سام گیس زندی مترجم ایرانی ساکن هلند در گفتگو با خبرنگار مهر از انتشار تازهترین ترجمه خود از رمان «خانم اسمیلا و حس برف» نوشته پیتر هوگ خبر داد و گفت: پیتر هوگ داستاننویس رئالیست دانمارکی است که پس از اتمام تحصیلات عالی در رشتة ادبیات و قبل از ورود به عالم نویسندگی، به مشاغل مختلفی از جمله مربی گری ورزش، دریانوردی، رقص باله و هنرپیشگی پرداخت. رمانهای هوگ نیز از دانش و تجارب شغلی او مایه گرفتهاند.
وی ادامه داد: اولین رمان او، تاریخ رؤیاهای دانمارکی (۱۹۸۸) مورد استقبال زیادی قرار گرفت. در سالهای بعد یک مجموعه داستان کوتاه به نام داستانهای شب(۱۹۹۰) و چهار رمان منتشر کرد: حس برف خانم سمیلا(۱۹۹۲)، دیوانگان(۱۹۹۳)، زن و میمون(۱۹۹۶)، دختر خاموش(۲۰۰۶). رمان خانم اسمیلا وحس برف (۱۹۹۲) برای هوگ شهرت بینالمللی و چند جایزه ادبی به ارمغان آورد، در سی کشور جهان ترجمه و منتشر شد.
زندی افزود: از ویژگیهای آثار پیتر هوگ، نبود یک سبک معین و خاص نوشتاری است. تفکر و قلم او را نمیتوان در قالب یک سبک گنجاند. رمانهای او را در قالب سبکهای مختلفی از جمله پسامدرنیسم، گوتیک و رئالیسم جادویی گنجانده اند؛ اما آنچه در همة رمانهای او آشکار است، آزردگی از پیآمدهای نامطلوب پیشرفت تمدن و ضعف بشر در رودررویی با کششهای مادی است.
وی ادامه داد: حس برف یک رمان جنایی ــ پلیسی است که هوگ در ضمن آن به موضوعی عمیقتر میپردازد که ریشه در فرهنگ دوران پسااستعماری دانمارک و ماهیت روابطی دارد که نظام حاکم، بین تک تک شهروندان با یکدیگر و با جامعه برقرار کرده است. راوی داستان، اسمیلا قاویقاق یسپرسن زنی است ۳۷ ساله، اسکیمو و دانمارکی، که به چیزی غیر از یخ و برف عشق نمی ورزد. او با هوشی سرشار و دلی تنگ و کامی تلخ از دور افتادن از ریشهاش در گرینلند، در دنیایی خودساخته از از اعداد، علم و خاطرات به سر میبرد.
به گفته وی، اسمیلا، ثمره ازدواج نافرجام یک زن شکارچی گرینلندی و یک پزشک ثروتمند دانمارکی است که پس از مرگ مادرش به اجبارِ پدر از جامعه محروم و بیقید گرینلند به جامعه مرفه و منضبط دانمارک کوچ کردهاست. او با دانش و احساس غریزیاش به برف، پردههای رمزآلودی را کنار میزند که راز مرگ ایسایاس، پسربچه ششساله گرینلندی، در پسِ آنها پنهان شده است.
یادآوری میشود داستان «خانم اسمیلا و حس برف» با مرگ ایسایاس، پسربچه شش ساله گرینلندی دوست و همسایه اسمیلا از پشت بام آپارتمانشان شروع میشود. پلیس دانمارک آن را یک مرگ تصادفی تلقی میکند، اما دانشی که اسمیلا از یخ و برف دارد باعث میشود که او ردپای کودک را شناسایی و متوجه شود این یک مرگ تصادفی نیست بلکه مرگی است مرموز شبیه یک جنایت.
میل شدید اسمیلا برای افشای راز این واقعیت او را به میان گردابی از دروغها، خشونتها و اوهام و تبهکاری ها می کشاند.
از زندی همچنین در سال جاری ترجمه رمان «اندوه بلژیک» اثر هوگو کلاوس از سوی نشر آموت و رمان زمستان روزگار جنگ اثر یان ترلو منتشر شده است.
رمان «خانم اسمیلا و حس برف» در ایران از سوی نشر نو منتشر شده است.