خبرنگار اعزامي خبرگزاري مهر كه به همراه ساير خبرنگاران جهت پوشش سفر رئيس جمهوري زودتر به اهواز رفته بود، پس از تعويق اين سفر به زماني ديگر، حاشيه هايي چنين نگاشته است:
خبرنگار صداوسيما شوخي را ادامه مي دهد : خوب شد قبل از پرواز "واكسن شهادت" زديم و چند تا دروغ و غيبت و ... گفتيم! حادثه هوايي همه جاي دنيا رخ مي دهد و اتفاقا در ماه اخير جز كشورمان در ساير نقاط جهان هم شاهد سقوط بوده ايم ، اما " ترس مرموز و تلخ خبرنگاران از پرواز" ، به خوبي قابل تشخيص است...! امروزه اصولا هواپيما، وسيله اي است كه آدم را ياد گناهانش مي اندازد و باعث تقويت " توسل و توكل" آدم مي شود!!
- ما خبرنگاران دوشنبه بعدازظهر با تيم پيشقراول رئيس جمهور و بچه هاي "نهاد" -كه جمعا 100 نفر مي شديم- عازم اهواز شديم.
- در دوره دولت نهم، ظاهرا اوضاع فرودگاهها هم تفاوت كرده است، خانمهاي متصدي فرودگاه و اطلاعات پرواز، چادري شده اند و " دعاي مخصوص و كامل پرواز" دوباره برقرار شده است. البته روزنامه " كيهان" هم به ليست روزنامه هاي موجود در پرواز اضافه شده است، "كيهان و شرق" دو روزنامه پرمشتري پروازها هستند كه بچه ها به نوبتي آنها را مي خوانند. تو هوا هم با هم رقابت مي كنند!
-رئيس جمهور با ما نيست ولي من يادم يكي از سفرهايي مي افتم كه در زمان تبليغات انتخابات رياست جمهوري ، با دكتراحمدي نژاد داشتم، در آن سفر كه طبق معمول دوربين شخصي ام را همراه داشتم، بعد از نشستن هواپيما در فرودگاه كرمانشاه و قبل از باز شدن درها و پياده شدن مسافران، دوربين را برداشتم و از جايم بلند شدم و به سمت " نامزد انتخابات رياست جمهوري آن روز" و "رئيس جمهور امروز" رفتم تا عكسهايي متفاوت از ايشان براي آرشيو شخصي ام بگيرم. پرواز مسافر كمي داشت و لذا صندلي هاي پشت احمدي نژاد خالي بود ، عكس را گرفتم و برگشتم سرجاي خودم كه ديدم محافظ شهردار وقت تهران كنار من آمد و گفت: آقاي دكتر! مي گويند كه عكس را جوري نگيريد كه فكر كنند هواپيما خالي بوده و من هواپيماي اختصاصي داشتم، آخه آن موقع يكي از نشرياتي كه خيلي با آبادگران و شهردار تهران خوب نبود، احمدي نژاد را متهم به اجاره هواپيماي اختصاصي براي انجام سفرهاي انتخاباتي كرده بود.
- بعد از 50 دقيقه پرواز به اهواز مي رسيم،خبرنگار و عكاس پرتلاش "مهر"، آقاي حسين شيرآلي، در اهواز به استقبالم مي آيد و با مهمان نوازي خاصانه و دوستانه اش مرا به شدت شرمنده مي كند.
صندلي هاي پشت احمدي نژاد خالي بود ، عكس را گرفتم و برگشتم سرجاي خودم كه ديدم كه محافظ شهردار وقت تهران كنار من و گفت: آقاي دكتر! مي گويند كه عكس را جوري نگيريد كه فكر كنند هواپيما خالي بوده و من هواپيماي اختصاصي داشتم |
- اهواز شهري است كه جاده " كمربندي" ندارد، كاميونها و تريلرهاي ترانزيت مجبورند از روي پلهاي قديمي و باريك اهواز عبور كنند و اين خود عامل بسياري از تصادفات و سقوط اتوموبيل ها به درون كارون است، اين حادثه تلخ انقدر تكرار شده است كه واحدي از پليس با قايق هميشه در زير پلهاي اهواز حضور دارد تا اگر اتوموبيلي به درون كارون سقوط كرد، بتواند حداقل كمكي به سرنشينان آن بكند، عمق كارون- كه تنها رودخانه قابل كشتيراني در ايران است- بين 35 تا 70 متر در نوسان است.
- هنوز از لغو سفر مطلع نيستيم، لذا بعد از استقرار در هتل مي رويم تا در شهر گشتي بزنيم، " شلنگ آباد"، محله محروم اهواز، با اوضاعي نابهنجار، زباله ها در ميان خيابان رها شده است، كوچه ها، خاكي يا با آسفالت فرسوده...روشنايي ناكافي، بيشتر برق خانه ها از طريق سيل انبوهي از " كابل ها و سيم هاي" غيرقانوني است كه به تير چراغ برق آويزان و گره خورده است.
- در گوشه اي از رودخانه كارون كه محل توريستي و تفرجگاهي شهر به حساب مي آيد، متوجه حضور جمعيتي قريب به 70 نفر شدم كه گوشه پياده رو نشسته بودند و با هم حرف مي زدند، پرس و جوها معلوم كرد كه اين جماعت، گروهي از معتادان سابق هستند كه بعد از ترك اعتياد، به دور هم جمع مي شوند تا قوت قلب و نقطه اتكايي براي هم باشند، تا دوباره به اعتياد بازگشت نكنند.ظاهرا اين تجمع و اين برنامه از برنامه هاي ماهواره اي يكي از خوانندگان لوس آنجلسي كه خودش هم معتاد بوده، الگو برداري شده است.
جمعيتي قريب به 70 نفر شدم كه گوشه پياده رو نشسته بودند و با هم حرف مي زدند، پرس و جوها معلوم كرد كه اين جماعت، گروهي از معتادان سابق هستند كه بعد از ترك اعتياد، به دور هم جمع مي شوند تا قوت قلب و نقطه اتكايي براي هم باشند تا دوباره به اعتياد بازگشت نكنند |
- اهواز ، شهر قليان است...! در گوشه و كنار شهر، پاركها ، حاشيه كارون، مردم به جاي سيگار يا بستني ، قليان مي كشند، به خصوص برادران عرب و زمزمه اشعار عاشقانه عربي در هنگام كشيدن قليان، الحق جالب است!
- بعضي محلات شهر اهواز، دقيقا مناطق شمال شهر تهران را به ذهن متبادر مي كند...همه جوره!
- اهواز را مي توان شهر 72 ملت دانست، تركها، اصفهاني ها، بختياري ها، لرها، حتي كردها ... در اهواز حضور دارند.
- صبح روز بعد ، صداي انفجار و بلند شدن ستون دود را از محل اقامتمان مي بينيم و زوزه آژير آمبولانس ها و ....را مي فهميم ، به سرعت خودمان را به محل انفجار مي رسانيم ... باز هم تروريستها و جان مردم بي گناه كوچه و خيابان. خون و آتش و بوي گوشت سوخته، خرده شيشه هاي خيابان، خبر و عكس و مصاحبه و البته حاشيه ... خبرنگارها هيچ وقت بيكار نمي مانند!