نبايد فكر كنيم كه همه پژوهشها لزوما بايد جنبه كاربردي داشته باشند ، در برخي حوزه ها پژوهشهاي بنيادي مؤثرترند.

ثريا معمار مشاور پژوهشي اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي استان اصفهان در گفت وگو با خبرنگار فرهنگي " مهر " با بيان اين مطلب افزود : براي ورود به بحث پژوهش در ابتدا باد پژوهش را معني كنيم ، پژوهش يعني يك فعاليت خردمندانه و منظم كه با طرح مسئله شروع مي شود ، با روش علمي ادامه پيدا مي كند و در انتها به توليد دانش منجر مي شود .
وي در ادامه افزود : مشكلات بخش پژوهش به دو دسته درون نهاد علم و بيرون نهاد علم تقسيم مي شود ، از مشكلات درون نهاد علم مي توان به ضعف كيفيت علمي محققان، وضعيت نا مناسب سازمانها و انجمن هاي علمي از نظر ساختاري و كاركردي اشاره كرد و مشكلات بيرون از نهاد علم نيز در واقع به خرده نظامهاي اجتماعي با ويژگيهايي مغاير با گسترش تفكر و توليد علم  بر مي گردد .
معمار در ادامه  در مورد ضعف سازمان هاي علمي گفت : از نگاه جامعه شناسان ، علم محصول اجتماعات علمي است كه مظهر ونمود آن نيز انجمن هاي علمي مي باشند ، اين انجمن ها داري 4 كاركردند كه از آن جمله مي توان به برقراري ارتباط با محققان و پژوهشگران، كنترل محتوا و يافته هاي تحقيقاتي ، نظام پاداش دهي از طريق چاپ و استفاده ازنتايج تحقيقاتي توسط پژوهشگران ديگر و تعيين اخلاق علمي و كنش جمعي محققان اشاره كرد.
وي در مورد تعيين اخلاق علمي و كنش جمعي محققان گفت : فعاليت علمي نيازمند ارزشها و هنجارهايي است كه بدون آن جامعه علمي قوام نمي گيرد ، از جمله اين ارزشها مي توان به صداقت گفتار و توجه به سنت علمي در انجام كار تحقيق اشاره كرد ، امادر جامعه علمي ما متاسفانه هنوز اجتماعات علمي به شيوه مناسب كاركرد خود را ايفا نمي كنند، به اين معنا كه ضعف فعاليت هاي علمي نتيجه عدم نظارت علمي ، فقدان اخلاق حرفه اي و نظام پاداش دهي مناسب به فعاليت هاي برجسته است .
معمار در ادامه در مورد خرده  نظامهاي اجتماعي نيز گفت : نظام اجتماعي داراي 4 خرده نظام اقتصاد ، فرهنگ ، سياست و اجتماع است كه هر يك به نوبه خود در توليد علم دخيل هستند ، در حوزه اقتصاد ميزان  سرمايه گذاري اقتصادي در پژوهش بسيار مهم است ، توسعه علم نياز مند تامين اعتبارات آموزشي و پژوهشي ، تجهيزات و امكانات نرم افزاري است كه تنها از طريق نظام اقتصادي درست قابل تامين است ، كشورهاي صنعتي 2 تا 5/2درصد از توليد نا خالص ملي خود را صرف تحقيق و پژوهش مي كنند در حاليكه بيشتر كشورهاي در حال رشد كمتر از 3 دهم درصد از توليد ناخالص ملي خود را صرف سرمايه گذاري در تحقيق و پژوهش مي كنند به طور كل كشورهاي صنعتي هر سال به طور متوسط بيشتر از كشورها جهان سوم براي پژوهش هزينه صرف مي كنند .

وي در توضيح تاثير سياست در رشد پژوهش گفت :  تمركز و تراكم قدرت امكان پرسشگري ، نقد و بحث و گفت وگوي آزادانه را از بين مي برد چراكه رشد علم و پژوهش نيازمند تفكر ، تجربه ، پرسشگري و گفتگوي علمي است ، از سوي ديگر در نهاد علم آزادي آكادميك اهميت اساسي دارد ، آزادي آكادميك به معناي حق صحبت درباره مختلف يك اثر علمي و به طور اخص انتشار يافته هاي تحقيقي است ، وظيفه دانشمند جستجوي حقيقت و كشف آن است و هر مداخله اي بيرون از اجتماع علمي كه به نقد و ارزيابي عملكرد عالمان و پژوهشگران مي پردازد مانع پيشرفت علم است .
اين مشاور پژوهشي در مورد تاثير فرهنگ بر پژوهش گفت : پيامهاي فرهنگي بايد مشوق كار و كوشش ، اهميت فرد ، تاكيد بر آينده و جستجوي علم و شناخت نسبت به جهان باشد .
معمار همچنين درخصوص تاثير اجتماع در گسترش پژوهش گفت : معمولا در اجتماعات سالم  گروههاي حد واسط بين دولت و مردم ( انجمن ها ) پديد مي آيند كه به صورت خودجوش و مردمي عمل مي كنند وباعث رشد و تعالي پژوهش و تحقيق مي شوند. جملگي اين عوامل بر پژوهش و تحقيق در يك كشور اثر گذاشته و باعث ساماندهي و يا تخريب تحقيقات علمي، فرهنگي ، اقتصادي و يا سياسي مي شوند .
معمار در جواب اين سوال كه " پژوهشهاي انجام شده در كشور تا چه حد جنبه كاربردي دارند" گفت : اين تصور كه تمام پژوهشها بايد كاربردي باشند درست نيست ، بخشي از پژوهشها بايد كاركرد عيني داشته باشند و برخي ديگر در زيربنا مورد استفاده قرار بگيرند و اصطلاحا بنيادي باشند ، در مقاطعي حتي ما به پژوهشهاي بنيادي بيش از پژوهشهاي كاربردي نياز داريم چراكه پژوهشهاي كاربردي جزيي نگر هستند و نيازهاي مقطعي را در بر مي گيرند در حاليكه پژوهشهاي بنيادي  بر نيازهاي اصلي جامعه استوار هستند ، اصولا برخي از پژوهشهاي كاربردي نيز برمبناي پژوهشهاي بنيادي صورت مي گيرد و ضعف در بنيه پژوهشهاي بنيادي موجب ضعف در پژوهشهاي كاربردي مي شود.
وي در ادامه كمبود نيروي انساني ماهر براي انجام پژوهش را از مشكلات بخش پژوهش عنوان كرد و افزود : اصولا ساختار كلان آموزش عالي نيرو را ضعيف تربيت مي كند ، بنيه علمي اين نيروها ضعيف است ، دانشجو فارغ التحصيل مي شود اما هنوز روش تحقيق را نمي شناسد در حاليكه بايد با آموزش و برنامه ريزي نيروي متخصص تربيت كرد ، محققي كه پتانسيل انجام كار دارد و مي شود با آموزش نيروي او را به توان بالقوه تبديل كرد و سطح علمي روش تحقيق را بالا برد ، حتي اگر در دانشگاه اين كار انجام نمي شود ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي  بايد با تشكيل كارگاههاي آموزش روش تحقيق اين علم را به محققان آموزش دهد تا بدين ترتيب مشكل كمبود نيروي ماهر براي انجام پژوهش حل شود