طي نيم قرن اخير در نگرش به تاريخ فلسفه دگرگونيهاي قابل توجهي پيش آمده و در افق ذهن نگارنده به ‌تدريج "ديگري" جاي خود را گشوده و مجال سخن گفتن يافته است. بدين ترتيب لوازم بازخواني تاريخ انديشه از منظر ميان فرهنگي جدي است.

دكتر  محمد رضا حسيني بهشتي، عضو هيئت علمي گروه فلسفه دانشگاه تهران، در سمينار فلسفه ميان فرهنگي و عالم معاصر به بحث درباره لوازم بازخواني تاريخ  انديشه از منظر ميان فرهنگي پرداخت. 

بهشتي اظهار داشت: سنت تاريخ فلسفه ‌نگاري مولود سده نوزدهم و طرز نگرش مغرب زمين به فلسفه در اين دوران است. بر اساس اين نگرش، فلسفه پديده ‌اي است غربي، يوناني، مسيحي، منطقي، سفيد پوست، مردانه، كتبي و روندي است تكاملي از كودكي بشر اسطوره اي به جانب بلوغ انديشه مابعدالطبيعي عقلي و تجربه علمي. چنين نگرشي، فلسفه را با طبيعت ‌شناسان پيش ‌سقراطي آغاز مي‌كند و به فلسفه معاصر غرب منتهي مي ‌سازد.

بهشتي تصريح كرد: هر انديشه ‌اي كه با اين روند فاصله داشته باشد يا مورد غفلت قرار مي‌ گيرد و يا از موضعي برتر به ‌ديده پديده ‌اي نگريسته مي ‌شود كه شايسته اعتنا نيست.

وي با اشاره به اين نكته كه طي نيم قرن اخير در اين نگرش به تاريخ فلسفه دگرگوني‌ هاي قابل توجهي پيش آمده است گفت : در برخي از تاريخهاي فلسفه ديگر تاريخ انديشه با يونان آغاز نمي ‌شود و مسير انديشه حركتي يك‌ جانبه از اسطوره به‌ جانب عقل و سرانجام علم نيست.

بهشتي اظهار داشت: در نمونه‌ هاي اندكي از تاريخ فلسفه ‌ها ديگر مسير انديشه نه تكاملي است و نه انحطاطي و در افق ذهن نگارنده به ‌تدريج "ديگري" جاي خود را گشوده و مجال سخن گفتن يافته است، هرچند كه همواره در قياس با انديشه "خودي" تحليل و تفسير مي ‌شود و "درستي" و "نادرستي" آنها تعيين مي ‌شود.

استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت : طي دو دهه اخير كوششي براي بازنگري در تاريخ انديشه در حال شكل‌ گرفتن است كه در آن تلاش مي‌ شود تا فراتر از مجال‌ دادن به پديده ‌هاي فرهنگهاي ديگر و همچنين فراتر از مقايسه، يافتن وجوه اشتراك و افتراق داوري درباره اين پديده ‌ها از موضع فرهنگ "خودي"، به ‌مدد رهيافت ‌ها و مفاهيم جديدي، انديشه‌ هاي فرهنگهاي مختلف در بستر خود اين فرهنگها دريافت شده و از دستاورد هاي آنها جهت يافتن پاسخهايي فراخور پرسشهاي بنيادين بشريت امروز بهره گرفته شود.