زنان سياسي فرانسه بدون به همراه داشتن نام پدر و يا همسر خود به راحتي مطرح شدني نيستند و نمي توانند پله هاي ترقي و شهرت را طي كنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري مهر در پاريس ، "شه كولن رويال" نماينده سوسياليست مجلس فرانسه و كانديداي احتمالي رياست جمهوري سال آينده، "ماري لوپن" دبير حزب جبهه ملي فرانسه (راست راديكال) "مارتين اوبري" كانديداي احتمالي رياست جمهوري فرانسه سال آينده از حزب سوسياليست از جمله زنان سياسي شناخته شده در فرانسه هستند كه با شهرت و قدرت همسر و پدر خود توانسته اند مطرح شده و در صحنه سياست فعاليت كنند.
اما چرا زنان سياسي فرانسه بعد از گذشت 60 سال از جنبش هاي فمنيستي هنوز براي حضور در صحنه سياست متكي به خود نيستند و اگر پدر و يا همسر فعال در صحنه سياست داشته باشند مي توانند راحتر موانع پيش روي ترقي خود را بردارند؟

نتايج مطالعات انجام شده بر روي چند مجله فرانسه در دانشگاه تولوز اين كشور در خصوص تصوير زنان سياسي فرانسه در نشريات  نشان مي دهد كه حتي روزنامه ها نيز اگر مي خواهند مطلبي درباره زن سياسي طرح كنند ابتدا وابستگي او به مرد خانواده اش كه داراي قدرت و شهرت است را مطرح مي كنند و سپس به زندگي خصوصي و مشي و سليقه زنانه او پرداخته و در آخر به فعاليت سياسي او اشاره مي كنند.

نكته جالب توجه ديگر در اين مطالعه نشان مي دهد كه حتي خود روزنامه ها هم برايشان جالب نيست كه صفحاتشان را به زنان سياسي اختصاص دهند و حتي از نظر حجمي كه روزنامه ها به زنان در صفحات خود اختصاص مي دهند كمتر از كميت واقعي حضور زنان در صحنه سياست است.
بر اساس يك مثال فرضي ؛ اگر حضور زنان سياسي در فرانسه را فرضاٌ عدد 20 در نظر بگيريم، رسانه ها كمتر از همان 20 درصد حضور را نشان مي دهند كه در واقع نشان دهنده بي توجهي و كم ارزش جلوه دادن فعاليت سياسي زنان است. با توجه به اين تصويري كه رسانه ها از زن سياسي نشان مي دهند مردان سياسي ديگر سخت قبول مي كنند كه با زنان سياسي يكسان هستند و نمي توانند بپذيرند كه فعاليت زنان با مردان در صحنه سياست يكسان است.

به نظر مي رسد با كمرنگ جلوه دادن نقش زنان سياسي در صحنه ، مردان سياسي به اين باور رسيده اند كه دنياي سياست متعلق به مردان است و فقط اين مردان هستند كه توانايي حضور در سياست را دارند. لذا با توجه به كم ارزش جلوه دادن فعاليت زنان در رسانه و كم پرداختن به آنها در رسانه ها است كه مي توان گفت برابري و مساوات و حق استفاده و بهره مندي از امكانات و ابزارات بين مردان و زنان سياسي يكسان نيست و حقوق زنان در فرانسه  آنگونه كه بايد رعايت نمي شود.

 اما چرا رسانه ها كه در دموكراتيزه كردن جامعه نقش دارند آنگونه كه بايد به حضور زنان در صحنه هاي سياسي  اهميت نمي دهند و حتي اگر هم به آنها مي پردازند در جهت كم ارزش جلوه دادن آنها حركت مي كنند و چرا مساوات در اين خصوص رعايت نمي شود؟

با توجه به مطالعات انجام شده در دانشگاه تولوز فرانسه به نظر مي رسد اين موضوع به سير تاريخي و فرهنگي قرنهاي مختلف بر مي گردد. در پاسخ به اين سوال با تاكيد بر مطالعات مي توان گفت، با توجه به اينكه زن در طول تاريخ همواره در درون خانه بوده و وظيفه او خدمت به ديگر اعضاي خانواده مي بوده است بنابراين هميشه توسط مردش كه داراي قدرت بوده شناسايي مي شده است . اين رويه نيز همچنان ادامه دارد.

بنابراين با توجه به حضور مداوم زنان در خانواده و حضور مردان در كانونهاي بيرون خانواده كه كانونهاي قدرت نيز معرفي مي شوند، محيط هاي بيرون خانواده اختصاص به مردان يافته و به آنها تعلق داشته و در تسخير خود آنها نيز هم باقي مانده است.
لذا با در نظر گرفتن اين سير تاريخي است كه حتي هم اكنون نيز رسانه هاي فرانسه وقتي از زنان سياسي سخن مي گويند، ابتدا بر كاراكتر زنانه او و نقش او در خانواده تاكيد مي كنند و بعد به فعاليت هاي سياسي او اشاره مي كنند كه در واقع مي خواهند بر اين موضوع پافشاري كنند زنان با پشت سرگذاشتن موانع و سدهاي مختلف چگونه توانسته اند به منطقه ممنوعه كه همان منطقه سياسي است وارد شوند چرا كه هنوز اين ذهنيت در فرانسويان وجود دارد كه دنياي سياست يك دنياي كاملاٌ مردانه است و به مردان تعلق دارد.

در ادامه گزارش خبرنگار مهر در پاريس آمده است: بر اساس همين مطالعه در دانشگاه تولوز فرانسه، دنياي سياسي به شكلي ساخته شده و در ذهن ها رسوخ كرده كه نشان مي دهد دنياي سياست يك دنياي كاملاٌ مردانه است و در اين دنيا بايد سخت و قوي بود و كاملاٌ كار را خوب انجام داد و چون زنها آرام و نرم هستند پس شايستگي ورود به دنياي سياست را ندارند، ضمن آنكه زنان به اندازه كافي از شجاعت و جسارت برخوردار نيستند پس باز هم شايستگي حضور در صحنه سياست را ندارند چرا كه شجاعت و جسارت لازمه كار سياسي است.

نكته جالب توجه ديگر در همين مطالعه بر روي سه مجله فرانسه كه يكي از آن سه متعلق به زنان است نشان مي دهد كه حتي در مجلات ويژه زنان هم صفحات كمتري به زنان سياسي فرانسه اختصاص يافته است. با توجه به اين مطالعه در  مجله "اكسپرس" 18%، مجله "ال" 2% و مجله "نوول اپسقواتور" 25% به زنان سياسي اختصاص يافته است و در اين مطالب نيز تصويري كه از زن سياسي ارايه مي شود به گونه اي است كه زن سياسي وابسته به مرد است و يا اگر او را وابسته به مرد نشان نمي دهد از عباراتي استفاده مي كند كه زنان را مردانه و مردنما معرفي نمايند و مردانگي آنها را بزرگ مي سازند.

همچنين اين مطالعه نشان مي دهد كه اغلب مطالب تهيه شده در مجله "اكسپرس" و "نوول اپسقواتور" در خصوص زنان توسط مردان نوشته مي شود و يا تائيد نهايي براي چاپ مطلب در مورد زنان را مردان انجام مي دهند. در پي مطالعه اين تحقيق همچنين مي توان به اين نتيجه رسيد كه سنت هاي مردسالانه در فرانسه بر روي رسانه ها نيز موثر است و هنوز سايه سنت بر حضور زنان در صحنه سياست سنگيني دارد.

لذا با توجه به اين مطالعه است كه مي توان گفت براي افزايش دموكراسي در فرانسه حضور زنان در صحنه سياست بايد از سوي مردان مورد بازنگري قرار بگيرد و زنان نيز بايد خودشان علاوه بر افزايش خود باوري خود در اين بازنگري و جنبش شركت نمايند و مسووليت ها را با شجاعت و با خطاي كمتر انجام دهند تا همگوني بين مردان و زنان در ذهن ها و باورها بيشتر شود و دموكراسي به صورت واقعي شكل بگيرد.