به گزارش خبرنگار مهر، در ادبیات فارسی جشن نوروز را مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند و شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بـیـرونی، طبری، مسعـودی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، از این دسته اند.
به هر حال سخن گفتن از اینکه نوروز از کجا آمده و چرا این چنین عزیز گشته شاید تکرار باشد، اما به قول دکتر شریعتی: "در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده "عقل" تکرار را نمی پسندد؛ اما "احساس" تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته اند. جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر آغاز..."
با نوروزی دیگر از سر بنویسیم...
نوروز سرشار از آغازهایی است که شاید روزی برای التیام روزهای از دست رفته محتاجانه به دنبالش می گشتیم و امروز به لطف خداوندی که سرآغاز همه آغازهاست این مجال را به دست آوردیم تا بار دیگر آغاز کنیم و آغازگر باشیم.
نوروز شاید روز نو شدن طبیعت و جان باشد ولی پیش از آنکه لباس های نو و اتوکشیده مان را بر تن کنیم و با چشمهای منتظر تیک تاک ساعت را دنبال کنیم تا لحظه ای تحویل و سالی نو آغاز شود باید رخت کهنه از اندیشه هایمان برافکنیم و جانی دوباره بر افکار نو اندیشمان ببخشیم.
نوروز علیرغم همه تکرارش هنوز برای همه آدم های دنیا روز و لحظه و ثانیه برای متولد شدن و از سر گرفتن دارد همه ما روزی از نوروز خودمان آغاز کردیم و با اقتدا به نماز بی بدیل طبیعت راه را از بیراهه بازشناختیم و بازهم فرصتی یافتیم تا با نوروزی دیگر از سر بنویسیم.
جشن ها و آئین های نوروزی
روزهای نوروز اگر حتی یک روز باشند و یا 13 روز باز هم برایمان هر روزش روز آغازین است و هر لحظه اش رنگ و نشاطی دیگر دارد. شاید بد نباشد بدانیم که علی رغم اینکه مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معـمولا یک روز (یا یک شب) بیشتر نبوده ولی جشن نوروز که درباره اش اصطلاح "جشنها و آیین های نوروزی" گویاتر است، دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد.
و اما آنچه مسلم است این است که برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از "چهارشنبه آخر سال " آغاز و در "سیزده بدر" پایان می پذیرد.
"...و هر سال آن فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود.
تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای جوان تر و درخشان تر دارد."
تعداد روزهای نوروز هر کدامشان را فرصتی باید انگاشت برای رجوع به آنچه شریعتی "دیدار فرزند فراموشکار و مادر طبیعت" می خواند و این بازگشت را بهانه ای برای شاد بودن و شاد زیستن می داند و امروز نوروز به یمن همین دیدار است که هر روز تازه تر می شود و هر روز سخنی برای فریاد زدن و نجوا کردن در گوش بشر مدرن امروز برای یادآوری آنچه از یاد برده است را در چنته دارد.
و بر آمد بهاری دیگر؛ مست و زیبا و فریبا، چون دوست...
شریعتی درباره بهار نیز چنین می گوید: "مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است؛ مسلماً اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز، بی شک روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است..."
آری، بهار روز پرده برداشتن و کشف دوباره صحنه ای بی بدیل از آفریدگاری است که هنر را در وجب به وجب این کره خاکی متجلی کرد و به آن تعالی بخشید.
بهار، فروردین و نوروز فصل و ماه و روز شناخت و "معرفت" است. روزی که عشق جوانه زد تا دست های بی نظیر و بی همتایی به رقم زدن آفرینش عزم نماید و از دل بی روح خاک آنچه از حیات است پدید آورد و بر این صحنه خاکی نقش بندد.
واقعه غدیر در نوروز رخ داد
نوروز تنها ریشه در عمق فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد. نوروز ریشه در بهار و بهار ریشه در اعماق آفرینش طبیعت و نقش های بی همتایی دارد که هر سال با گردش چهارگانه فصل ها به آغاز نشاط برانگیز خود بازمی گردد.
شاید نگاه دینی و آئینی به جشن های نوروزی از آن زمان که اسلام در ایران اوج گرفت و بالنده شد بیش از پیش تجلی یافت و خواندن دعای "یا مقلب القلوب" بر سفره های ملی هفت سین روح خدایی را بر این عید باستانی دمید و کتاب بی همتای قرآن برکت آفرین سفرهای عید و مستحکم کننده اعتقادات ایرانیان شد.
نوروز دارای خاستگاه سرزمینی است. جشن و آیینی است برخاسته از مجموع شرایط سرزمین ایران که در پهنه جغرافیای فرهنگی ایران، بیوابستگی به هیچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان مردم نشسته است و وجه مشترک همه گروههای قومی و اعتقادی است.
همه اقوامی که به این سرزمین آمدند و همه جریانهای اعتقادی که در اینجا رواج پیدا کردند، آن را پذیرفتهاند، از آن مایه گرفتهاند و بر آن اثر گذاشتهاند. چنان چون جویبارهایی که در مسیر رودخانه به آن وارد میشوند و رودخانه همچنان در هویت خود جاری است.
"اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال مصون داشت. انتخاب امام علی (ع) به خلافت و نیز انتخاب علی به وصایت در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی(ع) و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت..."
آداب سفارش شده برای نوروز و شباهت به آداب اعیاد دینی
مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی روایتی از معلی بن خنیس را درباره نوروز ذکر کرده است که اعمال این روز و دعای مربوط به آن را به همراه دارد، بی آنکه اشاره ای به فضیلت این روز کرده باشد.
ولی بحارالانوار مجلسی روایات معلی بن خنیس را به تفصیل آورده است. در آن روایات به فضیلت و برتری این روز نسبت به سایر ایام بسیار پرداخته است و یکی از روایات مفصل معلی بن خنیس از نوروز را این گونه تجلیل کرده است: "نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، روزی است که جبرئیل بر نبی(ع) نازل شد، روزی است که رسول اکرم(ص) علی(ع) را بر دوش کشید تا بت های قریش را از بالای کعبه رمی کند، روزی است که نبی(ع) به وادی جن رفت و از ایشان بیعت گرفت، روزی است که برای علی (ع) از مردم بیعت گرفت (غدیر خم) ، روزی است که قائم آل محمد ظهور خواهد کرد و روزی است که امام عصر(عج) بر دجال پیروز خواهد شد..."
و اما روایت است از امام جعفر صادق (ع) که ایشان فرمودند: چون نوروز شود غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوی های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هر رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه انا انزلناه و در رکعت دوم بعد از حمد 10مرتبه سوره قل یا ایهاالکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد 10 مرتبه قل هوالله احد و در رکعت چهارم 10 بار قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و ...
همان طور که مشاهده می شود این روز نیز چون اعیاد اسلامی با غسل کردن، پوشیدن جامه نو و معطر گردیدن به بوی های خوش و روزه داشتن آغاز می شود، ضمن آنکه نمازی مشابه نمازهای سایر اعیاد اسلامی دارد.
نوروز آغازگر رسیدن به بهترین هاست...
امروز نوروز با شعار و دعای"حول حالنا الی احسن الحال" پیوند عمیقی دارد و با آن شکفته می شود. نوروز هر آنچه بخواهی با خود دارد، از نشاط و شور و دعا و استجابت تا نماز و زیبایی و عشق.
نوروز عصاره هر آنچه بشر برای آغاز به آن نیازمند است را در خود پرورانده، با رجعت به گذشته پاک انسانی آفرینش اولین روز طبیعت و انسان را یادآوری می کند و با یادآوری امروز غبار گرفته از زلال بی همتای وجودش قلب ها را شستشو می دهد.
در نوروز باید علاوه بر شاد بودن و شاد زیستن به نشاط خوب اندیشیدن رسید و از همه این زلال معرفت تا قدر و اندازه خویش نوشید. نوروز روز نو شدن و آغاز دوباره است که به پاسداشت این روز گرامی باید همه وجود را جلا داد و همه خطوط به اشتباه رفته را از اول کشید و طرحی نو در انداخت. نوروز آغازگر رسیدن به بهترین هاست...
"ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها؛ ای تدبیر کننده روز و شب؛ ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر، حال ما را به بهترین حال دگرگون کن".