به گزارش خبرگزاری مهر، انديشه مرگ به مفهوم "نابودي" از تفكرات غمباري است كه باعث بدبيني هاي فلسفي و نگراني هاي روحي گشته است، اما اگر بخواهيم معناي مرگ را بفهميم، بايد مفهوم مقابل آن را كه حيات است تا حدودي درك كنيم، زيرا گفته اند اشيا به ضدشان شناخته مي شوند. شايد اين قانون قديمي ترين شيوه شناسايي باشد كه از نظر روش شناسي روز به روز بر حيثيت آن افزوده مي شود. مطابق اين اصل شناخت صحيح مرگ، به درك پديده حيات بستگي دارد، ولي متاسفانه مسئله مرگ ازآن گونه پديده هايي است كه نه مفهوم مقابل آن به گونه صحيحي شناخته شده و نه خود مرگ.
يكي از عقائدی كه برهان عقل و ضرورت شرع و نص كتاب و روايات وارده از پيمبر (ع) و آل او (ع) برآن، دلالت دارد، موضوع معاد است و اگر كسي منكرآن باشد، كافر بوده و اگر مسلماني آن را انكار نمايد، مرتد خواهد شد. معاد چيزي است كه پيمبران گذشته، از آن خبر داده و مردم را به آن دعوت نموده و از عظمت و شدت و سختي آن ترسانيده اند.
يكي از دليل هايي كه بر اثبات معاد اقامه نموده اند، حكمت پروردگار است، زيرا حكمت الهي اقتضا دارد كه معادي باشد و گرنه كارهاي او عبث و بيهوده خواهد بود و فرقي ميان نيكوكار و بد كار تصور نخواهد شد.
همچنین اگرمعادي نباشد، هر كه قدرتش بيشتر است، ديگري را نابود خواهد نمود و حقوق مردم را پايمال خواهد ساخت، اما معاد بزرگترين سد راه متجاوز خواهد بود، مگر آنكه به آن مومن نبوده و يا بي بندو بار باشد.
قائده لطف در تكاليف، كه اقتضا دارد غير از اين جهان،جهان ديگري باشد تا بنده مطيع و سركش را طبق عمل پاداش دهد. همچنین خداوند در دنيا ميان بندگان به طور كامل مساوات را بر قرار ننموده، يك دسته سالم و دسته ديگر مريض، يك عده زيبا و دسته ديگر زشت، يك طايفه قوي و مستكبر و طايفه ديگر ضعيف و مستضعف و يك ملتي بيچاره و ملت ديگر متنعم....اگر معادي نباشد خلاف عدل پروردگار تصور خواهد شد.
قيامت امري است ممكن و صادق و مصدّق که خدا و پيامبران و اولياء خدا ائمه معصومين عليهم السلام ازآن خبر داده اند. خداوند مي فرمايد؛اگر شما از روز رستاخيز در شبهه ايد؟ همانا ما شما را ازخاك، سپس از نطفه، آنگاه از علقه، بعد از مضغه، تمام و ناتمام از نظر خلقت آفريديم تا براي شما حكمت خود را بيان كنيم، و در رحمها آنچه را كه خواهيم قرارمي دهيم تا زمان مقرر، سپس شما را در حالت كودكي بيرون آوريم، آنگاه به كمال سختي ها "كه نهايت قوت و عقل و فهم است" برسيد و بعضي شما بميرند و بعضي ديگر، به نهايت پيري برسد تا پس از دانستن، چيزي را نداند و زمين را خشك و بي رونق مي بيني،پس هنگامي كه بر آن آب باران را فرو فرستاديم،جنبش كند و برآيد"همچون خمير مايه" و بروياند از هر صنفي از نبات تازه تر و نيكو و بهجت افزا.
داستان عُزيْر "ارميا"كه به قريه اي عبور كرد، همه را مرده ديد، از روي تعجب گفت؛ خدا چگونه اينها را زنده خواهد كرد؟خداوند او را با الاغش صد سال ميراند، سپس او را زنده كرد. الاغ خود را ديد كه چگونه پوسيده شده آنگاه خداوند استخوانهاي آن را روي هم سوار كرد و به آن گوشت رويانيد. گفت مي دانم كه خداوند بر هر چيزي قادر است. جالب توجه اينجاست كه خيك شيره انگور و غذاي او در ميان ظرفش ابدا تغيير نكرده بود و به همان تازگي مانده بود.
نتيجه اي كه مي شود اين است كه در حيات كبري انسان با تمام شخصيتش و موجوديتش مبعوث مي گردد. در دنيا روح بود و ملكاتش و ابزاري كه حامل او بود، و اينكه در قيامت همان روح و ملكات و همان جسم و همان قيافه. اما با عناصري فراتر از ماده متناسب با نشئه اخروي آشكار مي شود و حيات خود را با برخورداري از ملكات مكتسبه تا ابد ادامه مي دهد. لقمان گفت اي پسرم! اگر تو به سنگيني و به اندازه يك دانه خردل در دل صخره اي يا درآسمانها و زمين باشي خداوند تو را خواهد آورد زنده خواهد كرد زيرا خداوند بسيار لطيف و داناست.