هاي ادبي تهران ، ضمن قرائت شعرهاي خود به مترجم گفت : بگو شعري مي خوانم به نام " محمد علي سپانلو" ! جمله درهمين متراژ براي من شوق آوربود ، اما بعد اضافه كرد: به شرطي كه كسي حسادت نكند! ، مرحبا اخوي! هيچ نگفتم ، مجلس را براي چند دقيقه ترك كردم . گفتم مهمان است ، مداراي حافظانه را مرور كن!
ميهمانان فرانسوي ، براي جامعه فرهنگي ما گمنام به شمار مي روند ... |
روحيه وهن پرور استعمارگران سياسي با ساز شاعران چه بي پرده كوك شده است ! متاسفم آقاي " آلن لانس "! شما و همراهانتان بايد بدانيد كه شاعران اين سرزمين در راه زدودن اين نوع توهين ها و ليچارهاي لق ، زندان ها ديده و كشته ها داده اند .
نفس شما از جاي گرم بر مي خيزد ، درست است ، اما ابله تر او كه چنين برداشت متعفني را جويده و در دهان شما گذاشته است. من ( سيد علي صالحي ) به شما مي گويم : ما شاعران و اهل قلم مستقل و آزاد كه شرافت خود را به بهاي جانمان حفظ كرده ايم ، همواره همدلان و دوستان خوب يكديگر بوده ، هستيم و خواهيم بود.
شما به جاي اين نوع دقت هاي پليسي ، به عنوان نمايندگان فرهنگي سرزمين آزادي انديشه ، بيان و قلم ، حرمت خود را حفظ كنيد. حق توهين نداريد . نمي خواهيم احوال مشترك شاعران ما را جويا شويد ، پيشكش! اما لطف كنيد به عنوان جهانگرد بياييد و در شادي و سلامتي تمام " پز" خود را كامل كنيد و برگرديد كنار مزار ِ " رمبو" و " ورلن " .
مسئولين حمل چمدان هاي شما ازشدت ذوق زدگي ، معناي آن جمله وهن آلود را نفهميده اند ! |