دکتر ابراهیمی دینانی گفت: اخلاق در فرهنگ اسلامی بیشتر فضای اخلاق ارسطویی است و ترجمه و تفسیر اخلاقی است که ارسطو برای پسرش نوشته و تنها کاری که به انجام رسیده این است که اخلاق یونانی لباس اسلامی به تن کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب "اخلاق در عصر مدرن" نوشته رضا داوری اردکانی عصر امروز سه شنبه 12 شهریور ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

دکتر دینانی در این نشست با بیان اینکه فرصت مطالعه کتاب اخلاق در عصر مدرن را نداشته و بدون مطالعه در جلسه حضور پیدا کرده، گفت: مسئله اخلاق سهل و ممتنع است. شاید به نظر برسد که اخلاق ساده است و همه از آن سر در می آورند ولی اگر ادعا شود که پیچیده ترین مسئله در طول تاریخ اخلاق بوده است گزاف نگفته اند. در فرهنگ اسلامی و در طول 14 قرن گذشته دانشمندان در همه عرصه ها کتاب نگاشته اند ولی کتابهای اخلاقی حتی هر 100 سال یکبار هم نوشته نشده است.

وی افزود: در صورتی که این چنین می بود ما امروز باید 14 کتاب اخلاقی داشته باشیم در حالی که شمار آنها به پنج الی شش کتاب بیشتر نمی رسد که از جمله اخلاق ناصری و معراج السعاده است. شگفت انگیز این است که این کتابها هم بیشتر فضای اخلاق ارسطویی است و ترجمه  و تفسیر اخلاقی است که ارسطو برای پسرش نوشته و تنها کاری که به انجام رسیده این است که اخلاق یونانی لباس اسلامی به تن کرده است.

وی افزود: غزالی در قرن پنجم هجری قمری تمام همت خود را بکار برد تا کتابی در بعد اخلاق و متفاوت با کتابهای ارسطویی گذشته بنویسد.

استاد دانشگاه تهران افزود: این کتاب با نام احیاء علوم در 4 جلد نوشته شد که در زبان فارسی با نام کیمیای سعادت وجود دارد. اما غزالی بعد از نگارش این کتاب متوجه شد در این زمینه موفق نبوده از همین رو کتاب دیگری نوشته با نام "معراج القدس" که کتاب کمیابی است. او در این کتاب دوباره به اخلاق ارسطویی باز می گردد.

این استاد فلسفه اسلامی یادآور شد: حالا این سئوال ایجاد می شود که چرا نوشتن کتاب در باب اخلاق مشکل است. در پاسخ باید بگویم چرا که از یک سو با شریعت ارتباط تنگاتنگ دارد و از سوی دیگر با جامعه ارتباط وسیع و در طرف سوم با سیاست در هم آمیخته و از طرف چهارم با تاریخ ارتباط دارد.

وی تصریح کرد: اینکه  دکتر داوری  جرات کرده است کتابی در باب اخلاق بنویسد جدا از بحث محتویات آن ستایش برانگیز است اگر انسان در جامعه نباشد اخلاق برای او فایده ای ندارد.

دینانی تأکید کرد: اخلاق با اجتماع ارتباط دارد و با سیاست بیشتر. در خصوص ارتباط  اخلاق با دین و احکام فقه باید بگویم همه فقهای شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که تا قیامت واقعه ای برای بشر اتفاق نمی افتد مگر اینکه فقه آنجا حکم داشته باشد. با این شرایط باید پرسید جایگاه اخلاق چیست؟ اخلاق همان فقه است یا جدا از آن است و به همین دلیل است که علمای ما کتابی درباره اخلاق ننوشته یا کمتر نوشته اند.

وی  با بیان اینکه 50 سال است که دغدغه اخلاق دارم، گفت: من تا به حال جرات نکرده ام در این باب کتابی بنویسم به همین دلیل است که شجاعت دکتر داوری ستایش برانگیز است.

دینانی گفت: برخی معاصرین اخلاق را به اخلاق غربی، شرقی، اخلاق مدرن و غیره دسته بندی کرده اند. در این بازار آشفته چه باید کرد! اینها مسائل پیچیده علم اخلاق است. ولی نکته اینجاست که اخلاق بدون فضیلت اخلاقی و عقلانی جایگاه ارزشمندی ندارد. عقل را باید به عقل نظری و عملی تقسیم کرد که این تقسیم بندی در همه کتب اخلاقی وجود دارد اما ما دو نوع عقل نداریم و آن متعلق عقل است که متفاوت است.

وی افزود: تنها انسان است که مسئولیت دارد. در واقع تنها موجود مسول انسان است و مورد سئوال قرار می گیرد. از این رو نیازمند اخلاق است. چطور بایداخلاق ایجاد شود با عقل می توان پاسخ این سئوال را داد. کانت گفته است چه می توانم بدانم و چه می توانم انجام دهم.

دکتر علیرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه این نشست با بیان اینکه اساسا کتابی در زمینه اخلاق نداریم گفت: اینکه کتابی با نگاه نظری به مباحث اخلاقی بپردازد باید به فال نیک گرفته شود. با توجه به اهمیت موضوع اخلاق در مقایسه با موضوعات دیگر بسیار کم به آن پرداخته شده است به خصوص وقتی از بعد نگاه نظری باشد.

وی تصریح کرد: با واکاوی در این زمینه متوجه می شویم با انواع نوشته ها و انبوه در مباحث اخلاق روبرو نیستیم در حالی که این حوزه از اهمیت بسیاری برخوردار است و با نگاهی گذرا به برنامه های درسی مدارس و حتی دانشگاه متوجه می شویم که به مباحث اخلاقی بسیار انگشت شمار پرداخت شده است تا جایی که به زحمت 5 الی 6 واحد درسی حتی در مقطع دکتری به مباحث نظری پیرامون اخلاق اختصاص داده شده است در حالی که در مغرب زمین بالای 70 درصد عناوین مربوط به حوزه اخلاق و گره خورده با اخلاق است و این تفاوت چشم گیر است. در اینجا این سوال مطرح می شود چرا این چنین عمل کرده ایم؟

وی افزود: فارغ از مقالات گردآوری شده در این کتاب از مقدمه می توان به چشم اندازهای نویسنده پی برد. حتی در مواردی درد دلی است در مواجهه جامعه فکری با مباحث اخلاق و اشاره ای دارد به فرهنگی که ما در آن سر در آورده ایم.

وی تأکید کرد: بعضی موارد تعجب برانگیز است و بعضی سوال برانگیز و برخی موارد نیز تعجب برانگیز است. مقدمه کتاب حدود 30 صفحه است که به اختلاف کشورها و تمایزات فرهنگی میان آنها می پردازد.

وی ادامه داد: اخلاق پیوند عظیمی با زندگی دارد. در باب نسبت میان سیاست و اخلاق نکات زیادی وجود دارد. در واقع این کتاب به دنبال راه حل و دنبال فتح بابی برای تفکر است. در این کتاب گفته شده توسل سیر به کتاب نمی تواند ما را به اخلاق برساند می توان پرسید آیا این ویژگی مربوط به اصل و جهان ماست و یا یک فرهنگ خاص مثلا مغرب زمین را شامل می شود؟ اما تاریخ گواه این نیست که جهان در بسیج کردن دلها از مجموعه ای فضیلت ها به عنوان غایت بهره نگرفته است. جریانهایی با اینکه عنان قدرت را در اختیار گرفته اند این فضیلتها را به فراموشی سپردند و تنها از آن تعابیری به جا گذاشتند.

وی تصریح کرد: دکتر داوری در یکی از مقاله های خود به جمله ای از سقراط اشاره کرده با این عبارت که: خودت را بشناس این جمله که بالای سر در دلفی تعبیه شده بیشتر از آنچه ما می خوانیم و می فهمیم تاریخ ساز بوده است و باید توجه داشت که کجا نوشته شده است خودت را بشناس در جایی که مطرح شده معنایش این است حدود خودت را بشناس.

بهشتی افزود: دکتر داوری سه سوال از سوالهای چهارگانه کانت را مطرح کرده است این سوالات محوری بوده و نقش بنیادی دارند. اول اینکه من چه می توانم بدانم، چه باید بکنم، به چه می توانم امید داشته باشم و سوال چهارم اینکه انسان چیست؟ کانت می گوید "پاسخ دادن به سه سوال اول وقتی مطرح می شود که ما در مقابل این سوال جواب فراخوری بتوانیم داشته باشیم." در واقع چهارمین سوال به بحث این کتاب جهت داده است، یعنی وجه انسان شناختی مساله. در قبال سوالهایی که مطرح شده سوال اصلی این است که چرا در حیطه اخلاق با آشفتگی مواجه هستیم؟ این مثلث انسان، خدا، جهان و طبیعت مثلث مهمی است و دگرگونی در هر گوشه آن در گوشه های دیگر مثلث نیز تاثیرگذار خواهد بود.

وی تأکید کرد: این منجر به تصویری که از خودمان به عنوان انسان داریم و اینکه چه هستیم و چه می خواهیم می شود. این تصویر ایده آل که چه می خواهیم نقش تعیین کننده ای در نوع مواجهه ما با اخلاق و سیاست دارد. آشفتگی در عرصه فکری، عمل یا سخن به مساله عمیق انسان شناختی مربوط می شود. در عرصه اخلاق منجر به تزلزل اخلاق می شود که چه خوب و چه بد است.

بهشتی افزود: در جامعه ای زندگی می کنیم که اگر راست بگوییم متهم به سادگی می شویم و در عرصه سیاست خط کشیهای مداوم بین خود و دیگران وجود دارد.

 وی یادآور شد: در اینکه ما خودمان را چه می بینیم و چه می خواهیم دچار ابهام  هستیم. اگر افراد در این عرصه ها دچار چندگانگی هستند نباید آنها را ملامت کرد. در یک جا تصویری از خود نشان می دهیم و در جای دیگر تصویر دیگری داریم و اگر اینها را در کنار هم قرار دهیم  تصویر چندگانه ای پدید می آید.

دکتر شهین اعوانی با بیان اینکه از سال 1352 افتخار شاگردی دکتر داوری را دارد گفت: بعد از انقلاب دو دسته کتاب به ما لطمه زد یکی کتابهایی که از نوار پیاده شد و دیگری مجموعه مقالات بود.

این استاد اخلاق تصریح کرد: کتاب دکتر داوری در دسته کتابهای مجموعه مقالات قرار می گیرد. درست است که همه مقالات این کتاب در بعد اخلاق است ولی هر کدام از آنها در باب یک موضوع اخلاقی است. نکته دیگر این که مخاطب این کتاب معلوم نیست اینکه آیا برای عموم مردم نوشته شده یا برای دانشجوی مقطع دکتری.

وی با بیان اینکه هر مقاله این کتاب خودش یک کتاب است گفت: از همین موضوع مشخص می شود که نویسنده دغدغه بسیاری درباره موضوع اخلاق دارد ولی آنچیزی که باید به خواننده منتقل شود در آن نیست. نکته دیگر این که منبع این کتاب مشخص نیست اینکه هر کدام از گفته ها از چه منابعی اخذ شده است.

اعوانی افزود: در خصوص نسبت دین و اخلاق باید شهامت داشته باشیم که دین را اعم از اخلاق بدانیم کما اینکه همه ما دیندارانی را سراغ داریم که اخلاقی نیستند و یا بالعکس و این مربوط به فرهنگ تمدن ماست.

وی تأکید کرد: ما در اخلاق باید ریشه های فرهنگی مان را واکاوی کنیم. دکتر بهشتی درباره گفته سقراط در سردر دلفی گفت منظور از خودت را بشناس این بود که حد خودت را بشناس و دکتر دینانی با آن مخالفت کرد ولی در واقع منظور کانت این بود که تو ای انسان قدر خودت را بشناس. منظور از این که قدر خودت را بشناس این است که در هر شرایطی دروغ، غیراخلاقی است و با گفته  آن نه تنها فرد خود را بی شخصیت کرده بلکه قدر خویشتن را ندانسته است.

وی گفت: چیزی که من در این کتاب نمی بینم مسئله ریا است مسئله ریا در حقیقت توهین به خود انسان است. کانت گفته است انسان باید در همه موارد از جمله گفتار خالص باشد اما در بعضی جوامع می بینیم که افراد در مخمصه ای قرار می گیرند که دیگر نمی دانند کار اخلاقی کدام است و غیر اخلاقی کدام. به عنوان مثال در سال 63 ویدئو ممنوع بود در خانه دوستی بودم که پسرشان از مدرسه آمد و برای مادرش توضیح داد که در مدرسه از او پرسیده بودند آیا شما ویدئو دارید یا نه و آن پسر در جواب گفته بود دستگاه ویدئو چیست مادرش مانده بود که آیا دروغ او اخلاقی بود یا نه و این مخمصه ای است که جوامع به افراد تحمیل می کنند.

وی گفت: هر سطر این کتاب یک پیام دارد. موضوعی که ما با آن روبرو هستیم این است که سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است. دکتر داوری در یک مقاله تاکید دارد که جدایی سیاست و اخلاق امکانپذیر و در مقاله ای دیگر این صحبت را رد کرده است. کانت انسان را حیوان اخلاقی می داند اگر اخلاق نباشد انسان در واقع همان حیوان است.