به گزارش خبرگزاری مهر، دومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «سیاست متعالیه» وابسته به انجمن مطالعات سیاسی منتشر شد. این فصلنامه که با مدیرمسئولی حجت الاسلام غلامرضا بهروزی لک و سردبیری حجت الاسلام دکتر نجف لک زایی منتشر شده حاوی مقاله هایی از اساتید و پژوهشگران علوم سیاسی است.
مناسبات اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه براساس عالم مثال از نجمه کیخا، مقایسه فلسفه سیاسی و فقه سیاسی از مرتضی یوسفی راد، راهبردهای عدالت سیاسی از منظر قرآن کریم نوشته سیدکاظم سیدباقری، عقل و وحی در اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی از احمدرضا یزدانی مقدم و وحدت و همبستگی از منظر قرآن کریم نوشته مسعود پورفرد و تحلیل فکری ـ سیاسی سده های دهم، یازدهم و دوازدهم فجری از محمدعلی فتح اللهی و فقه حکوکتی و مسئولیت فرد در تحقق شریعت به قلم رضا خراسانی از مقالات منتشر شده در این شماره فصلنامه سیاست متعالیه است.
مروری بر خلاصه مقالات
بررسی چگونگی ارتباط میان و اخلاق و سیاست وظیفه اصلی مقاله مناسبات اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه بر اساس عالم مثال است. این امر بر اساسی یکی از ظرفیتهای موجود در حکمت متعالیه یعنی عالم مثال صورت می گیرد. عالم مثال در حد واسط عالم محسوس و معقول قرار دارد و خاص موجوداتی است که ابعاد مادی و روحانی دارند. تبیین تئوریک عالم مثال که در حکمت متعالیه تحقق یافته توانسته است نفی دوگانگی اخلاق و سیاست، چگونگی فروکاهش اخلاق در جوامع سکولار، ارتقای سیاست در اسلام، قدرتگیری شریعت و پیوند اخلاق و سیاست را تبیین نماید.
زندگی سیاسی در جامعه دینی هم نیازمند داشتن بنیانهای عقلی و دینی و هم نیازمند احکام و جزئیاتی است که رفتارهای سیاسی را در درون یک نظم سیاسی قاعدهمند می کند. نيازمندي اوّلي را فلسفه سياسي و نيازمندي دوم را فقه سياسي پوشش می دهد. فلسفه سیاسیِ تولید شده در فرهنگ اسلامی، عهدهدار هویت، دوام و بقا و رشد و تعالی زندگی سیاسی می باشد و فقه سیاسی نقش مؤثری در ساماندهی زندگی سیاسی و ابتنای آن بر عدالت دارد. حال، این پرسش مطرح است که فلسفه سیاسی و فقه سیاسی دارای چه نقاط اشتراک و امتیازی هستند تا مرزبندی و ضرورت این دو در زندگی سیاسی و دینی بهتر و بیشتر ظاهر شود؟ فلسفه سیاسی و فقه سیاسی به عنوان دو دانش سیاسی اسلامی هرچند در منشأ تولید و مبانی اشتراکاتی دارند، اما تمایزات زیادی در موضوع، هدف، روش و مبانی و مسائل دارند و در سايه آنها از یکدیگر متمایز میشوند. مقاله مقایسه فلسفه سیاسی و فقه سیاسی به بررسي و تبيين اشتراکات و تمایزات این دو دانش میپردازد.
مقاله راهبردهای عدالت سیاسی از منظر قرآن کریم در پی بررسی عدالت سیاسی از منظر قرآن کریم است که رسالت انبیاء را اقامه قسط توسط مردم بیان می کند. با عدالت سیاسی از وجود توازن، رعایت قانون و توزیع مطلوب قدرت میان شهروندان سخن به میان میآید و ارزشی است که با فراگیر شدن آن، امور جامعه، در پیوند با قدرت، به تناسب در جای خود، قرار می گیرد و حقوق شهروندان به شایستگی ادا می شود. قرآن کریم، کتابی است که برای همۀ زمانها و مکانها، راهبردها و خط مشی های عدالت را بیان کرده است. این راهبردها، دارای اصولی پیشینی مانند همراهی عدالت فردی و اجتماعی، مبارزه با ظلم و عدالت طلبی است که نقشی تاثیرگذار در برداشتها دارند. بر اساس آیات، مبانی و منطق کلام الهی، راهبردهای عدالت سیاسی را می توان در مواردی چون مسئولیت و نظارت همگانی، تکافل و همیاری سیاسی، شایسته سالاری و مشورت، رصد کرد.
مقاله عقل و وحی در اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، «عقل و وحی» در اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی را بررسی میکند. مقاله حاضر نشان میدهد که خواجه تبیین جدیدی از وحی را در فلسفه سیاسی اسلامی عرضه داشته و مناسبات عقل و وحی را به حوزههای عملیتری چون قانون و قانونگذاری و سیاست کشانده است. از امتیازات مقاله، توجه آن به موضوع منطقهای موازی در اخلاق ناصری است، زیرا خواجه در این اثر میان فارابی، ابن مسکویه، ابن سینا و اساسیین در رفت و آمد است. البته آنچه اخلاق ناصری را نوشتاری اصیل میگرداند ایده مرکزی خواجه درباره وجوه تقسیم حکمت به نظری و عملی و تعریف این دو و اظهار دانشی همپای حکمت عملی است که آنرا فقه مینامد. منشأ این دو گونه دانش، عقل و وحی است که حکیم و پیامبر بهرهمندان از آنها هستند. از مناسبات عقل و حکمت عملی و حکیم از یک سو و وحی و پیامبر و فقه از سوی دیگر، در حوزه سیاست دو مفهوم سیاست و شریعت پدیدار میشود و خواجه در اخلاق ناصری، به تفصیل ماهیت و مناسبات عقل و وحی، علم حکمت مدنی و علم فقه، حکیم و پیامبر، سیاست و شریعت را میکاود.
قرآن کریم با تعابیری مختلف، وحدت و همبستگی را ستایش کرده و آن را نعمتی الهی دانسته و بعثت پیامبران را برای فرو نشاندن اختلافات و برقراری وحدت در جامعه معرفی کرده است. در مقاله وحدت وهمبستگی سیاسی از منظر قرآن پس از بررسی مفهومی وحدت که بار معنوی دارد، به مؤلفههای تقویتکننده وحدت سیاسی اشاره شده است. سپس با آسیب شناسی موانع وحدت، «وحدت و همبستگی» به عنوان استراتژی مسلمانان تلقی گردیده است؛ از این رو با غیرمسلمانان، چه يهود و نصارا و چه کفار غیرحربی، صرفاً از طریق قرارداد که بار معنوی ندارد و تاکتیک تلقی میشود، میتوان ارتباط برقرار کرد.
اگر قرن دهم هجری را عرصه تجدید حیات سیاسی و فکری برای تأسیس نظام عرفی کشور ـ ملت بنامیم، قرن یازدهم عبارت از تفصیل آن اجمال و باعث وضوح و روشنی آن نظام در همه حوزههای سیاسی و فکری و اجتماعی میباشد. بر این اساس شاهد مرزبندیها و تعارضهای گوناگون ذهنی و فکری هستیم که هر کدام مدعی رهیافتی مستقل برای اداره زندگی میباشند. اما فضای قرن دوازدهم معطوف به جستجوی راههای اعتدالی با تکیه بر عملگرایی است و نوعی گریز از تنازعات پیشین را نشان می دهد. مقاله تحلیل فکری ـ سیاسی سدههای دهم، یازدهم و دوازدهم هجری به بررسی این موضوع می پردازد.
فقه حکومتي معتقد به توانمندي فقه اسلامي در اداره جامعه است و تنها راه تحقق شريعت در حوزه فردي و اجتماعي را تأسيس حكومت اسلامي مي داند. اين رويكرد در صدد است صورت بندي جديدي از مناسبات فرد و دولت ارائه نمايد. در چارچوب فقه حکومتي، بين فرد و دولت يک رابطه تعاملي در چگونگي اجراي شريعت برقرار مي باشد؛ يعني فرد، دولت ساز و دولت، زمينه ساز اجراي شريعت است، به گونه اي كه فرد در قبال شريعت مسئول است، اما با توجه به ماهيت احکام شرعي، با تأسيس دولت، اين مهم به نحو کاملتري انجام مي شود. بنابراين فرد و دولت هر دو در اجراي شريعت مسئول اند. مقاله فقه حکومتی و مسئولیت فرد در تحقق شریعت بخشي از اين مسئله را مورد کاوش قرارمي دهد و تنها ناظر به مسئولیتهای فرد در تحقق شریعت است و تلاش ميکند تا با تنقيح برخي از مسئوليتهاي فرد در اجراي شريعت، اين مهم را در چارچوب فقه حکومتي و با تکيه بر اجتهادات امام خمینی تحليل نمايد.