خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : هنر، خاص ذوق، حس زيباشناختي هنرمند، تجربهها و آموختههاي اوست. هنرمند در اين مسير، در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل ديگر بر تجربة خود ميافزايد و افق ديد خويش را ميگستراند و از اين رهگذر آثار و انديشههاي هنري به منصة ظهور ميرسد و ميراث هنري شكل ميگيرد. اين ميراث هنري جلوة تلاش هنرمندان، انديشمندان و انسانهايي است كه در آفرينش اثري زيبا سهم داشتهاند در واقع آنچه به عنوان دست ساختهاي انساني در قالب يك تابلو نقاشي چشم نواز، بنايي عظيم، مجسمهاي زيبا و خطوط اسرارآميز خودنمايي ميكند، تحت تأثير انگارهها و انديشههاي رايج در تمدنهاي گوناگون بشري است. مهم آن است كه اين ميراث شناخته شود و ابعاد گوناگون هنري، فلسفي، تاريخي، جامعة شناسي، انسانشناختي و... آن تحليل و بررسي شود.
روي سخن كتاب هنر ژاپن با خوانندگاني است كه براي اولين بار به هنر ژاپني رو آوردهاند. در آن برخي از نوآوريهاي هنري مهمتري معرفي ميشود كه در خاك ژاپن پديد آمدهاند. هدف اين نبوده است كه كتاب جامعي در اين زمينه باشد؛ از اين رو شامل برخي جنبههاي مهم خاصي از هنر و سنتهاي آن نميشود كه از آن جملهاند سنتهاي مهمي كه در يك زمينهي اجتماعي آنها را كاملتر و بهتر ميتوان ديد، مانند تئاتر نو ، كابوكي و رقصها (كه برخي از آنها از خاستگاههاي پولينزيايي كهن گرفته شدهاند) و نيز دستاوردهاي عظيم شمشيرسازها و مينياتورسازها. منظور از جنبههايي كه انتخاب شدهاند نشان دادن گستردگي و انعطاف پذيري روح هنري ژاپن است كه در برابر تهاجم فرهنگي پياپي قاره ايستاده، بسيار انتخابگر و سازگار بوده و نشان داده كه ميتواند از نو ريشههاي هنري خود را كشف كند.
مقصود ديگر كتاب شناختن جنبههايي از روح الهي ژاپني است كه در فرمهاي هنري شگل گرفته است. هنرمندان خصوصاً تا دوره موروماچي (Muromachi) اغلب با انديشههاي اساساً ناسازگار بيگانه كار ميكردند و آنها را تعبير ميدادند اين چالش بزرگتر از توسعهي آزادانه سنتهاي هنري بومي است.
گرفتن و تغيير دادن مداوم تأثيرات گوناگون (خواه از كره و چين و درياهاي جنوب و خواه از اروپا يا آمريكا) دستاورد يكّه ويژه است. به طور كلي فرهنگ ژاپني را ميتوان به صدفي مانند كرد كه به روي حملههاي مكرر اقيانوس باز ميشود و دانههاي شن قاره اي را به مرواريد بدل ميكند. اين تبدلات آشكارا سليقههاي ژاپني را منعكس ميكنند؛ اما مهمتر اين است كه آنها نوع خاصي از دريافت را نشان ميدهند: تشخيص الگوهاي سازگاري امكانپذير است و اينها هنگامي ظاهر ميشوند كه هنر ژاپني انگيزههاي نوي را ميپذيرد. از آنجا كه اين الگوها بازتابي از ويژگيهاي فرهنگي يا قومياند باقي ميمانند اگرچه در خاستگاه و ژانر يا زمان نشان تفاوتهايي هست.
هنر ژاپن از هفت فصل تشكيل شده است : فصل اول : مقدمه؛ فصل دوم : دوران ماقبل تاريخ؛ فصل سوم : آسوكا و نارا؛ فصل چهارم : هي آن؛ فصل پنجم : كاماكورا و موروماچي؛ فصل ششم : آزوچي - موموياما و ادو؛ فصل هفتم : ژاپن مدرن.