رضا اسماعيلي - شاعر و منتقد ادبيات گفت : شعر انقلاب اسلامي ، ادامه منطقي سير تكويني و روند تكاملي ادبيات پارسي است و شاعران انقلاب ، فرزندان خلف شاعران بزرگي همچون حافظ ، سعدي ، مولانا ، عطا و فردوسي هستند .

 




اين شاعر و منتقد ادبيات در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : تاثير انقلاب اسلامي بر شعر و ادبيات معاصر از زواياي گوناگون قابل بررسي است كه امروز بعد از گذشت حدود سه دهه از پيروزي انقلاب بايد توسط اديبان و محققان مورد بررسي جدي وعالمانه قرار گيرد .

رضا اسماعيلي تصريح كرد : به نظر من انقلاب اسلامي شعر را از دايره بسته مخاطبان خاص بيرون كشيد و به متن جامعه واردكرد. در واقع انقلاب شعر را از انحصار نحله هاي ادبي كاذب آزاد كرد و با دميدن روح معنويت در كالبد شعر ، مردم را دوباره با شعر آشتي داد .

شاعران انقلاب همچون مصلحان اجتماعي ، نداي  " بازگشت به خويشتن" را سر دادند و براي رسيدن به قاف كمال " هنر موعود " به سير و سلوكي عارفانه و كشف و شهودي عاشقانه دل سپردند

به گفته اسماعيلي ، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، شاعران انقلاب همچون مصلحان اجتماعي ، نداي  " بازگشت به خويشتن" را سر دادند و براي رسيدن به قاف كمال " هنر موعود " به سير و سلوكي عارفانه و كشف  و شهودي عاشقانه دل سپردند ، چرا كه بر اين باور بودند كه به جاي دميدن درتنور هنر براي هنر ، بايد در جاده هاي  روشن " شعرو ادبيات " موعود گام بردارند ، هنر و ادبياتي كه خلاف آمد عادت است  و رسيدن به گونه اي از اجتهاد و بصيرت ، گريز از گردونه دور و تسلسل ، " بازي به هر جهت " و " روزمرگي" است و قدم زدن در عرصه هاي نوازيش ، كشف و آفرينش و گريز از دايره رخوت و ركود و سكون از اين منظر مي توان گفت كه " شعر انقلاب " شعري معنا بنياد و مفهوم محور با اصول زيبا شناختي نشات گرفته از آموزه هاي الهي و انساني است .


اين شاعر و منتقد ادبيات يادآور شد : شعر انقلاب روايت گوياي مظلوميت ، معصوميت و عصيان انسان معاصر در برابر زشتي ها و پلشتي هاست.  شعري خدا محور ،  مخاطب انديش ، ظلم ستيز و عدالت مدار .

رضا اسماعيلي در پايان گفتگو با مهر ، گفت :  نكته آخر اين كه  انقلاب اسلامي ،  شعر را از ورطه افراط  و  تفريط  رهانيد و به دايره اعتدال هدايت كرد .  به عبارت ساده تر،  انقلاب اسلامي خلاقيت و نو آوري در حوزه شعر را در مسير منطقي و معقول هدايت كرد و با پيوند شعر نو و سنتي به ترميم گسست ايجاد شده در نسل هاي ادبي پرداخت كه نتيجه اين پويند ، تجديد حيات و احياي قالب هاي ادبي با بهره گيري از " گويش نيمايي " بود كه اين رويكرد خجسته تا حدود زيادي به بحث و جدل هاي تكراري ميان شاعران نو پرداز و سنتي پايان داد .