مجموعه تلويزيوني " متهم گريخت " بدون ترديد با همان ساختار و حتي عواملي توليد" خانه به دوش" ارايه شد. به عبارتي، رضا عطاران از روي مشقي كه در سال گذشته براي ساخت يك مجموعه تلويزيوني مناسبتي كرده بود، دست به رونويسي زد تا كار امسال خود را روانه آنتن كند. البته در اثر امسال خود از نظر داستان، رابطه علت و معلولي و منطق روايي قصه، تا حدودي نوع بازيگرداني، انتخاب فضاهاي قصه، استفاده از لوكيشن ها و شيوه ارايه طنز، تفاوت هايي را قايل شده،اما چارچوب و فضاي كلي داستان و مجموعه با اثر سال قبل هماهنگي و سنخيت دارد.
تكرار تجربه تا حدودي موفق گذشته از سوي يك كارگردان به خودي خود بد و نامناسب به شمار نمي رود. چون اين امر بسيار طبيعي است كه وقتي يك برنامه ساز در ژانر و گونه توليدي خاصي قدم بر مي دارد، مولفه هاي به نسبت ثابتي در آثار خود به كار بگيرد و وقتي اين مولفه ها را در جذب مخاطب، موثر شناسايي كرد، در استفاده از آنها - تا جايي كه تبديل به كليشه نشود - پافشاري كند. هر چند كه عطاران اين تاكيد را به اندازه اي داشته است كه از تثبيت سبك كاري كمي فراتر رفته و به تكرار نزديك شده است و در اين راه بايد دقت لازم را به كار گيرد.
عطاران در اين سريال داستان ساده اي را پيش روي خود قرار داده است. هاشم آقا با خانوادهاش در شهرستاني نه چندان دور از تهران زندگي سادهاي دارند. هاشم تا پيش از شدت يافتن بيماري اش در مغازهاي اجارهاي به تعمير اگزور مشغول بوده است. اما به دليل سكته و تاكيدهاي شديد پزشكان بر پرهيز از كارهاي سنگين، به اصرار همسرش - سرور - تصميم مي گيرد تا شغلش را عوض كند. همسر هاشم با دختر دانشجويش در تهران تماس مي گيرد تا براي او شغلي پيدا كند. مهاجرت هاشم به تهران و سپس حضور عباس همسر دختر كوچك خانواده در كنار آنها، شرايط خاصي را به وجود مي آورد و ...
قصه بسيار خطي و ساده به پيش مي رود و اگر شاخ و برگ هاي بسيار كم اهميت حضور هاشم در كلانتري و بازداشتگاه پليس يا چانه زدن بر سر جسد هاشم، حضور عباس - داماد كوچك خانواده - در حمام عمومي و درگيري با موتورسواري كه او را به قصد رساندن به خانه هاشم به تهران آورده است را در نظر نگيريم، داستان از پيچ و تاب خاصي برخوردار نيست. البته عطاران قصدي به جز اين مساله هم نداشته است. يعني او در پي ارايه داستاني عجيب، پيچيده يا ابهام برانگيز نبوده است. بلكه در طول اتفاقات قصه به دنبال ايجاد شرايط و موقعيت هايي است كه از وراي آن هم بتواند نكته اي اجتماعي را با بيننده خود در ميان بگذارد و به هجو يك مشكل اجتماعي عمومي بپردازد و از طرف ديگردر جهت خنداندن بيننده گام بردارد كه يكي از مهمترين اولويت هاي سازندگان اين سريال به شمار مي رود.
" متهم گريخت " يك سريال طنز آميز فاخر، برخوردار از مضامين اجتماعي عميق و پرداخت تاثير گذار با لحني تند و واكنش برانگيز به شمار نمي رود. چون اصولا" هدف از توليد چنين سريالي دستيابي به اين اهداف بلند و مهم نبوده است، اما بدون ترديد و در حد و اندازه هاي خود اثري قابل تامل شمار مي رود.
اگر به جهت هزينه ها، تجربه توليد و حتي مضامين اجتماعي و تاثير گذاري هاي كوتاه و بلند مدت، مقايسه اي ميان مجموعه هاي تلويزيوني " شب هاي برره " و " متهم گريخت " انجام شود، به خوبي قابليت هاي "متهم گريخت"نمايان مي شود. مشكل ثبت نام در مدارس، حرص و طمع بيش از اندازه و منجر به رقابت هاي غير انساني در خانواده هاي پردرآمد، توجه به مسايل طبقاتي و فرهنگي در جامعه، بيگانگي شهر نشنيان با اطرافيانشان و توجه يبش از حد به مسايل مالي و دلخوشي افراد ساده دل به كمترين امكانات و بهره هاي زندگي مادي و موضوع اشتغال كه ديگر پير وجوان هم ندارد؛ در سريال"متهم گريخت" بسيار ساده و در عين حال گذرا مورد توجه قرار مي گيرد و هر چند اشاره هايي سطحي و بسيار روبنايي به آنها مي شود و به همين خاطر كاركرد اجتماعي آن بيشتر شبيه يك تلنگر كوتاه و كم اثر است، اما اين مجموعه كمتر دچار شعارگويي و اغراق هاي بي جهت مي شود كه بيننده را آزار بدهد در عين حال از نظر آسيب شناسي هم كمترين بدآموزي هاي كلامي يا حركتي دارد.
يك ويژگي مهم آثار عطاران كه در " متهم گريخت " نيز به خوبي ديده مي شود، نوعي صميميت و رو در رويي شيرين با مخاطب است. به عبارت ديگر او بازيگران خود را مكلف نمي كند كه در چارچوب خاصي حركات خود را ارايه دهند يا حتي در گفتن ديالوگ ها خط به خط و كلمه به كلمه با فيلمنامه پيش بروند ،بلكه آزادي عمل به آنها داده مي شود كه بتوانند ارتباط بهتري با مخاطب برقرار كنند. اين مساله به بروز استعدادها و توانايي هاي بازيگران منجر مي شود و شيريني خاصي را خود به همراه مي آورد. از طرف ديگر، چون رفتار اين بازيگران را به آدم هاي كوچه و بازار شبيه مي كند، ملموس و باور پذيرتر مي شوند و بيننده از تماشاي حاصل كار لذت مي برد. البته اين مساله آسيب هايي را نيز با خود همراه مي آورد. به اين ترتيب كه رها شدگي بيش از اندازه بازيگران گاهي منجر به حركات نامناسب و به عبارتي شلنگ - تخته انداختن آنها منجر مي شود. از جمله برخي از رفتارها و حركات سيروس گرجستاني در قسمت هاي نخست اين سريال كه بسيار آزار دهنده بود يا بازي بسيار تكراري مريم امير جلالي كه به نظر مي رسد كارگردان نظارت چنداني برآن نداشته و وي را در ايفاي نقش آزاد گذاشته است.
اصولا" رضا عطاران در بازيگرداني از شيوه خاصي استفاده مي كند. به اين مفهوم كه بازيگران او به جاي اينكه رفتارهايي كنترل شده بر اساس تمرين ها يا هدايت هاي از قبل تعيين شده از خودشان بروز بدهند، به صورت غريزي عمل مي كنند و بر آموخته هاي و تجربيات قبلي خود تكيه دارند. بازيگرداني عطاران هم بيش از هر چيز معطوف به حفظ بازيگران در راستاي ميزانسن و تاحدودي نقش است و ساير پرداخت ها بر اساس استنباط ها و برداشت بازيگران صورت مي گيرد تا بازي ها بسيار روان از آب درآيد و كمتر تصنع يا تاكيد بر ديالوگ يا حركت خاصي از سوي بازيگران مشاهده شود كه همين مساله روي عنصر " صميميت " تاثير مثبت بر جاي گذاشته است.
سازنده " متهم گريخت " در سريال هاي خود از لوكيشن استفاده هاي زيادي مي كند. يعني او مكان هاي بازي را به اندازه اي گسترش مي دهد كه بيننده با تنوع بصري قابل توجهي مواجه شود. او فضاهاي بازي و لوكيشن ها را به اندازه اي گسترش مي دهد كه تماشاگر كمتر با تكرار صحنه ها مواجه باشد و در يك لوكيشن واحد نيز از گوشه ها و زواياي محل فيلمبرداري به اندازه اي استفاده مي كند كه ذهن بيننده را با تكرارهاي بي جهت آزار ندهد. در اين سريال هم استفاده خوبي از لوكيشن هاي صورت گرفته است. خانه هاشم، بيمارستان، كلانتري، حمام عمومي، خانه شازده و ... لوكيشن هاي متعدد اين مجموعه را تشكيل داده و به داستان رنگ و بويي متنوع بخشيده است.
در مجموع بايد گفت مجموعه تلويزيوني " متهم گريخت " اثري به سبك و سياق رضا عطاران است كه هر چند تكرار تجربه قبلي اش به شمار مي رود و براي ماندگاري بايد مطالب آن عمق بيشتري پيدا كند، اما اثري با نمك است كه در برقراري ارتباط با مخاطب - به نسبت هزينه هاي پايين توليد و تجربه كم عطاران در عرصه كارگرداني - تا حدود زيادي موفق عمل كرده است.