به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، نخستين جلسه از سلسله نشستهاي هويت ايراني مركز تحقيقات زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت مدرس با همكاري مجمع تشخيص مصلحت نظام، صبح روز دوشنبه در دانشكده علوم انساني اين دانشگاه برگزار شد.
در اين جلسه استاد مصطفي ملكيان در نشست نقش عرفان اسلامي در تعيين هويت درباره "هويت ايستا و هويت پويا" سخنراني كرد .
استاد ملكيان در آغاز سخنانش با تأكيد بر اين نكته كه بحث من درباره مفهوم هويت به معناي فردي آن خواهد بود، سخنانش را آغاز كرد و گفت : مسئله هويت در حوزه هاي مختلفي از حوزه هاي معرفتي بشر قابل طرح و بررسي است. در زمينه فلسفه لااقل در سه شاخه فلسفه يعني در مابعدالطبيعه، فلسفه ذهن و فلسفه اخلاق قابل طرح است. همچنين در علوم تجربي انساني لااقل در روانشناسي، با تأكيد بيشتر در جامعه شناسي و در علم سياست نيز قابل طرح است. در دانشهاي تاريخي و خصوصاً هويت ملي و تاريخي و همچنين در عرفان نيز اين مفهوم مطرح شده است.
وي در ادامه منظر بحث خود را اين گونه مشخص ساخت : من از ديدگاه اخلاقي و روانشناختي آن هم با تأكيد بر آموزه هاي عرفاني و اسلامي به بحث خواهم پرداخت. اما مسئله هويت شخصي از ديدگاههاي فراواني مورد توجه قرار گرفته و من از ديدگاه خاصي به آن اشاره مي كنم. وقتي مسئله هويت شخصي از منظر روانشناسي و اخلاقي مورد بحث واقع مي شود آن وقت سئوال تبديل مي شود به اينكه چه چيزي در من است كه من بايد دغدغه حفظ و حراست و صيانت آن را داشته باشم كه اگر در آن چيز خدشه اي وارد شد به من بودن " من " خدشه وارد شده و چه چيزي در " من" است كه من بايد به هر قيمتي آن چيز را حفظ كنم كه اگر آن را حفظ نكنم من بودن "من " از دست خواهد رفت. از لحاظ روانشناختي اخلاقي مسئله به اين مورد ارجاع و تحويل مي شود.
به گزارش "مهر"، ملكيان تصريح كرد : به تعبير ديگر در كجا شما بايد احساس خطر كنيد. ما بايد توجه خود را به اين نكته معطوف سازيم كه نفسانيت و هويت خودمان را چه مي دانيم؟ از منظر فلسفه مابعدالطبيعه گفته شده است كه اگر بخواهيم براي هر چيزي ادعاي وجود براي آن كنيم بايد يكي از مقولات ذيل در آن باشد : جوهر، خاصه اي از خاصه هاي جوهر، وضع امور، مجموعه و فرايند.
وي در ادامه سخنانش با اشاره به اين مورد كه انسانها دو دسته اند كساني كه هويتشان را جوهر مي دانند و كساني كه هويتشان را فرايند مي دانند گفت : در اينجا ما تعبير هويت ايستا و هويت پويا را مطرح مي كنيم. كساني كه خودشان را جوهر مي دانند يعني يك موجود متحقق شكل گرفته و بدون دگرگوني هستند. اينها در واقع به هويت ايستا قائل هستند. كساني كه خودشان را يك فرايند مي دانند قائل به هويت پويا و ديناميكي قائل هستند.
ملكيان تأكيد كرد : من معتقدم كه پيام عرفان اين است كه شما هميشه هويت خودتان را هويت پويا بدانيد. بزرگترين دعوت عارفان اين بود كه انسانها تا وقتي كه خودشان را يك جوهر مي دانند و به عبارتي ديگر يعني يك موجود ثابت شده و برقرار بدانند، اينها در خطر قرار مي گيرند. اينها نه تنها از لحاظ معرفتي در خطر هستند بلكه از نظر اخلاقي به خطاهاي ديگري دچار مي شوند. عارفان مي گفتند كه هويت خودتان را پويا بدانيد يعني به فرايند قائل شويد. و اگر اين گونه شد به شناخت درستي از خودتان مي رسيد يعني مشكل معرفتي نداريد. علاوه بر اين دستخوش يك سلسله مسائل اخلاقي و رواني نيز نخواهيد شد. بنابراين معناي دريافت فرايندي از خويشتن اين است كه من به هيچ چيزي از داشته ها، كردارها و خواسته هاي خود محدود نشوم.
وي با تأكيد بر نظر عرفا كه مي گفتند شما نبايد خود را به داشته ها و كردارها و خواسته هايتان قيد و بند بزنيد اظهار داشت : با چنين نظري شما بايد خودتان را يك فرايند بدانيد. به طور مثال نبايد بگويد كه من خواسته ام را عوض كردم و يا داشته ام را از دست دادم و هويتم را عوض كرده ام و يا از دست داده ام. به اين جهت بود كه تمام پيام عرفان سير و سلوك است. سلوك يعني فرايند ديدن خويشتن. همه عرفانها در يك مؤلفه بسيار مهم كه مشترك هستند و آن اين است كه نام انسان را در مقوله فرايند انتخاب مي كنند نه نامي از مقوله جوهر. به انسان صفت سالك و رهرو را مي دهند كه اينها دلالت بر يك فرايند مي كند. انساني كه از لحاظ معرفتي واقع بين و از نظر روانشناختي و اخلاقي سالم باشد اين اقتضا را دارد كه خود را يك فرايند ببيند و فرايند وقتي هويتش را از دست مي دهد كه ثابت شود. براي اينكه يك آبشار را از بين ببريم كافي است كه جلوي حركت آن را بگيريم. جوهرها با حركت از بين مي روند اما فرايندها با سكون از بين مي روند. عارفان از ما مي خواستند كه خودمان را يك حركت بدانيم وهر جا كه ايستاديم بدانيم كه من نيستم. لذا حركت موجوديت توست.
به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، ملكيان در ادامه سخنش به سه نكته و توصيه اي كه داراي تقدم و تأخر منطقي از نظرعرفاست اشاره كرد و گفت : نخستين توصيه اين است كه عرفا مي گفتند كه باورهاي خودتان را از خودتان جدا كنيد و خودتان را با باورهايي كه داريد پيوند نزنيد. اين باورها شما را ايستا مي كنند و به سكون وادار مي سازند. به طور مثال كساني كه با فن ترجمه آشنايي دارند مي دانند كه در اين فن يك اصطلاحي وجود دارد با عنوان افسون معناي اول. گفته مي شود هر انساني غير زبان مادري، زبان ديگري را ياد گيرد اولين بار با يك لغت كه آشنا مي شود هر گاه ترجمه مي كند آن لغت را به كار مي برد. مانند اينكه هر گاه كلمه Well را مي شنود خوب ترجمه مي كند. اما تقريباً هيچ لغت در هيچ زباني نيست كه فقط يك معني داشته باشد. بنابراين من افسون زده معناي اول هستم و تا وقتي كه افسون زده آن معنا هستم آن زبان را ياد نخواهم گرفت. افسون زدگي معناي اول در روانشناسي باور هم وجود دارد. انسان افسون باور اول خود نسبت به عالم است و نمي خواهد دست از باور خود بردارد و به باور ديگري هم توجه كند.
وي در ادامه تصريح كرد : اولين باورها را در سنيني ياد مي گيريم كه قدرت تميز و تشخيص نداريم و كاملاً تقليدگر و تلقين پذير هستيم. وقتي كه كسي كه خودش را در باور اولش بخواهد ايستا كند معناي آن اين است كه هويتش ايستا است. غافل از اينكه نخستين باور من از يك پديده چيز ديگري هم خواهد بود. كساني كه مي خواهند هويت پويا داشته باشند بايد بدانند كه باورهايشان قابل تغيير است و اين يعني فرايند ديدن خود.
ملكيان در ادامه به دومين توصيه عرفا اشاره كرد كه اين توصيه زائيده توصيه نخست است و گفت : دربند گذشته قرار گرفتن ناشي از نكته اول است. عرفا مي گفتند كه شما دربند گذشته خود نباشيد. هر چه در گذشته باشيد اين خطر است كه شما را بايستاند و نگذارد كه شما پويايي تان را حفظ كنيد. از اين لحاظ است كه قدما توصيه مي كردند كه نه فقط به ديگران نگوييد كه گذشته تان چه بوده بلكه گذشته خودتان را هم از باورتان دور كنيد. شما هر چه شناخت از گذشته داشتيد به ديگران بگوييد آنها خواهند فهميد كه نقاط ضعف شما كجاست و سلطه آنها بر شما بيشتر خواهد بود. اما اين مسئله عرفا نيست كه فقط گذشته مرا شما ندانيد بلكه بايد سعي كنم گذشته من خود من را نيز در چنگ نگيرد. هر چه انسان بيشتر در چنگ گذشته قرار گيرد ثابت تر مي شود و اجازه نمي دهد كه شما تغيير كنيد. يكي از عرفاي مسيحي آلماني با نام ياكوب بومه مي گويد : فاصله ميان بهشت و جهنم اين است كه اهل بهشت كساني اند كه مي خواهند بر حق باشند و اهل جهنم كساني اند كه مي خواهند بر حق بوده باشند. البته من تصور مي كنم بيت الغزل عرفان جهاني همين است.
ملكيان به سومين نكته اشاره كرد و گفت : دربند داوريهاي ديگران درباره خود قرار داشتن سومين نكته اي است كه عرفا بر آن، تأكيد داشتند. اگر من پاس دارم كه داوري شما درباره من چيست و نخواهم كه داوري شما درباره من منفي شود اين معناي آن دارد كه زمام بودن من در دستان شماست. همه كساني كه در داوريهاي ديگران زندگي مي كنند روز به روز بيشتر به عدم ثبات مي افتند. عارفان مي گفتند كه نبايد لزوما جا پاي ديگري گذاشت بلكه بايد راه خود را در پيش گرفت و هر كس در راه خويش قدم بزند. معناي اين راه اين است كه من دائماً بر پويايي خود بمانم و باورهاي ديگر هم نبايد مرا در خودش قرار دهد.
ملكيان در پايان سخنانش تاكيد كرد كه اين سه توصيه از مهمترين نكته هاي عرفايند. هويت سيار اگرچه يك بحث اخلاقي و روانشناختي است اما تأثيراتش را در عوالم ديگر زندگي بشر هم اثر خود را مي گذارد. بزرگترين ادبارهايي كه در عالم سياست و روابط اجتماعي پيش مي آيند ناشي از اين است كه هر انساني خودش را يك فرد ثابتي مي داند و مي گويد اين موجود نبايد تركيب و ساختارش به هم بخورد. استنباط من از كل پيام عارفان اسلامي و ايراني و عارفان جهاني اين است و اين نظرعارفان از اهميت بسياري برخوردار است.
به گزارش "مهر"، به نظر مي رسد استاد ملكيان در سخنان امروز خود سعي بسيار داشت كه مناقشاتي را كه در باب نظرات وي پيرامون هويت ايراني به وجود آمده است پاسخ گويد. اين پاسخگويي هم بنا به مشي هميشگي استاد با ايضاح مفهومي صورت گرفته است. در اين راستا وي بسي از نظرات فلسفي و البته عارفانه سود جسته است.