خبرگزاری مهر - گروه استانها: زمانی آهویی بیپناه از شر بیرحمیها به دامان امام مهربانیها پناه میبرد و گاهی دیگر بطن نهنگ در ژرفای اقیانوس پناهگاه فرستاده خدا میشود، چه قصه عجیبی است. اگر دقت کنیم متوجه میشویم که انسان، طبیعت و حیات وحش زنجیرهای باهم درست کردهاند که زندگی و حیات را از بلندای کوهستان تا عمق دریا معنا میکنند.
در این زنجیره مردانی هستند که با سختیهای زیاد و با اندک امکانات کاری میکنند کارستان، در تکاپو هستند تا حلقههای این زنجیره از هم گسسته نشود آن هم با حداقلها و کمترین حمایتها. برخی در این مسیر تمام نشدنی جان خویش را هدیه این ارتباط الهی میکنند تا آیندگان از داشتن حیات وحش و طبیعت محروم نباشند و برخی دیگر نیز در این راه زخمی و مجروح میشوند و قسمتی از بدن خود را از دست میدهند.
یکی از همین انسانهای بزرگ که شجاعانه در برابر شکارچی ایستاد و تا حد مرگ پیش رفت ولی اجازه نداد این زنجیره انسان و طبیعت ازهم گسسته شود «محمد احمدی قرمزگل» است که در گفتگو با خبرنگار مهر از آن روزها و حادثهای که باعث شد چشمانش را از دست دهد، میگوید.
* از آن حادثهای بگویید که باعث شد دو چشم خود را از دست بدهید؟
سوم بهمن ماه سال ۸۳ بود که در شهرستان اسکو و در منطقه حفاظتشده سهند مشغول گشتزنی و انجام خدمت بودیم که ماموریتی محول شد و با همکارم بهرام حنيفی به قسمتی از منطقه اعزام شدیم. مشغول گشت و کنترل بودیم که متوجه حضور فرد مشکوکی در منطقه شدیم.
تعقیب و گریزی انجام شد تا اینکه شکارچی مخفی شد و من و بهرام او را گم کردیم، قبل از اینکه ما به او برسیم او در یک حرکتی ناجوانمردانه و بیرحمانه در حالیکه پشت درختان پناه گرفته بود به من و بهرام شلیک کرد. به شدت از ناحيه چشم، سر و دست مصدوم شدم و بهرام نیز در این درگیری به شهادت رسيد. ساچمههای زیادی به سر و چشمم اصابت کرد و دیگر نفهمیدم چه طور به بیمارستان منتقل شدم، در بیمارستان پزشکان تمام تلاش خود را کردند ولی دیگر نتوانستم ببینم و چشمان خود را از دست دادم.
*از شکارچی بگویید؟
شکارچی شناسایی و دستگیر شد، در دادگاه اقرار کرد و روانه زندان شد. اسلحهاش قاچاق بود و با این اسلحه به منطقه حفاظت شده و شکار ممنوع آمده بود و بهرام حنیفی را با بیرحمی تمام به شهادت رساند.
*بعداز آن درگیری و از دست دادن دو چشم، پشیمان نشدید که چرا محیط بانی را به عنوان شغل انتخاب کردهاید؟
هرگز. به خاطر عشق و علاقهای که داشتم محیط بانی را انتخاب کردهام. محیط بانی شغلی بسیار پرخطر است و وقتی کسی محیط بان میشود مطمئن باشید که به این کار عشق دارد و به خاطر عشق به طبیعت و محیط زیست به این کار رو میآورد.
محیط بانان علاوه بر مراقبت از گونههای جانوری منطقه تحت حفاظت خود، در یک نبرد رو در رو و گاهی با دست خالی به جنگ شکارچیان بیرحم محیط زیست میروند و چه بسا شهید میشوند و یا مثل من و خیلیهای دیگر عضوی از بدن خود را از دست میدهند، پس فقط علاقه است که میتواند کسی را در این شغل پرخطر نگه دارد.
*اکنون بعد از آن درگیری مشغول چه کاری هستید؟
علاقهای که به کار داشتم باعث شد تا این کار را رها نکنم و برای همین الان در قسمت اداری حفاظت از محیط زیست مشغول به کار هستم و در امور مختلفی همچون دادن مشاوره درخصوص نحوه دستگیری شکارچیها و یا چگونگی حفاظت از محیط زیست به مدیران و انجام سایر فعالیتهای اداری مشغول به کار هستم و از کارم لذت میبرم.
*میگویند نسل محیط بانان در کشور درحال انقراض است و جوانان کمی وارد این عرصه میشوند، نظر شما چیست؟
محیط بانی شغلی پاک و مقدس است باید آنهایی وارد این عرصه شوند که به این کار علاقه دارند، برای جذب نیروی جوان برای محیط بانی باید استخدامها را افزایش داد و دقیق اطلاع رسانی کرد. باید از جای جای کشور آنهایی این شغل را انتخاب کنند که به طبیعت و حیات وحش عشق دارند.
محیط بانی چندان حقوق و مزایایی ندارد، اگر کسی دنبال پول است نباید به این کار بیاید. باید مسئولان نیروهای کارآزموده و علاقهمند را جذب کنند و در این مسیر سلیقهای عمل نکنند.
متاسفانه یکی از دلایلی که باعث شده تعداد محیط بانان در کشور کم شود این است که برخی از همکاران ادامه تحصیل میدهند و درنتیجه بعد از گرفتن مدارک تحصیلی بالا برای انجام کارهای اداری در ادارات شهرستانها مشغول به کار میشوند و نیروی جدیدی نیز جذب نمیشود.
*اصلیترین مشکلاتی که محیط بانان با آن درگیر هستند؟
محیط بانان بیمه هستند ولی حقوق و مزایای آنها واقعا قابل مقایسه با شغلهای مشابه نیست. متاسفانه تبعیضها و عدم اجرای وعدههایی که به محیط بانان داده میشود باعث شده تا خیلی از آنها، این کار را رها کنند. محیط بانان پرتلاش و بیپناه زیادی وجود دارد که از روی عشق و احساس وظیفه در راه پاسبانی از محیط زیست جان خود را از دست دادهاند و خونشان پایمال شده است، نباید خانوادههای شهدای محیط بانی را نیز فراموش کرد.
البته در این میان محیط بانانی هم هستند که به خاطر کشتن شکارچی و یا مجروح کردن وی روانه زندان شدهاند که نیاز است قانون در این خصوص اصلاح شود.
حجم کار نیز در محیط بانی زیاد است و با دریافتیها نمیخواند. همکاران من ۱۸ روز در ماه کار میکنند و ۱۲ روز استراحت که این حجم و فشار کاری باتوجه به ضریب سختی شغل محیط بانی، مناسب نیست.
*محیط بانان بیشتر از حیوانات ضربه میبینند یا شکارچیها؟
محیط بانان در زیستگاه حیوانات زندگی میکنند و با آنها نوعی رفاقت دارند یعنی کاملا با رفتار حیوانات آشنا هستند و خطرات زیادی از این موضوع متوجه آنها نمیشود. متاسفانه بیشترین خطرات جانی که محیط بانان را تهدید میکند نه از سوی حیوانات بلکه از سوی انسانها و شکارچیها است.
*نظرتان در مورد شکارچیها چیست؟
شکار از لحاظ قانونی و شرعی خلاف است و باید در این زمینه فرهنگ سازی و اطلاع رسانی صورت گیرد. شکارچیها نباید شرع اسلام را زیرپا بگذارند. امیدوارم با آموزشهایی که صورت میگیرد و همچنین برخوردهایی که با شکارچیها میشود شاهد کاهش محسوس تعداد شکارچی در کشور باشیم.
*اگر موضوعی مانده که اشاره نکردید بفرمایید؟
مشکلات زیادی هست که خود مسئولان به آنها واقف هستند و انتظار داریم این مشکلات رفع شود. محیط بانانی هستند که اگرچه به کارشان عشق دارند ولی به خاطر حجم زیاد مشکلات از این عرصه فرار می کنند. محیط بانی شغلی مقدسی است که باید بیش از اینها به این شغل بها داده شود.
امیدواریم با قانونگذاری صحیح و حمایت بیشاز پیش سازمان حفاظت محیط زیست زمینهای برای آسوده زیستن این قشر فداکار و خانوادههایشان ایجاد شود.
خبرنگار: محمدرضا علی اشرفی