از آن‌جایی که ما باید خود را برای ابدیت بسازیم لازم می‌آید راه‌کارهای مخصوصی را دنبال کنیم که صرفاً به بدن و جسم نظر ندارند و با «جوع» و «صوم» راه‌کار عبور از حاکمیت بدن را می توان شروع کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است برگرفته از کتاب «رمضان دریچه رویت؛ سیر الی الله در سایه جوع، صوم و ماه رمضان» نوشته اصغر طاهرزاده که به حکمت روزه می پردازد؛

۱- از آن‌جایی که ما باید خود را برای ابدیت بسازیم لازم می‌آید راه‌کارهای مخصوصی را دنبال کنیم که صرفاً به بدن و جسم نظر ندارند و با «جوع» و «صوم» راه‌کار عبور از حاکمیت بدن و پرورش‌یافتن در حیاتی متعالی‌تر از حیات دنیایی را می‌توان شروع کرد.

 ۲- حاکمیت امیال بدن بر انسان، از جمله موانع «لِی مَعَ الله»بودنِ بشر و صاحب «وقت»شدن است. با «جوع» و «صوم» است که این موانع برطرف می‌شود و معراج انسان شروع می‌گردد زیرا:

برگشاده روح بالا بال ها / تن زده اندر زمین چنگال ها

۳- «جوع» و «صوم» از آن نوع درمان‌هایی است که درد عشق را درمان می‌کند و بُعد را به قرب تبدیل می‌نماید و انسان در راستای رجوع به «جوع» و «صوم» به خود می‌گوید:

فکر بهبودِ خود ای دل ز ره دیگر کن / درد عاشق نشود به ز مداوای حکیم

۴- حاکمیت بر بدن، انسان را از دنیا آزاد می‌کند و زهد در دنیا را که از جمله‌ بهترین عبادات است به انسان برمی‌گرداند تا انسان بر فراز دنیا از تنگنای زندگی آزاد گردد و از سنگ‌هایی که با پرخوری همواره بر پاهای پرواز خود می‌بندد نجات یابد. زیرا به ما گفته‌اند:

مکن کاری که بر پا سنگت آیو / جهان با این فراخی تنگت آیو

۵- انسان روزه‌دار با روزه‌داری، عهد قدیم خود با خدا را تجدید می‌کند و با ظهور این عهد بقیه‌ عهدها نیز ظهور خواهند کرد و به همین جهت رسول خدا(ص) فرمودند: «لکل شیئ بابٌ و باب العبادة الصوم»[۳] با روزه‌داری دیگر عبادات نیز رونق می‌گیرند و استوار می‌شوند.

۶- روزه‌داری امید نجات از بحران‌های اخلاقی را در انسان تقویت می‌کند و انسان می‌فهمد حدّ بشر تنها آن اندازه‌ای نیست که جسمِ انسان به انسان تحمیل می‌کند.

۷- خردمندان، عمل‌زده نیستند هرچند تنها عملی، عمل است که خردمندان انجام دهند. روزه آن نوع عملِ خردمندانه‌ای است که با یک نوع بی‌عملی همراه است ولی بیکاری و تنبلی را به همراه نمی‌آورد.

۸- از آن‌جایی که دلبستگی به حق در ذات انسان نهفته است، اگر دلبستگی به بدن بخواهد دلبستگیِ ما را نسبت به حق تحت تأثیر خود قرار دهد وظیفه داریم با «جوع» و «صوم» آن عهد ذاتی را تازه کنیم و به خود آییم و ناخود را خود نپنداریم.

۹- وقتی پذیرفتیم هرگز نباید تسلیم زندگی سرد و منجمد دنیا شویم و زندگی را تنها در برآوردن حوائج بدن محدود کنیم، از طریق «جوع» و «صوم»، چشم دل را به افق‌های بلند معنویت می‌دوزیم تا مفتخر به دیدار انوارِ آشنایی ‌شویم که از جنس جان است و نه از جنس تن. در این حال درست است که تنهائیم ولی احساس غربت نمی‌کنیم. گفت:

وصال حق ز خلقیت جدایی است / ز خود بیگانه گشتن آشنایی است

چو ممکن گرد امکان بر فشاند / به جز واجب دگر چیزی نماند

۱۰- نجات از همان جایی می‌آید که خطر از آن‌جا آمد؛ یعنی با گرفتارشدن در لذّات بدنی، با روزمرگی ها و تنگناهای زندگیِ دنیایی روبرو می شویم و با آزادشدن از لذات بدنی از طریق «جوع» و «صوم»، نجات را در همان جایی جستجو خواهیم کرد که خطر از آن‌جا آمد.

 _______________________________

[۱] - «قَالُوا يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ- عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِيَام‏» (تاج الدين شعيرى‏، جامع الأخبار، ص ۳۵) از امیرالمؤمنینu پرسیدند: نشانه‌ی شيعه چيست؟ فرمودند: زردى چهره‌ها از بي‌خوابى، ترى چشم‌ها از گريه، خشكى لب‌ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم‌شدن پشت‌ها از نماز.

[۲] - أمالي المفيد، ص ۱۹۲.

[۳] - محجة البيضاء، ملا محسن فيض كاشانى،ج ۲،ص ۱۲۲. براى هر چيزى درى است و در عبادت، روزه است.

برچسب‌ها