حمله عراق به ايران ، نه طرحي خودسرانه و عجولانه ، كه برنامه اي منظم با هماهنگي دشمنان انقلاب اسلامي بود كه به قصد براندازي حكومت اسلامي طراحي گرديده بود ولي با وجود حمايت همه قدرتهاي استكباري ، با شكست كامل روبه رو شد .

در تاريخ 31 شهريور 1359 ارتش عراق در قالب دوازده لشكر زرهي ،‌مكانيزه و پياده ، ‌حمله سراسري اش را عليه كشورمان آغاز كرد ، و همزمان هواپيماهاي جنگي خود را بر فراز فرودگاهها و تاسيسات نظامي و اقتصادي ميهمن مان به پرواز درآورد و حمله اي ناجوانمردانه را به ما تحميل نمود .

دشمن آمده بود تا با خيال خام خود بر روياهاي باطلش ،‌صحه گذارد . ‌روياهايي همچون پيروزي هفت روزه و الحاق استان هاي جنوبي و غربي كشورمان به خصوص خوزستان به عراق ،‌ چه ،‌اينان حتي پيش از شروع رسمي جنگ نقشه جغرافيايي تازه اي را مطابق ميل خويش از نواحي جنوبي كشورمان ترسيم و در مقياس وسيعي چاپ و توزيع كرده بودند .

رژيم بعثي عراق ، ‌هنگامي به كشورمان يورش آورد كه ايران اسلامي به شدت درگير مسايل ناشي از دگرگوني هاي عميق خود به سبب واقعه شكوهمند انقلاب اسلامي بود . كشور با مشكلات مختلف و فشارهاي داخلي و خارجي متنوعي دست و پنجه نرم مي كرد و از همه مهمتر اينكه امنيت داخلي ايران با بروز ناآرامي هاي مسلحانه در پاره اي مناطق در معرض تهديد جدي واقع گرديده بود .

سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بطور مداوم درگير با ضد انقلاب داخلي بود و فرصت نفس كشيدن نداشت . ارتش نيز كه بازوي مسلح نظامي اسلامي براي حفظ و تامين امنيت ملي در مقابل تهديدات داخلي و خارجي به شمار مي آمد ، ‌در حال تجديد سازمان در شرايط منطبق با ويژگي هاي خاص انقلاب اسلامي قرار داشت و شديدا با فشار گروهك هاي ضد انقلاب وابسته به بيگانه مواجه گرديده بود .

از سوي ديگر رويگرداني مردم از نظام شاهنشاهي باعث شده بود تا ابرقدرت هاي شرق و غرب كه جهت تسلط بر منطقه خليج فارس در كشمكش و رقابت دائمي با يكديگر به سر مي بردند بر تلاش خود بيفزايند و با افزايش نفوذ خود بر اين ناحيه ، موضع برتري را نسبت به يكديگر بدست آورند كه البته در اين ميان آمريكا با تسلطي كه بر ايران و ساير كشورهاي حاشيه خليج فارس داشت (قبل از انقلاب) از موضع برتري برخوردار بود كه آن هم باوقوع  انقلابي مردمي ، متزلزل مي نمود .

اين تزلزل ، كه به خطر افتادن منافع اقتصادي آمريكا در خليج فارس و خاورميانه ، ‌بر هم خوردن موازنه قوا و احتمال الگوگيري كشورهاي اسلامي از انقلاب ايران را مي توانست در پي داشته باشد ، ‌غرب را ناگزير به درگيري با انقلاب ايران مي كرد .

بدين سان چالش هايي كه در روابط ايران با غرب و بويژه آمريكا به وجود آمده بود به انضمام موارد پيش گفته فوق ، همه ،‌موجب فزوني انگيزه حكومت بعثي عراق براي حمله به ايران شد . ضمن اينكه بايد به اين نكته اذعان كنيم ،‌ خصومت و عداوت حكام بعثي عراق با انقلاب اسلامي از همان ابتداي خيزش مردمي كشورمان آ‌شكار بود و در جريان خروج اجباري حضرت امام (ره) از اين كشور و عزيمت شان به فرانسه به شكل بارزي نمايان شد .

و سرانجام عراق كه در انديشه ژاندارمي منطقه بود ، با هدف دستيابي به اين موقعيت و نيز تصرف بخشي از سرزمينهاي ايران‌،‌عهدنامه 1975 الجزاير را بهانه قرارداد و دست به حمله نظامي همه جانبه زد كه البته با اعتراف مسئولين بلند پايه اين رژيم جنايتكار ،‌ هدف اصلي  ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران بود زيرا ايران تهديدي براي امنيت منطقه محسوب مي شد .

تنها پنجاه روز از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران گذشته بود كه هنگ ژاندارمري ايلام گزارش داد : در ساعت يازده صبح امروز يك فروند هلي كوپتر عراقي در حوزه استحفاظي مرزباني شهر مريوان در سطح پايين به پرواز درآمد و پس از پرواز بر فراز شهر و پاسگاه گمرك و بهرام آباد حريم هوايي ايران را ترك كرد .

روز بعد يعني چهاردهم ارديبهشت 1358 عراقي ها بر روي چوپاناني كه  در حال چراندن گوسفندان خود در خاك كشورمان بودند ،  تيراندازي كردند . در خرداد ماه همان سال با اوج گرفتن در گيري هاي داخلي در خوزستان ،‌دولت عراق ضمن دخالت ممستقيم در تسليح و تشويق گروههاي تجزيه طلب ، در مرزها نيز به تحركاتي دست زد و به تدريج اوضاع براي حمله رسمي آن رژيم جنايتكار آماده شد . ‌تهاجمي كه ماهيت و باطني فراتر از قدرت طلبي يك كشور داشت . چرا كه در همان ايام « مك گاورن » يكي از سناتورهاي آمريكايي طي سخناني  گفته بود : « ‌در كشوري كه ديپلمات ها (جاسوس ها ) را دستگير مي كنند بايد دخالت نظامي كنيم . »

شش هزار چترباز آمريكايي در بحرين پياده شده بودند و با استقرار ناو هواپيمابر« كيتي هاك  » در نزديكي خليج فارس ، تعداد ناوهاي جنگي آمريكا در اين منطقه به بيست و يك رسيده بود .

صبح سي و يكم شهريور هواپيماهاي عراقي با حمله به ساختمان اداره آموزش و پرورش آبادان بيش از سي نفر از فرهنگيان اين شهر را به شهادت رساندند . اين حمله سپس لحظه به لحظه فزوني گرفت و مردم شهرهاي آبادان و خرمشهر را كه غافلگير شده بودند به خاك و خون كشاند و روزهايي اين گونه مظلومانه گذشت .

اما بسيار سريع دلاوران جنوبي آن ديار سازمان يافتند و حماسه ها و فداكاري ها از همان روزها شروع شد .

 اهداف عراق در حمله به ايران

عراق در حمله به ايران اهداف زير را دنبال مي كرد :

1- حاكميت بر اروند رود و حل و فصل دعاوي مرزي مخصوصا در غرب با توجه به لغو قرارداد 1975

2- جداسازي استان خوزستان از ايران با استفاده از شعارهاي ناسيوناليستي

3- تصاحب سه جزيره تنب بزرگ ، ‌تنب كوچك و ابوموسي و گسترش حضور خود در خليج فارس

4- تضعيف منجر به سقوط جمهوري اسلامي ايران كه در صورت رسيدن به اهداف قبلي زمينه آن فراهم مي شد . در حقيقت آمريكا و غرب درصدد رسيدن به اين هدف بودند و جنگ وسيله اي براي تحقق آن بود .

استراتژي عراق در جنگ

صدام حسين به ژاك شيراك رئيس جمهوري  فرانسه گفته بود :

« جمهوري اسلامي ايران در مدت شش روز سرنگون خواهد شد . »

 جداي از ادعاي فوق ، اگر طرحريزي عراق را حساب شده و بر اساس تفكر تحليل علمي بررسي كنيم مي توان گفت :

جنگ سريع را طراحان عراق براي دستيابي به اهداف خود برگزيدند . با توجه به اينكه راهبرد نظامي بر اساس اطلاعات ،‌اهداف و ابزار انتخاب مي شود ،‌عراقيها به تحليل در انتخاب استراتژي جنگ سريع رسيدند .

دلايل عراق در انتخاب استراتژي فوق موارد زير بود :

1- برتري نظامي عراق (‌تقويت همه جانبه ارتش عراق)

2- مشكلات داخلي ايران

3- مشكلات موجود در سازمان و ساختار ارتش

در مجموع عراقيها و بسياري از تحليلگران غربي به اين باور رسيدند كه پس از 3 الي 7 روز ايران در جنگ شكست خواهد خورد . لذا راهبرد آنها (در آغاز جنگ) استراتژي جنگ سريع بود .

اوضاع عراق در آستانه آغاز جنگ

چنانجه در فصل هاي گذشته ملاحظه شد استكبار جهاني به سركردگي آمريكا تمام سعي و كوشش خود را به تقويت همه جانبه عراق متمركز كرد . لذا عراق در آستانه شروع جنگ با يك آمادگي نسبتا مناسبي تهاجم را آغاز كرد كه اين آمادگي هاي حول محورهاي زير خلاصه مي شود :

1- انسجام و آمادگي رزمي نيروهاي به همراه القاي مداوم انگيزه هاي شديد قومي و ناسيوناليستي

2- برخورداري از امكانات و تجهيزات نظامي

3- سازمان نظامي وسيع و كيفي به لحاظ فرماندهي و كادر

4- طرحهاي تدوين شده نظامي

5- داشتن عوامل جاسوس و ستون پنجم و ضدانقلاب در داخل ايران

6- ديپلماسي پرتحرك و فعال

7- حمايت تبليغاتي رسانه هاي خارجي

8- برخورد قهرآميز با هر نوع حركت ضد حكومتي در داخل عراق و سركوب شديد آنها

9- ذخيره ارزي لازم و به دنبال آن پشتيباني كامل از طرف كشورهاي عرب منطقه . در حالي كه ايران در مقطع شروع جنگ ، در تمام موارد ياد شده با مشكلات زياي روبرو بود ولي پس از مدتي حدود يك سال ، نه تنها توازن در ابعاد مختلف ايجاد شد ،‌بلكه با تلاش ياران امام راحل (ره) اوضاع به نفع ايران دگرگون گرديد .

طراحي كلي مانور ارتش عراق

عراق ، متناسب با راهبرد جنگ سريع و بر اساس وضعيت جغرافيايي نوار مرزي و اولويت بندي اهداف ارضي ، مانور گسترده اي را تدارك ديده بود . در گام نخست ،‌مرز ايران و عراق در طراحي مانوربه بخشهاي مشخص تقسيم شده است كه عبارتند از :

1- جبهه جنوبي :‌از جنوب منطقه مهران شروع شده تا آبادان و راس البيشه ادامه مي يافت .

2- جبهه مياني از جنوب منطقه مهران شروع شده تا جنوب در بنديخان ادامه مي يافت .

3- جبهه شمالي : از حد فاصل جنوب در بنديخان شرع شده و تا اشنويه ادامه مي يافت .

 

شرح كلي جبهه هاي سه گانه

1- جبهه جنوبي : تلاش اصلي عراق ،‌در جبهه جنوبي بود و اهداف مهمي چون ‌دزفول ،انديمشك ، اهواز ، سوسنگرد ، ‌خرمشهر و آبادان در آن قرار داشت . در حقيقت هدف اصلي صدام و غرب براي جداسازي خوزستان از ايران ، در اين جبهه دنبال مي شد .

2- جبهه مياني : شامل استانهاي ايلام و كرمانشاه بود و معبر وصول مهم قصر شيرين ، پل ذهاب ، كرمانشاه در آن قرار داشت . دستيابي عراق به ارتفاعات سركوب اين منطقه ، ‌خط دفاعي مطمئن براي بغداد بود . شايد بتوان گفت كه هدف عراق در اين جبهه ،‌ تسلط بر خطوطي بود كه دفاع بهتر از بغداد را به دنبال داشته باشد . همچنين گسترش و عمق بخشيدن به مناطق تعرضي و تسلط بر نقاط حساس ،‌هدف ديگر عراق در جبهه مياني بود .

 صدام در ارديبهشت سال 1361 اهميت اين منطقه را چنين تشريح كرد :

« مسافت مستقيم (هوايي) ميان بغداد و مرز در حدود 120 كيلومتر است . بنابراين سستي ما كه باعث پيشروي آنها مي شود بغداد را در تيررس توپخانه ايران قرار خواهد داد . »

3- جبهه شمالي  : اين جبهه شامل نوار مرزي كردستان و قسمتي از آذربايجان غربي مي شد . با توجه به وضع كردستان ايران ، ‌عراق نيازي به نفوذ در اين منطقه نداشت ولي به دلايلي كه به آن اشاره خواهد شد ناچار گرديد اين جبهه را ايجاد نمايد .

در هر صورت بخش قابل توجهي (سپاه اول ) از نيروهاي عراق در اين جبهه مستقر بودند . روزنامه لوموند در تاريخ 7/8/1359 مي نويسد :‌

« شاه حسين (اردني) به عراق پيشنهاد كرده نيروهاي خود را جايگزين آن عده از ارتش عراق نمايد كه در شمال اين كشور در مناطق كركوك ، سليمانيه و اربيل مشغول جنگ با مخالفين دولت بعث هستند . »

 در همين زمينه روزنامه السفير نوشت :

« ‌آيا اين تصادفي است كه شاه حسين جاي اينكه به اسرائيل بينديشد، وارد جنگي مي شد كه هزاران كيلومتر از مرزهاي كشورش فاصله دارد ؟ »

اردن حتي در سال 1352 با داشتن 650 كيلومتر مرز مشترك با اسرائيل ، در جنگ با آن كشور شركت نكرد و فقط واحدي از نيروهاي خود را به جبهه سوريه اعزام نمود . ولي اكنون در جنگي كه شايد ارتباطي به اين كشور ندارد فعالانه شركت مي كند .

حضرت امام خميني (ره)‌رهبر كيبير انقلاب اسلامي كه نقش ارزنده و استثنايي شان در پيروزي جنگ بر كسي پوشيده نيست ، در همان ابتداي حمله عراق فرمان مهمي را بيان فرمودند :

اولين فرمان حضرت امام خميني (ره)‌در مورد جنگ تحميلي

1- بايد اطاعت از شوراي فرماندهي بدون كوچكترين تخلف انجام گيرد و متخلفين با سرعت و قاطعيت بايد تعيين و مجازات شوند .

2- بايد اشخاص و مقامات غيرمسئول از دخالت در امر فرماندهي خودداري كنند و فرمانده كل قوا به نمايندگي اينجانب و شوراي فرماندهي ، مسئول امور جنگي هستند .

3- در شرايط فعلي اقدام دادگاههاي ارتش در اموري كه شوراي فرماندهي صلاح نمي داند بدون اطلاع اينجانب ممنوع اعلام مي گردد .

4- راديو و تلويزيون موظفند اخباري را نقل كنند كه صد در صد صحت آن ثابت مي باشد و براي عدم اضطراب و تشويش اذهان ، اخبار را از غير منابع موثق نقل ننمايند .

5- نيروهاي انتظامي موظف هستند كساني را كه دست به شايعه سازي مي زنند ، از هر قشر و گروهي كه باشند فورا دستگير و به دادگاههاي انقلاب تسليم و دادگاههاي مذكور آنان را در حد ضد انقلابيون ‌مجازات نمايند . مردم ايران موظفند شايعه سازان را به دادگاههاي انقلاب معرفي و با نيروهاي انتظامي همكاري نمايند .

6- روزنامه ها در وضع فعلي موظفند از نشر مقالات و اخباري كه قواي مسلح را تضعيف مي نمايد جدا خودداري نمايند كه امروز تضعيف اين قوا عقلا و شرعا حرام و كمك به ضد انقلاب است . من كرارا از نيروهاي مسلح عزيز پشتيباني نموده ام و امروز كه آنان در جبهه جنگ با صدام كافر هستند ، ‌تشكر مي كنم و از زحمات آنان قدرداني مي نمايم و از خداوند متعال ،‌توفيق و پيروزي براي آنان طلب مي نمايم .

7- اكيدا همه قشرهاي ملت و ارگان هاي دولتي موظف شرعي هستند كه دست از مخالفت هاي حزبي كه دارند بردارند و با مخالفت خود كمك به دشمنان اسلام ننمايند .

و السلام

روح ا… الموسوي الخميني

اول مهر 1359

و بدين ترتيب با درايت و دقت نظر حضرت امام خميني (ره) كشورمان متحد و يكپارچه آماده دفاع شد . نيروهاي مردمي از سراسر ميهن به سوي مرزهاي مورد هجوم روانه شدند، با اين عقيده كه ما وظيفه شرعي خودرا كه مقابله با تجاوز كار است انجام مي دهيم و حتي اگر شكست بخوريم باز هم پيروزيم .

اين حضور همه جانبه مردمي باعث شد كه متن اصلي نبرد را مردم تشكيل بدهند و حتي تا پايان هشت سال دفاع مقدس محوريت جنگ ما با مردم بود و همين محوريت باعث بروز رابطه هاي معنوي و عاشقانه ميان نيروها گرديد . چيزي كه در معدود جنگ هايي نشاني از آن مي توان يافت . آن هم مردمي كه موضعي الهي را در پيشاني حركت خود ترسيم نموده بودند و با موضع شيطاني دشمن مي جنگيدند.

مقام معظم رهبري حضرت آيت ا… خامنه اي در رابطه با حضور موثر مردم درجنگ فرموده اند :

«  در مسئله جنگ تحميلي مردم ما بدون اعتماد و اتكا به تلاش هاي سياسي كه در سطح بين المللي انجام مي گرفت ،‌ مردانه آستين ها را بالا زدند و با ناديده گرفتن لذات كوچك زندگي براي خارج ساختن سرنوشت خود از دست دشمنان اسلام پا به عرصه جهاد و دفاع گذاشتند و به دنيا فهماندند كه جمهوري اسلامي ايران لقمه اي نيست كه بتوان آن را به راحتي فرو برد . »

جهانيان چه گفتند ؟

3/8/59

سوريه :‌عراق به دستور آمريكا دست به اين جنگ زده است .

عبدالحليم خدام ‌:‌حمله به ايران خدمت به صهيونيست است .

15/9/59

يك مقام فلسطيني : ما فلسطيني ها حق را به جانب ايران مي دانيم و دولت عراق را محكوم مي كنيم .

24/12/59

مصطفي طلاس (وزير دفاع سوريه) :‌صدام با جنگيدن با ايران نقش سيا را اجرا مي كند .

28/6/63

رئيس انجمن كشاورزي پاكستان : ايران در اين جنگ وظيفه اسلامي جهاد را انجام مي دهد .

14/8/63

دبير كل جبهه خلق براي آزادي فلسطين :‌شكي نيست كه اين جنگ ظالمانه از جانب امپرياليسم آمريكا توسط صدام بر ملت ايران تحميل شده است .

5/12/64

حافظ اسد : ايران چشمداشتي به خاك عراق ندارد .

5/1/64

سازمان امانيه پاكستان آمادگي جوانان اين كشور را براي پيوستن به رزمندگان اسلامي اعلام كرد .

18/1/64

پاكستان : ايران نخستين كشوري است كه مردمش طلسم ابرقدرت ها را شكسته اند .

2/9/65

روزنامه پاكستاني مسلم : آمريكا به قدرت ايران پي برده است .

7/7/64

وزير خارجه اندونزي : اطلاعات ما نشان مي دهد مجموعه اين توطئه ها و جنگ نه تنها شما (ايران) را تضعيف نكرده ،‌بلكه موجب تقويت جمهوري اسلامي ايران نيز شده است .