با توجه به تحولات اخير در موضوع پرونده هسته اي ايران، به نظر مي رسد راه حل منطقي، معقول و البته كم هزينه غرب-كه بارها از سوي محافل واقع بين غربي مطرح شده است- پذيرفتن و تعامل با " ايران هسته اي "باشد. رويكردي كه مي تواند سرآغاز دوره نويني از روابط متقابل ايران و غرب باشد، روابطي كه هردو طرف به آن نياز دارند.

به گزارش خبرگزاري "مهر" واقعيت اين است كه آمريكا و سه كشور اروپايي در موضوع هسته اي  با " نگاه و گفتمان  ادبيات دوران جنگ سرد" به مصاف جمهوري اسلامي آمده اند. حال آنكه ديديم تهديد علني به ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت نه تنها جمهوري اسلامي  را واداربه عقب نشيني نكرد، بلكه باعث شد "زنگار شمشير شوراي امنيت" به چشم غرب و دنيا بيايد و اين مساله براي دنياي غرب كه همواره سعي كرده است، قدرت و نفوذ و اقتدار خود را طريق نهادهاي بين المللي به رخ بكشد و اعمال كند، بسيار تلخ است.

بر اين اساس ، بي دليل نيست طرح هايي از قبيل بحث  مضحك "محروم كردن ايران از جام جهاني فوتبال" توسط رسانه هاي غربي و آمريكايي هم كليد مي خورد.

تغيير لحن مقامات و رسانه هاي غربي در مورد ايران و عقب نشيني از گفتمان غليظ و راديكال و جنگ طلبانه در برابر ايران، از جمله اعتراف علني جرج بوش، رئيس جمهور ايالات متحده  آمريكا  مبني بر " حق مسلم مردم ايران براي استفاده از انرژي هسته اي " و حمايت رياكارانه از توافق ايران و روسيه -به منظور تحريك ايران براي خروج از اين تعامل قابل توجه  ديپلماتيك- نمونه اي واضح از اين تغيير بود.

گفتمان رسمي جمهوري اسلامي در داخل و خارج كشور  مبني بر " فن آوري هسته اي به عنوان حق مسلم ايرانيان"بر گفتمان و استراتژي " تلاش ايران براي دستيابي به سلاح اتمي " كه دنياي غرب آن را در جهان و منطقه و حتي افكار عمومي داخل ، دنبال مي كرد،  پيروز شده است.

اين تغيير گفتمان و عقب نشيني نشان مي دهد گفتمان رسمي جمهوري اسلامي در داخل و خارج كشورمبني بر" ملي بودن صنعت هسته اي" و " فن آوري هسته اي به عنوان حق مسلم ايرانيان" برگفتمان و استراتژي" تلاش ايران براي دستيابي به سلاح اتمي" كه دنياي غرب آن را در جهان و منطقه و حتي افكار عمومي داخل ، دنبال مي كرد،  پيروز شده است و اين دستاورد بزرگي براي نظام و مردم ماست.

سه كشور اروپايي  بعد از شروع تحقيقات هسته اي ايران در ژانويه 2006،  سعي كردند با قهر و ترك ميز مذاكره و برگزاري جلسه اضطراي كه موضوع اش "ارجاع ايران به شوراي امنيت" بود و آتشباري سنگين رسانه اي ، هراس و نگراني شديدي در مورد موضوع هسته اي در داخل ايران به وجود بياورند و اصطلاحا " فشار پرونده هسته اي را از خارج به داخل مرزهاي ايران بكشانند" اما  منطق زورگويانه و قرون وسطايي غربي ها در جهت تلاش براي محروم كردن ايران از يك فن آوري پيشرفته ، چنان ناكارا بود كه حتي روشنفكران غربگراي ايراني و مخالفين جمهوري اسلامي هم در موضوع هسته اي با جهان غرب، همراه نشدند. 

و صدالبته كه طرف مقابل با درك اين نقطه قوت، اينك همه تلاش خود را ضربه زدن به اين "انسجام ملي"  درموضوع هسته اي بكار گرفته و مي گيرد.

از سوي ديگر ورود چين به موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران، هرچند ممكن است در نگاه اول چندان مهم جلوه نكند اما مي توان سرآغاز فصل جديدي در سياست خارجي چين باشد، چين اينك بعد از كسب ثبات بي سابقه اقتصادي تصميم دارد بازيگري خود در عرصه سياسي را نيز ارتقا دهد.

ورود مستقيم چين به موضوع هسته اي ايران، ازاين جهت كه حركتي مخالف سياست منزوي كردن ايران است، مي تواند به عنوان يك دستاورد در سياست خارجي ايران مورد بررسي قرار گيرد.

"دموكراسي" ، كه "شعار" و "شمشير"  طلايي غرب در قرن اخير بود ، اينك دقيقا "كاركردي معكوس " براي غرب پيدا كرده است و البته گوشه اي از عصبانيت چشم آبي ها از جمهوري اسلامي ريشه در همين حس "تحقير شدگي" دارد چون غرب به خوبي مي داند باني و بنيانگذار عامل اين تحقير- يعني " اسلام خواهي" در منطقه-  جمهوري اسلامي ايران است.

آرايش نيروها و قدرتهاي منطقه اي و بين المللي به گونه اي است كه اگر ضمن ورود روسيه و چين به موضوع فعاليت هاي  هسته اي ايران، ايران بتواند ازجبهه مقابل-غرب- هم يارگيري كند و سياست " تعاون با روسيه" ، "نگاه به شرق" و "تعامل و تفاهم با كشورهاي معتدل غربي و اروپايي"  را كامل كند، در اين صورت ، مي توان مي توان با اطمنيان گفت كه دوره اي نوين از ثبات و امنيت در منطقه و براي جمهوري اسلامي پديد مي آيد. سياست فعلي منزوي كردن ايران كاملا شكست مي خورد و  ضمن اينكه  بن بست  آمريكا  در مقابل ايران،حداقل تا ده سال آينده ادامه پيدا خواهد كرد، مساله اي كه براي آنها بسيار پرهزينه تر و مشكل سازتر از ما خواهد بود.

البته اين تنها مشكل غرب در برخورد با ايران نيست..."دموكراسي" ، كه "شعار" و "شمشير"  طلايي غرب در قرن اخير بود و غرب توانست با اين استراتژي جذاب و پيچيده، كمر رقيباي قدر خود يعني " اتحاد شوروي"  و  بلوك كمونيسم را بشكند، اينك دقيقا "كاركردي معكوس " براي غرب پيدا كرده است.

 البته بي شك گوشه اي ازعصبانيت چشم آبي ها ازجمهوري اسلامي ريشه درهمين حس "تحقير شدگي" دارد چون غرب به خوبي مي داند باني و بنيانگذار عامل اين تحقير- يعني " اسلام خواهي" در منطقه-  جمهوري اسلامي ايران است.

به گزارش "مهر" پيروزي اسلامگرايان وشيعيان در"تركيه ومصر وعراق و فلسطين و..." همه معادلات سنتي غرب درمورد خاورميانه را شكسته وبرهم زده است، اينك با پيروزي قاطع شيعيان درعراق، " شيعيان" از شمايل و نقش "اقليتي منزوي" خارج شده و  به بازيگران "فعال منطقه اي" تبديل شده اند.

نشانه هاي بي بديل ايجاد بحران انرژي در جهان، با افزايش بي سابقه قيمت نفت  ظاهر شده است، "روياي آمريكايي" در مورد ايران را با آشفتگي زيادي روبرو مي كند. 

اينك " شيعيان" از شمايل و نقش "اقليتي منزوي" خارج شده و  به بازيگران "فعال منطقه اي" تبديل شده اند.

به نظرمي رسد  راه حل منطقي و معقول و البته كم هزينه غرب -كه بارها از سوي محافل واقع بين غربي مطرح شده است - پذيرفتن و تعامل  " ايران هسته اي "باشد، قطعا اين پذيرش مي تواند سرآغاز دوره نويني از روابط متقابل ايران و غرب باشد، روابطي كه هردو طرف به آن نياز دارند.

------------------------------------------------

گزارش از بهمن هدايتي