یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت تنازعات افراطی- تفریطی جناحی و حتی شخصی به جای رقابت سالم و سازنده گروهی و حزبی از چالشهای جمهوری اسلامی است.

به گزارش خبرنگار مهر، پساز انقلاب اسلامی، ایران به صورت ام‏القرای اسلام درآمد، زیرا انقلاب اسلامی ایران، در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه... از سایر انقلاب‌ها جداست، و از این رو می‏تواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایرانقلابها باشد و البته این ویژگی‌ها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. به عبارت دیگر، این انقلاب برآمده از مذهب، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکی از ابعاد آن، تولد و تداوم بخشی به حیات جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. در گفت و گو با دکتر علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بررسی تأثیرات انقلاب اسلامی پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.
وی در بخش قبلی مصاحبه خود با بیان اینکه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی یا مشارکت سیاسی و مردم سالاری دینی اهم شاخصه های انقلاب اسلامی بوده گفت: هم اینک در تمامی جریان یا جریانات بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه شاهد دغدغه و داعیه آنیم.

*شخصا درباره تأثیرات سیاسی انقلاب اسلامی چه تحلیلی می توان ارائه کرد؟

موقعی که انقلاب اسلامی در ایران پدیدار و پیروز شد، «موشه دایان»، از موسسین اصلی رژیم اشغالگر قدس و نخست وزیر وقت صهیونیستی اسرائیل اعالم کرد در این زلزله ای اتفاق افتاده که به زودی پس موجهای آن منطقه و مرزهای اسرائیل در خواهد نوردید. پس موج و پس لرزه های نخست موج انقلاب اسلامی؛ مقاومت اسلامی بود که در لبنان و انتفاضه فلسطین و پیروزی های جنگهای 33 روزه، 22 روزه و حتی هفت روزه از آثار آنست.

مقاومت اسلامی افغانستان و عراق را نیز می توان در این راستا و در این زمره شمرد. پس موج و پس لرزه دوم جریانات جدید بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه از شمال افریقا؛ تونس، لیبی و مصر تا بحرین و عربستان و یمن بوده که در جریان پدیداری، پیروزی و پی سازیست. پس موج سوم چه بسان فراتر از خاورمیانه و آسیای مرکزی یا برخی از اهم کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی را فرا گیرد. بدان سبب که انقلاب اسلامی خود موج سوم بیداری و خیزش انقلابی اسلامی در سیر تجدید حیات تفکر و تمدن اسلامیست. حرکتی که از قریب دو قرن پیش و پیشا سید جمال و در نهایت با پرچمداری وی(و شاگردانی همچون محمد عبده مصری و محمد رشید رضا)آغاز گردیده و پس از طی نهضتهای ضد استبدادی مشروطیت اسلامی با شعار آزادی و نهضت های ضد استعماری و استقلال طلبانه در ایران موسوم به ملی کردن نفت( استقلال هند و پاکستان و بنگلادش، ملی کردن کانال سوئز در زمان عبدالناصر و استقلال ولو ظاهری و نیم بند بسیاری از کشورها و دولت-ملت های منطقه و شمال افریقا) وارد موج سومین خود شد.

یعنی انقلاب اسلامی ضد استکباری و ضد استبدادی و مردم سالاری دینی که در ایران پدیدار و پیروز شد. انقلاب بی بدیل اسلامی که با تحول بنیادین، جامع، نظام مند و هدفمندی که با فراهمی همه عناصر مکتب (اسلام)، امت (مردم) و امامت(راهبری)، انقلاب و حرکت انقلابی به تمامی معنا را رقم زد. انقلابی که موج سوم سیر تجدید حیات دیانت، تفکر و تمدن اسلامی بوده و پس موج های نخستین مقاومت اسلامی و دومین بیداری و خیزش تا کنون پدیدار گشته و در آینده نزدیک سومین آن نیز بروز خواهد یافت.

این بدان معناست که هر گونه اقدان در جهت تحریف یا تقلیل این جریان طی دو قرن گذشته تاکنون نشانگر این بوده که ولو با سرکوب مواجه شده یا گرفتار توطئه شده، اما در نهایت تعمیق و تشدید گشته و هر بار، برتر از مرحله یا مرتبه پیشین، بروز کرده و سربلند نموده است. بسان نامیدن این جریان ریشه داری اسلامی به بهار عربی با این پندار و القای آن که پدیده ای احساسی، گذرا، ناپایدار و بی پایه بوده و بزودی بهار آن به تابستانی سوزان و بعد خزان و زمستانی سرد و سخت تبدیل می گردد.

عجیب این که این سه موج بیداری و خیزش اسلامی از نهضت مشروطیت، نهضت ملی و انقلاب اسلامی، علیرغم این که در تمامی منطقه در جزیان داشته ولی در ایران اولا-تبیین و نظریه پردازی علمی و به اصطلاح تئوریزه (حتی تولید دکترین یعنی طرح علمی و عملیاتی) شده، و ثانیا- تحقق عینی یافته است. ولو نهضت مشروطیت به عنوان نخستین پایه با تحریف مواجه شده و به انحراف کشید. ولی پله ضد استبدادی آغازین را نهاد. و نهضت ضداستعماری و استقلال طلبانه نفت، با کودتا مواجهه شده و سرکوب گردید، ولی از همان آزادی 32 پی ضداستکباری و ضد امپریالیستی توأمان با ضد استبدادی و ضد سلطنتی انقلاب اسلامی را در علما، اندیشمندان و توده های مردمی استوار ساخت. همین وضعیت نیز در خاورمیانه بزرگ اسلامی و در جهان اسلام و بلکه این بار در میان سملمانان جهان در حال بازتولیدست.

*نقاط قوت و ضعف فکری و اندیشه ای جمهوری اسلامی در شرایط کنونی با توجه به تحولات جهانی و منطقه ای چیست؟

نگاه، نظریه و نظام سیاسی جمهوری بدیع انقلابی بی بدیل اسلامی، مراحل و مراتب وجودی و ایجادی خود را به نحو اعجاب برانگیز تا معجزه آمیزی یکی پس از دیگر با موفقیت طی کرده است. یکی و نخست-مرحله و مرتبه گذار و تاسیس و نهادسازی (حتی ملت و دولت سازی) و نهادینگی و استقرار است.

دیگری و دوم- مرحله و مرتبه تثبیت و دفاع مقدس می باشد. سوم بازسازی، سازندگی و توسعه زیربنایی بوده است. و هم اینک و در چهارمین دهه حیات پر بار و پر برکت خویش طرح و ترسیم چشم انداز توسعه متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فرازآینده را پیشا رو دارد. توسعه متعالی؛ الگوی برتر و برین بهینه و بسامان؛ پیشرفت و ترقی توحیدی دو ساحتی و سه بخشی توسعه اقتصادی، توأمان با تعادل سیاسی(عدالت اجتماعی همراه حضور و مشارکت مردمی با اقتدار و عزت ملی)در جهت تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی متعالیست.

اینها همه توفیقات نظری و عملی(راهبردی-کاربردی) و عینی(اجرایی-جاری) می باند. نگاه، نظریه و نظام سیاسی بدیع و نوبنیاد انقلابی بی بدیل جمهوری اسلامی ایران که هرگونه موفقیت آن الهام بخش و اثربخش بوده و می تواند باشد، در حال حاضر با چالش ارتقای هرچه فراتر بهینه و بسامان کارامدی فرارو می باشد. فرای کارامدی؛ بهره وری-اثربخشی زیرساختی(رسایی و سازواری درونی-برونی نظام ارزشی و بینشی و منشی درونی؛ اسلامی و اندیشه امام و راهنمودهای راهبری و براساس و در راستای آنها که رسا و سازوار و در نتیجه کارامد بوده)، با چالش کارامدی ساختاری(حقوقی و سازمانی) و نیز کارامدی راهبردی(سیاستگذاری-سیاستمداری یا کارگزاری) هرچه فراتر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ملی اعم از دولت و دولتی، عمومی و مردمی مواجه است.

از طرفی به منظور دستیابی و تحقق اهداف والا ولی کاملا دست یافتنی توسعه متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ج.ا.ا.، بویژه با ظرفیت های لایزال بالقوه و زمینه های فراوان بالفعل و از طرف دیگر به منظور الهام بخشی و اثربخشی هرچه فراتر، که رسالت علمی و علمی همگی نیروها و نهاد های فرهیخته ایرانی، حتی اسلامی و بلکه آزاده جهانی را افزوده و همفکری و همکاری همگانی را به دور از هرگونه افراط گری و ناسازگاری یا تفریط گرایی و سازش می طلبد.

ضعف تشکل، ضعف تدابیر راهبردی-کاربردی-اجرایی-جاری، ذهنی و نظر زدگی از سویی و عمل زدگی، روزمرگی و برخورد موردی و چه بسا احساسی یا هیأتی به جای برنامه ریزی و سازمان دهی بهینه و بسامان رسا و سازورا، می تواند مخل و مانع دستیابی به کارامدی لازم و کافی باشد.

فرای بسیاری از تدابیر، تلاش ها و توفیقات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عجیب و حتی بسان خود انقلاب اسلامی فراتحلیل با همه تضییقات داخلی و خارجی منطقه ای و جهانی؛ مشکلات اقتصادی(تورم رکودی و سطح و نرخ بیکاری ناشی از نقدینگی زیاد از سویی و فقدان نقدینگی و سرمایه گذاری و حمایت از بخش تولید و اشتغال بجای اشتغال مولد و فراگیر)، مشکلات سیاسی(تنازعات و تخریب بجای رقابت سالم و سازنده)و مشکلات فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی(پنداره گسست نسلی، بحران هویت، برخی از مظاهر مفاسد)، چه بسا ناشی از عدم روزآمدسازی کارآمدی و عدم کارآمدسازی روزآمد می باشد.

در صورت وجهه همت قراردادن رهنمودهای راهبری راهبری، از قبیل کار مضاعف و همت مضاعف یا حمایت از کار ملی و سرمایه ایرانی بویژه ثروت انسانی یا آنچه را در سفر اخیر خراسان شمالی افاده فرمودند، کمتر مشکلی لاینحل مانده و خواهد ماند. بسیج عمومی علمی و عملی و جهاد فراگیر سازندگی لازمه تحقق این امرست. اهم این مشکلات نابسامانی و نوسانی بوده و بحرانی تا چه رسد به بن بست نیستند.

مشروط به اینکه از طرفی بپذیریم که مشکلاتی وجود داشته و از طرف دیگر نپذیریم که مشکلات لاینحل هستند. بلکه حتی بسادگی قابل حل می باشند. اما بشرط این که بپذیریم ریشه اینها اشکال برخی نارسایی و ناسازواری های ساختاری- راهبردیست. بسان در عین وجود نقدینگی به عنوان یک فرصت از سویی و نیاز بدان در سوی دیگر باز هم به عنوان یک فرصت(و عدم اشباع بسان غرب)یعنی دتبدیل به سرمایه و جذب در تولید، اشکال عدم هدایت نقدینگی به تولید که از سویی سبب تعطیلی و بیکاری و کاهش درآمدها و تولید شده و از دیگر سوی سبب افزایش تقاضا و تورم بی مهار می گردد.

آنهم با طرح تولید سه شیفت و اشتغال فراگیر مشروط بر ساماندهی و هدایت و حمایت همه جانبه قابل انجامست. افزایش اشتغال و درآمد و تولید، خود در مهار و کاهش تورم راهگشاست. ضمن این که نقدینگی را نیز جذب کرده و به نوبه خویش التهابات بازار را فروکش می سازد و بسان اینها. لازمه اینها به جای بسان تصمیمات فردی و خلق الساعه که به نوسانات و نابسامانی ها دامن زده، مشاورت علمی و عملی، سیاست های راهبردی و تصمیمات جمعی و کارشناسی، می تواند حلال مشکلات باشد. حتی می توان بدین ترتیب؛ تهدید و تحمیل تحریم را به فرصتی مغتنم برای جهش و توسعه ملی و حداقل کاهش آسیبها تبدیل کرد. البته نه با حرف و صرفا ادعا و سخنورزی تبلیغاتی بلکه با طرح و برنامه عملیاتی و راهبردی، و با رفع موانع و ایجاد عوامل و شرایط آنهم با هماهنگی، هدایت و حمایت همه جانبه عینی کاملا ممکن بوده و میسرست.

تنازعات افراطی-تفریطی فرصت سوز و بنیان برانداز جناحی، باندی و حتی شخصی و غالبا نفسانی بجای رقابت سالم و سازنده گروهی و حزبی و به ویژه فقدان دو حزب ملی و در داخل نظام سیاسی خواه ج.ا.ا. یا در سایر ملل تازه انقلاب کرده اسلامی از جمله این موانع می باشد.