کتاب «لابی اسرائيل و سياست خارجی آمريكا» نوشته استفن ام. والت و جان جی. ميرشايمر که جنجال‌های زیادی در عرصه بین‌الملل ایجاد کرده، با ترجمه رضا منتظمی و مهران نصر توسط انتشارات خرسندی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «لابی اسرائيل و سياست خارجی آمريكا» با صرف  3 سال تحقيق و پژوهش تحت عنوان «لابی اسرائيل و سياست خارجی آمريكا» در مارس سال 2006  ابتدا به شكل مقاله‌ای در 82 صفحه در مجله «لاندن ريويو آو بوكز» و سپس در سايت اينترنتی دانشگاه كندی منتشر شد. به این ترتیب شبكه لابی صهيونيستی برای اولین بار به عنوان مالك آمريكا با جدی‌ترين چالش روبرو شد. این مقاله پس از این در قالب کتاب چاپ شده و به 10 زبان مختلف ترجمه شد.

این کتاب پس از انتشار، در محافل فكری، مراكز مطالعاتی و میان شخصيت‌های جامعه روشنفكری غرب مطرح شد و چالش‌های زیادی برانگیخت. اين اثر سرچشمه و آغازگر نگارش كتب و مقالات و بحث در زمینه تسلط شبكه لابی اسرائيل بر آمريكا و اروپا بود و پس از انتشارش، لابی صهيونيستی وارد گفتمان رايج و ادبيات سياسی غرب شد.

استفن والت و میرشیمر با استناد به طیف وسیعی از منابع و با 3 سال تحقیق، معتقدند سیاست آمریکا در قبال ایران از اوایل دهه 90 به طور گسترده‌ای تحت نفوذ سفارشات ارائه شده توسط دولت‌های پیوسته اسرائیلی و لابی طرفدار اسرائیل بوده است که بارها آمریکا را وادار کرده تا به ایران حمله کند. آن‌ها تاکید می‌کنند نفوذ لابی اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا، مغایر با منافع ملی این کشور است و بسیاری از تصمیم گیری‌هایی که به نام اسرائیل گرفته شده‌اند، امروز امنیت آمریکا را به مخاطره انداخته تا آن‌جا که این وضعیت در تاریخ آمریکا بی‌سابقه است.

نویسندگان کتاب، شرایطی را که آمریکا در جهان با آن مواجه شده، ناشی از نفوذ و فعالیت‌های لابی طرفدار اسرائیل دانسته و تاکید دارند که به دلیل نفوذ لابی طرفدار اسرائیل، فضایی در ارتباط با اسرائیل در آن حاکم شده است که اگر هر رئیس‌جمهور بخواهد خلاف اراده اسرائیل و لابی طرفدار آن عمل کند، باید هزینه سیاسی سنگینی بپردازد. به تعبیر آن‌ها امروز نمی‌توان از نفوذ لابی اسرائیل روی سیاست خارجی آمریکا در میان رسانه‌های آمریکا یاد کرد چون به سرعت، آن فرد به یهودی‌ستیزی یا تنفر از یهودیان متهم می‌‌شود. نمونه‌ای که نویسندگان کتاب به آن اشاره می‌کنند کارتر است که حتی به یهودی‌ستیزی و تنفر از یهود متهم شد و برخی حتی او را به این متهم کردند که از نازی‌ها هواداری می‌کند. نتیجه این‌که لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا، تمام تلاش خود را برای خفه کردن یا به حاشیه راندن مخالفین اسرائیل متمرکز می‌کنند و ناگزیر همه وادار به سکوت می‌شوند، زیرا دمکرات‌ها مانند جمهوری خواهان از ضربات لابی اسرائیل وحشت دارند.

دو محقق مذکور در بخش دیگری از کتاب «لابی اسرائيل و سياست خارجی آمريكا» با پرداختن به نقش جامعه یهودی آمریکا، اعلام می‌کنند هیچ ملتی تا این حد برای موفقیت کشور دیگری بیش از یهودیان آمریکا که برای اسرائیل تلاش کرده‌اند، قدم بر نداشته است. ضمنا بر این مهم هم تاکید دارند که کنفرانس رؤسا راهی برای این است که اسرائیل سیاست خود را به جامعه‌ یهودی آمریکا منتقل کند. والت و شیمر همچنین با اشاره به رابطه ویژه نو محافظه‌کاران با لابی اسرائیل، تاکید می‌کنند که تقریبا کلیه نومحافظه کاران، خود را به اسرائیل متعهد می‌دانند و نکته این است که نو محافظه کاران روی آن به طور قاطع تاکید می‌کنند. والت و شیمر با اشاره به نظر و تاکید یکی از شخصیت‎های معروف یهود، نقل می‌کنند که حمایت از اسرائیل یک اصل کلیدی نو محافظه‌کاری است که بر پایه ارزش‌های مشترک دموکراتیک دو کشور بنا شده است.

والت و شايمر در بخش پایانی کتابشان که بیشتر به سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با ایران اختصاص دارد، یادآور می‌شوند که لابی اسرائیل طی 15 سال اخیر، ایالات متحده آمریکا را از نظر استراتژیک به سوی سیاستی پر خطر نسبت به ایران سوق داده است، تا جایی که در بحث فعلی برای کمک گرفتن از نیروی نظامی به ایران تاکید می‌کند که این ایپک است که نقش کلیدی در تبلیغات علیه ایران را ایفا کرد تا آمریکا را به سمت گزینه نظامی بکشاند،تا جایی که در اوسط مارس2007 تأثیر ایپک روی سیاست ایرانی واشنگتن به شیوه‌ای کاملاَ آشکار فاش شد و آن درخواست از رئیس جمهور بوش بودتا تأیید کنگره را پیش از به راه انداختن یک حمله نظامی علیه ایران بدست آورد.آن‌ها در این خصوص نکته‎ای را به نقل از اسکات‌رایتر بازرس قدیمی سازمان ملل یاد آور می‌شوند که در این ارتباط نوشت«جای هیچ تردید در این خصوص نیست که اگر فردا آمریکا با ایران بجنگد جنگی ساخت اسرائیل خواهد بود و نه هیچ چیز دیگر».

به عبارت دیگر بدون تبلیغات اسرائیل و لابی صهیونیستی در واشنگتن، افراد زیادی وجود نخواهد داشت تا این‌که به طور جدی یک حمله علیه ایران را مدنظر قرار بدهند. استفن والت و میر شیمر در ادامه این کتاب به این نکته اشاره کرده‌اند که اگر از نظر استراتژیک برای واشنگتن معقولانه است که برای رسیدن به یک مصالحه مهم با ایران تلاش کند وحتی اگر بدیهی است که این سیاست از حمایت گسترده آمریکایی‌ها و سایر جهانیان برخوردار باشد، شانس کمی وجود دارد که در کوتاه مدت یا میان مدت ظهور پیدا کند چون قطعا لابی اسرائیل در آمریکا به کار خواهد افتاد تا مانند آن‌چه که از سال1993  انجام داده‌اند، هر تلاشی ‌برای ارتقاء یک دیالوگ جدی با ایرانی‌ها را به یاس تبدیل کنند.

این در شرایطی است که هیچ دلیل اخلاقی و استراتژیک متقاعد کننده‌ای برای ایالات متحده وجود ندارد در حالی‌که بقیه جهان به شدت از اسرائیل انتقاد دارند، آمریکا از اسرائیل به شیوه‌ای بی قید و شرط حمایت کند کما این‌که دو نویسنده آمریکایی تاکید می‌کنند، لابی اسرائیل تا به حال به هر کاری دست زده تا مانع از آن شود که دولت‌های کلینتون و بوش وارد یک دیالوگ با ایران شوند و اغلب دولتمردان اسرائیلی‌ در این هدف موفق شده‌اند. دو محقق در ارتباط با تحریم‌ها علیه ایران و نفوذ لابی اسرائیل بر تصمیم‌گیرندگان دولت آمریکا در این خصوص به این نکته اشاره می‌کنند که حتی کلینتون فاش کرد که یکی از مخالفین بسیار مؤثر قرارداد با شرکت کوندلر که به عدم مشارکت آن در بهره‌برداری از ذخایر نفتی ایران انجامید، رهبر بسیار پرنفوذ پیشین کنگره جهانی یهود بوده است.

دو محقق در نهایت با اشاره به این‌که منافع آمریکا و اسرائیل هرگز مشابه و هم‌گرای هم نبوده و همچنین سیاست فعلی اسرائیل در مخالفت با منافع ملی و برخی ارزش‌های اساسی آمریکاست، نفوذ لابی اسرائیل را شوم و منحوس کرده و تاکید دارند آمریکا به عنوان کشور غنی و قدرتمند می‌تواند با سیاست‌های اشتباه و نادرست، برای مدتی ادامه حیات بدهد ولی نمی‌تواند برای ابد چشم‌ بر واقعیت‌ها ببندد.