تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۴

قضات شعبه 113 دادگاه كيفري به پرونده‌اي رسیدگی کردند كه طي آن مردي در طول دوره مرخصي‌اش از زندان همسر اول خود را به قتل رساند. متهم چند وقت قبل از ارتكاب جنايت به علت نپرداختن مهريه همسر دومش به زندان افتاده بود اما به دليل مشكلاتي كه با همسر اولش داشت از زندان مرخصي گرفت و نقشه قتل او را طرح‌ريزي كرد.

قانون: ساعت 18 و 45 دقیقه 23 آبان سال گذشته وقوع یک فقره قتل در منطقه دولت آباد خیابان پروین اعتصامی‌به کلانتری اعلام شد‌.با حضور مأموران کلانتری و تیم بررسی صحنه اداره دهم در محل‌، در بررسی‌های انجام شده مشخص شد زنی به نام "منصوره " 34ساله به‌وسیله روسری از سوی قاتل یا قاتلان به قتل رسیده است‌.

با شناسایی اعضای خانواده مقتول‌، کارآگاهان دریافتند که مقتول پیش از به قتل رسیدن‌، با خواهرش قرار ملاقات داشته تا برای خرید لباس به بازار برود اما ساعت 16 طی تماس تلفنی که مقتول با خواهرش داشته عنوان داشته که همسرش به نام "فرشاد‌. ق" 40 ساله با او تماس گرفته و قصد دارد تا برای بردن مدارک شناسایی به خانه بیاید و به همین علت از خواهر خود خواسته تا یک ساعت دیرتر به بازار بروند‌.

خواهر مقتول در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت : در حالی‌که منتظر تماس منصوره بودم‌، یکی از دوستان خواهرم با من تماس گرفت و عنوان کرد که از شماره تلفن همراه منصوره پیامکی را با این عنوان که "منصوره را خفه کردند‌. به خانواده اش خبر بدهید" دریافت کرده ! و بعد از آن نیز تلفن همراه منصوره خاموش شده است‌.

با توجه به اظهارات خواهر مقتول‌، کارآگاهان اداره دهم با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده از خانواده منصوره موفق به شناسایی محل سکونت همسر مقتول در شهرستان آستانه اشرفیه شدند‌.

کارآگاهان با اخذ نیابت قضایی به شهرستان آستانه اشرفیه رفته و در تحقیقات پلیسی متوجه شدند که فرشاد دارای همسر دوم می‌باشد که به علت مطالبه مهریه و نفقه از سوی همسر دوم خود‌، به حبس محکوم شده و در حال حاضر نیز در زندان به سر می‌برد که با انجام هماهنگی‌های لازم‌، فرشاد از زندان تحویل و برای انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ انتقال داده شد‌.

با آغاز تحقیقات در اداره دهم‌، فرشاد در اظهارات اولیه منکر هرگونه ارتکاب جنایتی شد و ادعا کرد که در زمان وقوع جنایت در تهران حضور نداشته و خود را به مسئولان زندان معرفی کرده است‌.

کارآگاهان اداره دهم در بررسی سوابق زندان متوجه شدند که بر خلاف ادعاهای فرشاد‌، وی چند روز پیش از وقوع جنایت از زندان مرخصی گرفته و پس از گذشت چند روز از زمان وقوع جنایت خود را به زندان معرفی کرده است‌.

با توجه به اطلاعات جدید به دست آمده و برخی اظهارات ضد و نقیض به‌دست آمده از اظهارات اولیه‌، فرشاد به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن اعتراف صریح به ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت : مدت 10 سال پیش با مقتول در تهران ازدواج کردم. اما طی این مدت به خاطر بالا گرفتن اختلافات‌، تصمیم گرفتیم تا به صورت توافقی از همدیگر جداشویم‌. پس از آن‌، من به شمال رفته و حدود دو سال قبل با همسر دوم خود ازدواج کردم‌.

پس از گذشت مدتی‌، منصوره دوباره با من تماس گرفت و به اصرار وی تصمیم گرفتم تا دوباره او را به عقد خود در بیاورم و حتی برای او خانه ای در شهرستان آستانه اشرفیه تهیه کردم که همسر دومم متوجه موضوع شد و با طرح شکایتی درخواست مطالبه مهریه و نفقه خود را کرد که به علت عدم توانایی در پرداخت آنها به حبس محکوم شدم و منصوره نیز به تهران بازگشت‌.

20 آبان برای یک هفته از زندان مرخصی گرفتم و 23 آبان برای دیدن منصوره به تهران آمدم. اما در تهران متوجه شدم که او قصد زندگی با مرا ندارد ! در حالی‌که بسیار عصبانی شده بودم‌، روسری اش را دور گردنش پیچیدم و پس از برداشتن مبلغ 50 هزار تومان و ارسال پیامک از طریق تلفن همراه منصوره‌، گوشی تلفن همراه منصوره را در داخل جوی آب انداخته و به شهرستان بازگشتم و با توجه به پایان مرخصی زندان‌، خود را به زندان معرفی کردم.

با تکمیل تحقیقات پلیسی پرونده این جنایت با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز مرد جنایتکار در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست برای متهم تقاضای مجازات قانونی کرد. اولیای دم هم در جایگاه قرار گرفتند و برای داماد سابق خود درخواست قصاص کردند.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد و با قبول اتهامش گفت: روز حادثه از زندان مرخصی گرفته و سراغ منصوره رفتم. هرچه در زدم در را باز نکرد. با کلیدی که داشتم وارد خانه شدم. منصوره در خانه بود.وقتی پرسیدم چرا در را باز نکردی مدعی شد قصد داشته بیرون برود. در خانه موضوعات مشکوکی دیدم که این اتفاق باعث درگیری ما شد. او هم با حرف‌هایش مرا تحریک کرد. در یک لحظه کنترلم را از دست داده و او را خفه کردم. بعد هم با تلفن همراهش یک پیامک دادم که منصوره خفه شده است.

پس از آخرین دفاعیات متهم وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.