خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : هاشم كروني - شاعر و منتقد جوان ادبيات ، گفت : غزل امروز را نمي توان تك ساحتي دانست و از يك زاويه مورد بررسي قرار داد. در روزگاري كه بسياري غزل را شعر زمان ما نمي دانند عده اي ديگر متعصبانه به دفاع از غزل به مثابه ناموس ادبي مي پردازند ، با اين همه نه بايستي از اين سوي بام پرت شد و نه در آن طرف غش كرد. در حال حاضر تجربه هاي متفاوتي در غزل صورت مي گيرد كه جاي بحث و تامل دارد . اين سخن البته از منظر ضعف و قوت بيان نمي شود. بلكه به بررسي يك واقعيت مي پردازد .

اين شاعر كه  مجموعه شعرهاي " كلوزآپ از باب اول كتاب مقدس " ، مجموعه داستان هاي  " ضريح خاك و ترنم باران وپرنده " و گردآوري مجموعه شعر جوان فارس را در كارنامه فرهنگي خود دارد ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، در توضيح " تجربه هاي متفاوت "  افزود :  در يك نگاه كلي هر متني با متن ديگر متفاوت است اما توسط غزلسرايان جوان امروز متن هايي توليد مي شود كه از يك منظر ضعف هايي اساسي دارد. علي رغم اينكه مقولات ادبي تك بعدي نيستند اما غزل هاي جوان امروز اكثرا تك ساحتي هستند ، شما شعرهايي مي خوانيد كه قابليت بيش از يك بار خواندن ندارند ...  بگذريم از اين كه بسياري از كارها را همان يك بار هم نمي توان به راحتي تحمل كرد و خواند . 


هاشم كروني : غزل جوان ، حول نيمكت و پارك و استكان چاي و قطار مي گذرد / شعرهايي مي خوانيم كه قابليت بيش از يك بار خواندن ندارند ...  

هاشم كروني -  دبيركل اتحاديه انجمن هاي ادبي فارس ، تصريح كرد : بسياري ازغزلها ، در همان لايه اول تمام مي شوند چيزي پشت لايه اول و رويه كار وجود دارد. معمولا در متن هاي ممتاز ادبي مي توان لايه هاي دوم و سومي پشت رويه شعر مشاهده كرد و سپس به كشف روابط شاعرانه آن سطوح پرداخت ،  لذت حاصل از اين كشف ها كه در مضمون و تصوير و زبان اتفاق مي افتد ، لذتي خواندن است و متن ممتاز را از متن معمولي يا ضعيف جدا مي كند ؛ حال درغزل جوان ما با متن هاي تك بعدي مواجهيم كه البته همگي حول يك سري محور خاص مي چرخد.

 

اين شاعر و منتقد جوان ادبيات درتشريح محورهاي مذكورخاطرنشان ساخت : اين مساله در واقع همان فقر محتوايي غزل جوان است ،  در نقد هاي ديگر هم مكررا به اين مساله اشاره شده كه غزل جوان ، حول نيمكت و پارك و استكان چاي و قطار مي گذرد ،  البته به تناسب گاهي به جاي چاي ، نسكافه درشعرها دم مي شود ! يا اتوبوسي از جاده شعرمي گذرد و اكثرا هم سر و كله بانويي يا خانمي يا نهايتا دختري در يك جاي غزل پيدا مي شود. انصافا آيا اين مساله همه مسايل انسان امروزاست . جاي دردهاي انسان امروز و واقعيت هاي جامعه  ما كجاي اين غزلهاست ؟ چرا اين درد ها گم شده اند؟ اصلا دردهاي ازلي و ابدي كج رها شده اند ،  آيا عشق در همين ابتذال و سطحي نگري و سانتي مانتاليسم خلاصه شده است ؟  درست است كه اين نمونه عشق ها هم در جامعه وجود دارد ، اما آيا يك شاعربايد پشت سر بقيه راه بيفتد ؟

 

شاعران بايد از توهم پيامبر گونگي دست بردارند اما انفعال از شاعر به عنوان " چشم " و " نگاه " آن هم يك چشم و نگاه تيز بين پذيرفته نيست .

وي افزود :  شاعران بايد از توهم پيامبر گونگي دست بردارند اما انفعال از شاعر به عنوان " چشم " و " نگاه " آن هم يك چشم و نگاه تيز بين پذيرفته نيست.  البته يك مساله مهم در غزل ، تك كانوني بودن متن است . غزل به سبب آنكه ازمانده جهان سنت است هنوز گرفتاري هاي جهان سنت را با خويش دارد . حتي در غزل هايي كه عناويني همچون مدرن و پسا مدرن را با خويش يدك مي كشند، اين شاخصه ها به وضوح ديده مي شود . به صورت عمده ، دنياي غزل ،  دنياي تك محوري هاست استبداد در جهان غزل به وضوح بر چشم مي خورد . كلمات و شخصيت ها از تشخص برخوردار نيستند و اين مساله باعث مي شود كه بسياري از مفاهيم جهان امروز و انسان اين عصر نتواند وارد اين دنيا شود و هميشه فاصله اي ميان جهان واقعيت ها و جهان شعر و البته جهان شاعر وجود دارد .

 

هاشم كروني در ادامه اظهار داشت : برخي عناوين مثل غزل مدرن يا پست مدرن در ذات خويش تناقض حل نشده اي دارند و از نظرگاه ژورناليستي هم آن قدر كه واكنش منفي ايجاد مي كنند  مفيد به فايده نيستند. غزل فرم نيز عنواني مبهم است و نتوانسته يك هويت جامع را ارايه دهد. من از سال 79 غزلسرايي را كنار گذاشته ام اما سعي كرده ام همواره نگاه انتقادي ام را به جريان هاي نوتر غزل امروز حفظ كنم تا احترامي به گذشته خودم گذاشته باشم كه از نيمه ي دهه هفتاد سعي داشتم به گونه اي ديگر غزل بنويسم. به هر حال دو سال پيش در صحبت هايم براي نخستين بار عنوان " غزل متفاوت " را ارائه كردم و وبلاگ اينترنتي به همين نام با هدف  نقد و بررسي غزل امروز راه انداختم و خوشحالم كه اين نام از سوي خيلي ها پذيرفته شده است.

 

اين شاعر در پايان گفت و گو با مهر ، گفت : اكثرغزلسرايان ، به شاعران جريان هاي شعر زبانگرا و دهه هفتادي ها اعتراض مي كردند كه شعرتان قابل فهم نيست يا زبان را تخريب كرده ايد ،  به هيچ عنوان پسنديده نيست كه ديگران هم اعتراض كنند كه شما ساده انگاري و سطحي نگري را در شعر حاكم كرده ايد ...