به گزارش خبرگزاری مهر، حس كنجكاوي انسان درباره كشف اسرار به سادگي متوقف نمي شود، بلكه در جستجوي شناخت حقايق به گونه اي تلاش مي كند تا به آخر خط برسد. از اين رو مي پرسد پس از بهشت و جهنم سرنوشت بشر به كجا منتهي مي شود؟
در پاسخ به سوال بالا باید گفت که اولا بشر براي شناخت مسائل متافيزيك و رويدادهاي پس از مرگ راهي جز وحي ندارد. عقل ملكوتي انسان تا مرز طبيعت پيش مي رود، ولي آن سوي طبيعت را نمي تواند بشناسد. وجود خدا و معاد را اثبات مي كند و از طريق تنويم مغناطيسي (خواب مصنوعی) و احضار و تسخير ارواح وجود روح غير مادي و بقاي آن را مي تواند ثابت كند، ليكن از چگونگي زندگي ارواح اطلاعي ندارد.
دوم اینکه، كساني كه چنين پرسشي را مطرح مي كنند، عمر جهان را خيلي كوتاه تصور مي كنند به گمان آنان يك ميليون سال ديگر رستاخيز بر پا مي شود و مردگان زنده شده و به مكافات مي رسند غافل از اينكه تاكنون ميليون ها سال بر عمر بشر مسئول گذشته و معلوم نیست چندين هزار، میلیون یا ميليارد سال ديگر هم بايد بگذرد تا نظام فعلي متلاشي شود و قيامت بر پا گردد.
سوم اینکه، جهاني كه ما درآن زيست مي كنيم، از منظر علوم مادي دنيايي بي نهايت است. نه جهان منحصر به كره زمين است و نه موجودات انديشه گر و متمدن فقط انسان ها هستند و نه براي هستي محدوديتي متصور است. رصدخانه هاي بزرگ دنيا شمار زيادي از منظومه ها و كهكشانها را در حال انقراض و تعدادي را در حال تكون و تولد مشاهده كرده اند.
چهارم اینکه، ذات اقدس متعال وجودي است بي نهايت، آفريدگاري است مقتدر و فياضي مطلق كه پيوسته فيض خلقت و رحمتش در تمام هستي جاري و ساري مي باشد. قرآن به شمه اي از آثار رحمت الهي اشاره مي كند و مي فرمايد به آثار رحمت الهي بنگر كه چگونه زمين را پس از مردن زنده مي كند، همان قدرت است كه رفتگان را زنده مي سازد. زايش ها، مرگ ها، بهار و خزان و مرگ و زندگي ازآثار قدرت و رحمت الهي است.
پنجم اینکه، بدون ترديد آفرينش هدفمند است، هر جزيي از اجزاي خلقت داراي اهداف مقطعي مي باشد، ولي مجموعه جهان هستي به سوي هدف نهايي در حركت است.
و ششم اینکه، انتقال از دار فنا به دار بقا و آغاز سرنوشت ابدي در دار خلد به معناي ابطال وجود انسانها و خلق وجودي ديگر نيست تا سوال شود بعد ازآن چه مي شود، بلكه ابديت اثبات وجود انسان است؛ يعني انسانها و موجودات مسئول كه از آغاز وجود تا مرحله انتقال پيوسته در حال تغيير و دگرگوني بودند، اينك لحظه ثبات و دوام آنها فرا مي رسد.
قرآن در سوره شوري آیه 53 مي فرمايد؛ والي الله تصير الامور؛ تمام موجودات عالم به سوي كمال مطلق در حركتند. در زندگي مادي موجودات ضعيف تر طعمه موجودات قوي تر مي شوند و آن يكي مغلوب ديگري مي شود يك دسته مي روند گروه ديگري جايگزين آنها مي شوند. اجزاي جهان پيوسته در حال مرگ و زايش هستند، اما قلمرو تسخير و تصرفات انسان حد و مرزي ندارد و هر چه بر علم و دانش بيفزايد شعاع تصرفاتش گسترده تر مي گردد.
در قرآن در سوره الرحمن مي فرمايد؛ اي گروه جن و انسان! اگر قدرت پيدا كرديد به تمام اقطار آسمانها و زمين نفوذ پيدا كنيد، بدون درنگ وارد شويد، ولي بدانيد جز با قدرت علم و ايمان نمي توانيد به آفاق و آسمانها و زواياي زمين سلطه پيدا كنيد. يعني اگر به سلطنت علمي و ايماني برسيم، بر اقطار زمين و آسمانها مسلط خواهيم شد.
پس انسان شاه بيت قصيده عالم خلقت است. از اين رو حشر او و سرنوشت نهايي او با ساير موجودات تفاوت جوهري دارد. بازگشت موجودات و حضور وجودي آنها در محضر باريتعالي غير از حضور وجودي موجودات مسئول و مختار است. جهنم و بهشت و برزخ و اعراف از عوالم مخصوص جن و انس است و زندگي آنها با مرگ از بين نمي رود،بلكه آنان پيوسته ازعالمي به عالم برتر منتقل مي شوند و سير تكاملي خود را تا"يوم تبلي السرائر" ادامه مي دهند و درآن روز است كه اسرار وجودي موجودات مسئول نمايان مي گردد و هر پديده اي اعم از نبات و جماد و عاقل و غير عاقل به كمال وجودي خود نائل مي شوند و موجودات آزاد و مختار به جزا و كيفر مي رسند.
آن روز لقاي خدا براي همگان حاصل مي گردد، رنج ها و مشقت ها و ناملايمات پايان مي پذيرد و هر كسي به فراخور عقايد و اعمال نيك خود به مقامات و درجاتي مي رسد كه هر چه دل بخواهد و اراده كند برايش فراهم مي شود.به گفته قرآن در سوره شوري آیه 22 و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنها فراهم است و در جايي ديگر مي فرمايد؛ و در آن بهشت آنچه دلها مي خواهد و چشم ها ازآن لذت مي برد موجود است.