فيروز زنوزي جلالي در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : به پايان رسيدن دوره داستان بلند و رمان حرف مكرري است كه سالها در طول تاريخ زده شده ، حتي آن زماني كه سينما و تلويزيون پديد آمد خيلي ها فكر مي كردند دوره داستان و رمان سر آمده است ، به طوري كه وقتي ما مي توانيم يك داستان يا رمان را به صورت فيلم ببينيم ، چه ضرورتي دارد كه آن را بخوانيم ؟ اما بعدها ثابت شد كه اين نظريه اشتباه است .
اين نويسنده معاصر تصريح كرد : يكي از دلايل فقر سوژه در سينماهاي ايران ، بيگانه بودن آن با ادبيات داستاني است ، متاسفانه برخي از كارگردانهاي ما گمان مي كنند كه تنها خود حرف هاي اصلي را مي زنند اما معمولا كارگردانهاي ما با ادبيات معاصربيگانه هستند ، نمونه شفاف اينكه از كارگردانها بپرسيم شناخت شما از ادبيات داستاني معاصر چيست ؟ چند نويسنده را مي شناسيد ؟ چند اثر را خوانيده ايد؟
وي ادامه داد : متاسفانه خيلي از اين كارگردانها حرمت قلم را رعايت نمي كنند و وارد عرصه كار نويسندگان مي شوند و پس از خواندن اثر به آن دست برده و ناخنكي مي زنند ، بدون اينكه حق مولف را رعايت كنند.
زنوزي جلالي ياد آور شد : كسي كه در پيكره يك اثرادبي دست مي برد و به اصطلاح سرقت ادبي انجام مي دهد و براي اينكه اثر را از ساختار اوليه دور كند مسلما باعث ضايع و خراب شدن اثر مي شود ، در جامعه ما براي كوچك ترين جرم ، قانون وجود دارد اماعرصه يتيم ادبيات داستاني همين طور بي در و پيكر باقي مانده است .
عضو كارگاه داستان و رمان حوزه هنري يادآور شد : بايد قانوني مدون وجود داشته باشد كه به صورتي جدي و ذيصلاح با سرقت هاي ادبي برخورد و رسيدگي كند كه افراد كار آمد در اين زمينه بر ادبيات نيز اشراف داشته باشند و همچنين عرصه سينما و داستان را هم بشناسند ، در آن صورت احساس مي شود در اين وادي حفاظت هايي وجود دارد و لااقل كسي با بي احترامي وارد اين عرصه نمي شود .
اين نويسنده در پايان گفتگو با مهر گفت : هر تشويقي كه از اهل قلم صورت گيرد ، بازهم كم است ، بايد نگاهي فراخ منظر داشته و نگاهي محدود و بسته نداشته باشيم ، ما بايد به ادبيات در سطح كشور نگاه كنيم و كساني كه در طول سال كارنامه درخشاني دارند و خوب قلم زده و آثارشان از نظر اهل فن آثار قابل تاملي است مورد التفات قرار گيرند .