به گزارش خبرگزاری مهر، ما بدون یک ریسک، بدون یک فرصت نمی توانیم رشد کنیم و در هر درجه از رشد ما کمی قوی تر می شویم و اندکی اعتماد به نفسمان افزایش می یابد و این طور به نظر می رسد که ما با هر گامی که بر می داریم رشد می کنیم. در هر مرحله از رشد ما به هر توفیقی که دست می یابیم، نباید آن را حاصل برداشتن یک گام بدانیم بلکه با یک جهش است که به آن می رسیم و در هر ریسک، ضرر و زیان غیر قابل اجتنابی وجود دارد چیزی که باید آن را از دست داد تا بتوان به جلو حرکت کرد.
هیچ چیز به اندازه کشف غیر منتظره یک ضرر که از قبل آن را ندیده ایم فکرمان را مغشوش نمی کند حتی اگر نتوانیم آن ضرر را به روشنی مشخص کنیم، به هر حال نیروی بالقوه ضرر تاثیرش را بر ما خواهد گذاشت. ترس مبهمی که بابت از دست دادن به چیزی داریم امکان دارد که اثرات مخرب و بازدارنده اش به مراتب بیش از خود آن ضرر باشد. دست کم اگر می دانستیم که ترسمان برای از دست دادن چه چیزی هست از قبل خود را آماده و محافظت می کردیم. وقتی که دچار ترس غیر منتظره ای می شویم این پدیده ها را به تعجب وا می دارد آن وقت است که درباره داوری های خود و طرح و برنامه خود شک می کنیم.
آگاهی به این امر که چه چیزی را از دست می دهیم به ما کمک می کند و دانستن اینکه آن ضرر چیست کمک بیشتری. افراد بسیاری هستند که از وقوع ضرر احتمالی به وحشت می افتند و سعی می کنند که از دست زدن به هر ریسکی اجتناب ورزند. آنان از همان آغاز در وابستگی ها جایی برای خود می یابند و به محض اینکه خود را اسکان یافته دیدند احساس امنیت می کنند. آنها شغلی پیدا می کنند و ظاهرا به ثبات دست می یابند. آنان به اجتماعات و ارگان ها به شدت وابسته می شوند چون از رها شدن و تنها ماندن بیم دارند. این افراد می ترسند که آنها را پس بزنند می ترسند از اینکه دوست داشتنی نباشند، می ترسند از اینکه آدم بی لیاقتی هستند دچار شرمندگی شوند آنان از ریسک کردن اجتناب می کنند و می ترسند و از اینکه نکند ماسک شان پاره شود.
شخص تا زمانی که ریسک نکند وخود را در معرض مخاطره قرار ندهد به امنیت خاطر دست نمی یابد و به توانایی های خود یقین نخواهد داشت و مجبور می شود که تمام عمرش حالت دفاعی به خود بگیرد. شخص باید ریسک کند و تا زمانی که تمامی تلاشش را نکند هرگز به تحسین واقعی و قدر و تبعیت خود دست نمی یابد.
ریسک نکردن مطمئن ترین راه ضرر نکردن نیست. اگر ریسک نکنیم ریسک خودش به سراغ ما خواهد آمد، واقعا راهی وجود ندارد که بتوان از ریسک کردن اجتناب کرد. اگر شخص در ریسک کردن مردد باشد و تعلل ورزد وقتش که رسید یا باید از روی اضطرار وضعیتی را که دوست ندارد بپذیرد و یا بدون آمادگی قبلی ریسک کند. از آنجا که ریسک کردن رشد و پیشرفت را به دنبال دارد چنانچه کسی از ریسک کردن طفره برود و از زیر آن شانه خالی کند، همچنان با صفاتی بچگانه، ترسو وغیر قابل اعتماد باقی خواهد ماند.
زندگی، هر کسی را در ارتباط با فرصتها قرار می دهد تا بتواند تا هر سطح و به هر میزان که مایل است رشد و پیشرفت کند. اگر ما مرتب از فشارها بپرهیزیم در نتیجه راحتی را در کار و تجربه کمتر می بینیم. نهایتا دنیای ما کوچک می شود و تبدیل به آدمی خشک و خنثی خواهیم شد و این کار انرژی مان را بیشتر و بیشتر می گیرد و مانع رشد و ترقی ها در زندگی می گردد.
در نتیجه مجبور می شویم که گوشه نشینی و انزوا را قبول کنیم ما در زندگی مان هدف نخواهیم داشت و زندگی ما عکس العمل حوادثی می شود که روزگار بر سر راهمان قرار می دهد و این پدیده ها در نظر ما عوامل تهدید کننده ای است. هر پدیده ای که در دیگران می تواند عامل ترغیب کننده باشد در ما به تمامی صرف دفاع خواهد شد و ما واپس می رویم. اگر نتوانیم خودمان تقبل ریسک خود را بکنیم پس ما خودمان نیستیم و مشکل بزرگ زندگی خودمان هستیم.