ایران، این حادثه خونین نخستین ساعات بامداد روز جمعه ۱۲ مهر هنگامی رخ داد که یکی از مهمانان در حالی که قمهای بر کمر بسته بود، وارد جشن حنابندان شد و قربانی جنایت به وی اعتراض كرد.
مرد ۲۴ ساله به نام حسن وقتی از سوی دو پسر خاله خشمگین مورد حمله قرار گرفت، دچار خونریزی شدید شد و پیش از رسیدن به بیمارستان جان سپرد.
بنابر این گزارش، هنوز دقایقی از پایان مراسم جشن حنابندان در روستای رکنکلای شهر سیمرغ نگذشته بود که ساکنان محله فریادهای دو جوان را در یکی از کوچههای باریک روستا شنیدند. از لحن جر و بحث میان این دو به نظر میرسید اختلاف نظر آنها پایان خوشی نخواهد داشت.
مرد جوان كه در یکی از خانههای محل وقوع جنایت زندگی میكند گفت: هنوز زن و بچههایم از مراسم جشن حنابندان یکی از ساکنان محله به خانه برنگشته بودند، من تنها در خانه بودم که صدای فریاد و بگومگوی دو پسر جوان را ازکوچه شنیدم.
از خانه بیرون دویدم، دیدم دو پسر جوان از بچههای محل با هم در حال جر و بحث هستند. احساس کردم آنها خیلی عصبانیاند و احتمال دارد حادثه ناگواری رخ دهد، به همین خاطر جلو رفته و آنها را از هم جدا كردم. سعی داشتم با میانجیگری به این درگیری خاتمه دهم. دو پسر جوان را تا سر کوچه بردم. تصورم بر این بود که دیگر همه چیز تمام شده و هر یک از آنها به خانههای خود میروند. علی- یکی از پسرخالهها- چند متری از حسن فاصله گرفت.
وی یک چاقوی کوچک در دست داشت. من حسن را محکم گرفته بودم و سعی داشتم وی را آرام کنم، در حالی که علی در فاصله ۲۰ متری ما قرار داشت شروع به ناسزاگویی به حسن کرد.
قربانی حادثه که بهشدت عصبانی شده بود با یک حرکت سریع خود را از دست من خلاص کرده و به علی رسید. علی چاقو را به سمت او گرفت. حسن ضربهای با پا به علی زد، وقتی علی روی زمین افتاد ناگهان صدای موتوری توجهم را به خود جلب کرد. پسر جوانی که بعداً فهمیدم مهدی پسرخاله علی است در حالی که کارد بلندی با دسته سبزرنگ در دست داشت و سوار موتور بود با سرعت خود را به علی و حسن رساند.
مهدی بیآنکه موتور را خاموش یا متوقف کند از روی موتور به پایین پریده و به سرعت با کارد چند ضربه به حسن زد. احساس کردم علی نیز در این هنگام چند ضربه به حسن زد. وقتی حسن روی زمین افتاد آن دو بیآنکه موتورشان را بردارند با دیدن مردم پا به فرار گذاشتند.
کاظم عموی قربانی حادثه نیز در اینباره گفت: آن روز سه مراسم عروسی و یک جشن حنابندان در روستای ما برگزار شده بود. همه مردم این اتفاق را به فال نیک گرفته و در حال شادمانی بودند. بعد از پایان مراسم حنابندانی که در کوچه ما برگزار شده بود ما به طرف خانهمان حرکت کردیم که در بین راه ماجرای چاقو خوردن حسن را شنیدیم.
بلافاصله پیکر خونآلود و نیمه جان حسن را سوار بر خودرویی کرده و به بیمارستان شهر سیمرغ رساندیم اما پزشکان بعد از معاینات تخصصی اعلام کردند وی بر اثر شدت جراحات و خونریزی شدید پیش از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داده است. با مرگ حسن در حالی که قرار بود مراسم جشن و شادمانی اهالی روستا ادامه یابد، همه آنها در مراسم خاکسپاری حسن شرکت کردند که تازه دو سال از تشکیل زندگی مشترکش میگذشت.
براساس این گزارش، با مرگ این جوان خانوادهاش با حضور در کلانتری منطقه شکایتی را تسلیم کرده و خواستار رسیدگی شدند.
در حالی که ۲۲ ساعت از ماجرای قتل مرد جوان در مراسم حنابندان میگذشت، دو پسرخاله از سوی ماموران آگاهی ردیابی و بازداشت شدند.
مهدی متهم ردیف اول در جریان بازجوییهای پلیس گفت: من در قائمشهر زندگی میكنم. آن شب به خواست پسرخالهام برای شرکت در جشن حنابندانی که در کوچه آنها برگزار میشد به روستای رکنکلا رفتم. اواخر مراسم بود که حسن با دیدن کاردی که به کمرم بسته بودم اعتراض کرد و به خاطر همین موضوع با هم جر و بحث کردیم. مراسم که تمام شد پسر خالهام به هواداری از من با وی بحث کرد. آنها داخل کوچهای رفتند و من بیرون کوچه ایستاده بودم. دقایقی بعد از کوچه بیرون آمدند و با هم گلاویز شدند که من هم دخالت کرده و ضرباتی به او زدم.
با توجه به این اعترافات دو پسر خاله خشمگین، پرونده آنها با دستور قاضی به شعبه اول دادگاه عمومی شهر سیمرغ فرستاده شد.