فرایند مدنظر بنیاد هیفوس پس از توافق هسته‌ای میان ایران و غرب وارد فاز جدید شده است تا جایی که ظاهرا قرار است توجیه‌گر تمدید تحریم‌های ظالمانه غرب اینبار تحت لوای بهانه تراشی حقوق بشری باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر،  هیفوس موسسه‌ای ظاهرا بین‌المللی است که در غرب آسیا، هند، آمریکای جنوبی، آمریکای لاتین، جنوب و شرق آفریقا فعالیت می‌کند. این موسسه به شکل یک شبکه‌ گسترده از افراد ظاهرا فعال در بحث‌های حقوق بشر و مطبوعات تلاش می‌کند تا استانداردهای مورد نظر آمریکا را بر کشور مورد نظر تحمیل کند. جالب آن‌جاست که هیفوس هرگز هیچ فعالیتی را در مناطق آمریکای شمالی، اروپای غربی، استرالیا، ژاپن انجام نمی‌دهد و تلاش خود را بر روی تامین منافع آمریکا در کشورهای جهان سوم متمرکز کرده است.

این بنیاد جاسوسی، حقوق بشر در کشورهای غربی و کشورهای تحت سلطه‌ی آمریکا را هرگز مورد توجه قرار نمی‌دهد و بر روی کشورهایی تمرکز می‌کند که به نوعی منافع غربی‌ها را تهدید می‌کنند. برای مثال با گذشت تقریبا چهار سال از انقلاب مردم بحرین تنها خبر درج شده در سایت هیفوس به دستگیری یکی از مرتبطین این موسسه محدود شده و حجم گسترده‌ اعتراضات مردمی، دستگیری‌ها، تعدد زندانی‌ها و قتل عام‌ها نتوانسته توجه این موسسه حقوق بشری را به خود جلب کند.

موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که کلمه‌ی «ferguson» یعنی شهری که به واسطه‌ اعتراضات ضد نژادپرستانه‌ در آن بر سر زبان‌ها افتاد را در پرتال اصلی موسسه هیفوس سرچ کنیم. هیفوس در این رابطه هیچ حرفی برای گفتن ندارد!

پرتال موسسه در بخش معرفی سه هدف شفافیت و مسئولیت، آزادی بیان و توانمندسازی زنان را برای تشکیلات مذکور معرفی می‌کند اما با اندکی تامل مشخص می‌شود که هدف اصلی چیزی جز تقابل با حاکمیت‌ها، فرهنگ‌ها و گروه‌هایی که مخالفان با سیاست‌های منطقه غرب هستند؛ نیست.

برای مثال موسسه، فعالیت خود را در بخش توانمندسازی زنان در منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا متمرکز کرده است و در بخش «Women on the Frontline» علنا این موضوع را عنوان می‌کند. جالب آنجاست که در بخش اهداف تاکید می‌کند، موضوع اصلی مشارکت سیاسی زنان است بحثی که در ظاهر بسیار جذاب و مقبول باشد اما بلافاصله استانداردهایی را در این خصوص ارائه می‌کند که حتی شامل تغییر و اصلاح قانون اساسی کشورها هدف می‌شود.

اما فعالیت‌های هیفوس در ایران بیشتر بر روی مقابله با حجاب زنان به اسم برابری جنسیتی، حمایت از بهائیان و تلاش برای نفوذ و سوء استفاده از مطبوعات برای تنش‌آفرینی ضد حاکمیت متمرکز می‌شود.

جالب آنجاست که هیفوس ارادت خاصی به همجنسگراها دارد و در یکی از مطالب خود تاکید می‌کند که دولت ایران باید در قوانین تغییر جنسیت تغییر ایجاد کند و انواع مختلف همجنسگرایی را به رسمیت بشمارد. این نکته به خوبی نشان می‌دهد که هیفوس هیچ اهمیتی برای فرهنگ بومی مردم ایران قائل نیست و تنها اهدافی را پیگیری می‌کند که کاملا به فکر استحاله کشور مطابق با خواست طرف غربی است.

فرآیندی که از خبرسازی فعالان ظاهرا حقوق بشری و روزنامه‌نگاران ساده در ایران آغاز می‌شود و بعد به موسساتی مانند هیفوس راه پیدا می‌کند و سپس با لابی کشورهای غربی تبدیل به قطعنامه‌ حقوق بشری علیه ایران می‌شود. یک چرخه‌ کامل که می‌تواند اخبار فشار علیه زنان، رعایت نشدن حقوق شهروندی و آزاد نبودن فعالیت سیاسی در ایران را کاملا توجیه پذیر کند.

بدنه اصلی هیفوس در کشورهای هدف از میان اپوزوسیون انتخاب می‌شود و با صرف بودجه هنگفت، رزومه سازی و تبدیل کردن افراد سرشاخه به چهره‌های ظاهرا سرشناس تلاش می‌شود تا حلقه فشار به کشور مورد نظر کامل شود.

یکی از طرح‌های مهم هیفوس برای مقابله با ایران طرح حمایت از پلورالیزم رسانه‌ای است که بودجه‌ای معادل ۱۵ میلیون یورو در سال ۲۰۰۵ به آن اختصاص یافت. این بودجه جهت راه‌اندازی شبکه‌ تلویزیونی ماهواره‌ای فارسی زبان و به عنوان زیر مجموعه‌ وزارت خارجه‌ هلند در نظر گرفته شد اما به دلیل مخالفت‌ها و محدودیت‌های دیپلماتیک به جای تاسیس این شبکه، بودجه‌ آن به سایت‌های اینترنتی اختصاص یافت. سایت‌هایی که امروز با عناوین مختلف همگی یک خط خبری یعنی سیاه‌نمایی درباره وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم ایران را در داخل و خارج از کشور دنبال می‌کنند.

مجموعه رسانه‌هایی که از سال ۸۸ طرح مقابله با نظام اسلامی و براندازی را رسما پیگیری می‌کنند و غالبا نقشی موثر در مجموعه گزارشات دروغین ارائه شده به مجامع بین‌المللی درباره وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران دارند. اغلب این رسانه‌ها تنها بوسیله یک حلقه بسیار محدود از افراد اداره می‌شوند که با دریافت مبالغ کلان وظیفه خبرسازی بر ضد نظام حاکم بر ایران را برعهده دارند.

شیوه‌ای که چندی است با کاهش رغبت عمومی به شبکه‌های فارسی زبان ضدانقلاب وارد فاز جدیدی شده و نفوذ در میان رسانه‌های داخل کشور و اختلاف افکنی مستقیم در میان اقشار مردم و گروه‌های سیاسی را در دستور کار قرار داده است. به نظر می‌رسد هیفوس بعد از شکست پروژه‌اش در حوادث پس از انتخابات ۸۸ به نوعی تغییر تاکتیک علیه مردم ایران روی آورده است و تلاش می‌کند تا با نفوذ در رسانه‌های داخل کشور زمین بازی را تغییر دهد.

این فرایند مدنظر هیفوس پس از توافق هسته‌ای میان ایران و غرب و تاکید مکرر برخی مقامات آمریکایی و اروپایی برای تشدید فشارهای حقوق بشری به ایران وارد فاز جدید شده است تا جایی که ظاهرا قرار است توجیه‌گر تمدید تحریم‌های ظالمانه غرب این بار تحت لوای بهانه تراشی حقوق بشری باشد.