به گزارش خبرنگار تلويزيون "مهر"، چندي پيش يكي از همكاران خبرگزاري "مهر" مراسم تشييع پيكر مميز را در خانه هنرمندان پوشش داد و امروز غم بار ديگر كنار ما آمد تا آن را روي گونهمان نقاشي كنيم. اين بار قرعه به نام من افتاد تا مرگ رضا سعيدي را از تالار وحدت پوشش بدهم. چه سخت است كار ما خبرنگاران كه عزادار پرواز آخر دوستان خبرنگار و عكاسمان هستيم و حالا بايد عزادار يكي ديگر از هنرمندان خوب در عرصه سينما، تئاتر و تلويزيون باشيم. واقعاً فاصله زندگي و مرگ به اندازه فاصله چشمان من و توست و زماني كه همديگر را نگاه ميكنيم بايد غزل ديگري را بسراييم، غزلي از دل يك بلبل مست كه در اين آتش سوخته نميتواند دم برآورد، چرا كه ما در تمام لحظات بايد فريادرس باشيم و به دل يخزدهمان كه اسير غربت تنهايي است، بياعتنا.
اما آتش چشم نگاه گلهاي تالار وحدت به اندازه خورشيد تمنا گرم است، چرا كه وقتي وارد تالار وحدت ميشوم، تنهايي خودم و آن گلها را حس ميكنم كه همه يك رنگ هستيم. همه از فاصلهها رنگ شدهايم. با قدمهايي سست در محوطه تالار وحدت مي ايستم. دستانم مي لرزد و چشمانم پر از اشك است، اما بايد واقعه را بنويسم. جمعي از هنرمندان با لباسهايي سياه وارد ميشوند. ساعت متوقف شده عمر رضا سعيدي فضاي تالار وحدت را در سيطره خود درآورده است و تنها نجواي تلاوت قرآن شنيده ميشود. شبنمها ناخودآگاه از گوشه چشم حاضران ميچكد. هر يك از اين شبنمها دنبال روزنهاي در چشم ديگري ميگردد كه شايد چشمي با كليد نگاهش قفل شود و تسكيني براي درد خود پيدا كند. حضور شاپركها را در اطراف تالار وحدت حس ميكنم كه آمده اند تا پيكر سرد رضا سعيدي را همراه خود ببرند. هوا پر از عطر غربت است.
رضا سعيدي در كنار ساير بازيگران مجموعه "بوي گلهاي وحشي"
در ميان جمع هنرمندان، جمشيد مشايخي اولين كسي بود كه سخنراني كرد. او در حالي كه بغض در گلويش چنبره زده، ميگويد: "من در مجموعه "بوي گلهاي وحشي" به مدت دو ماه و نيم در كنار رضا سعيدي بودم. به ياد دارم كه يك شب در كنارم نشسته بود و درد دل ميكرد. رضا دل پردردي داشت و ..."
وي در ادامه خاطره ديگري را از رضا سعيدي تعريف كرد و افزود: "سعيدي هميشه دنبال حقيقت بود. او احترام زيادي براي پيشكسوتان قائل بود و عاشق همسر، دختر و وطنش. جشمان رضا هميشه ميخنديد و هنگام خنده مثل پسران 14 ساله ميشد."
به گزارش "مهر"، حسين باغ ياري به نمايندگي از جامعه هنرمندان خراساني با اظهار تأسف از مرگ رضا سعيدي گفت: "تا رسيدن به تهران مرتب خاطرات رضا را با دوستان مرور ميكرديم. خاطراتي كه مملو از عشق، محبت، صفا و صميميت است. من رضا سعيدي را از مركز هنرهاي نمايشي مشهد مي شناسم و در اين 30 سالي كه در مجتمع فرهنگي خراسان خدمت كردم به ياد ندارم كه كسي از رضا سعيدي ذرهاي ناراحت شده باشد. تنها چيزي كه ما را بيشتر داغدار ميكند اين است كه به دليل شرايط نامساعد حاكم بر جامعه فرهنگي، او كه نياز به مراقبتهاي ويژه داشت به خاطر تعهد كاري تن به اين كار نداد و سر مجموعه "بوي گلهاي وحشي" حضور پيدا كرد."
سپهري نيز به نمايندگي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با گفتن تسليت به جامعه هنرمندان و خانواده بازمانده گفت: "جاي تقدير از اين همه احساسات است كه جامعه هنري و ساير دوستان امروز ابراز كردند. اما مرگ، نابود شدن نيست. انسان موجودي است كه ميماند و مرگ انتقال از عالمي به عالم ديگر است، عالمي كاملتر، مطلوبتر و ماندگارتر. رضا سعيدي عمر پربركت خود را در راه هنر استفاده كرد و در خدمت سرزمين خود بود."
بهزاد فراهاني هم به نمايندگي از خانه تئاتر كشور با اظهار تأسف و همدردي با خانواده مرحوم گفت: "خانه تئاتر يكي از دوستان گرانقدر خود را از دست داد. در گوشهاي از اينجا دختر مرحوم رضا سعيدي نشسته بود و ميگفت "به من بگوييد كه چگونه صبور باشم؟" مگر ما جماعت صحنه و تئاتر جز شكيبايي كار ديگري ميتوانيم انجام دهيم. تا كي و تا كجا بايد شكيبا باشيم؟ تنهايي و خلوت رضا را جز همسرش كس ديگري درك نكرد. او گل سرسبد هنرمندان خراساني بود. چالش، كالبدشكافي و درك محتوا از استثناهاي فرديت خلاق رضا سعيدي بود. لبخندها، منش و دست نوشتههاي كوچك رضا به ياد مانده است و ما بايد خودمان را با اينها به شكيبايي دعوت كنيم. رضا سعيدي هميشه نگران بود. كاش ميشد اين گره كور دلشورههاي شبانه ما آرام ميگرفت. اما بايد بگويم كه متأسفانه اين امر ميسر نميشود، چرا كه 25 تا 30 سال ما گفتهايم، اما اتفاقي نيفتاده است."
در ادامه مراسم بعد از صحبتهاي بهزاد فراهاني، يكي از بستگان رضا سعيدي متني را قرائت و همسرش مرحوم از دوستان رضا سعيدي قدرداني كرد. مداحي خراساني هم در اين مراسم مداحي كرد.
ماشاالله مرادزاده هم بعد از خواندن اشعاري گفت: "در مجموعه "روژان" ما مرتباً مراقب رضا ايرانمنش بوديم، در حالي كه رضا هم مريض بود، اما هرگز به روي خود نميآورد. رضا زنده است و نبايد عكس او را قاب بگيريم."
به گزارش خبرنگار "مهر"، رضا حيدرنژاد هم اشاره كرد: "رضا ويژگي خاصي در بازي داشت و آن هم اين بود كه تا يك لحظه كه به كار تصويربرداري مانده بود، نميتوانستيم متوجه شويم او چگونه ميخواهد به قالب كاراكترش درآيد. من فيلم "آلبوم" را با حضور رضا در شرايط سخت همدان ساختم. رضا سعيدي به خاطر بازي خوبي كه دراين فيلم ايفا كرد، توانست در جشنوارههاي آلمان و هندوستان جوايزي را از آن خود كند."
مهدي فخيمزاده هم گفت: "رضا جايگاه خاصي براي من داشت. من براي مجموعههاي "تنهاترين سردار" و "ولايت عشق" به مدت چهار سال در كنار رضا بودم. اين هنرمند هرگز كوچكترين مشكل را به لحاظ كاري يا رفتاري براي كسي به وجود نميآورد. او يك هنرمند واقعي بود و به خوبي دوربين را ميشناخت."
انوشيروان ارجمند هم با اشاره به اينكه هيچ كس در اين جمع به اندازه او با رضا اخت نبوده، گفت: "من رضا را از اولين فعاليتهاي هنري اش و از سال 1351 كه جوان بود، ميشناختم. او جواني شاداب و سرزنده بود. از آن زمان تاكنون 31 سال ميگذرد. زندگي پرتلاطم ما در بينوايي است. رضا در تمام فعاليتهاي من در كنارم بود. من و رضا در اولين سريال مذهبي در ايران در كنار هم بوديم و در آخرين كار هم حضور داشتيم. او خيلي قائم به ذات بود. او به مانند دريايي بزرگ بود."
صفار هرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هم كه در اواخر مراسم به جمع هنرمندان پيوسته بود، سخنراني نكرد.
پيكر رضا سعيدي براي خاكسپاري به قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) منتقل شد.