خبرگزاري مهر - گروه اجتماعي : بررسي ها نشان مي دهد كه روند فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي چندان به سود محيط زيست كشور نيست. شاهد اين مدعا نيز افزايش روز افزون آلودگي رودخانه ها ، كاهش مساحت جنگل ها ، نابودي تالاب ها ، تشديد آلودگي هوا ، كاهش ذخاير دريايي و منابع آبي و ... است.

به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر، اين گونه كه پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها ، حتي پدران و مادران نسل امروز تعريف مي كنند، نواحي مختلف كشور به ويژه مناطق شمالي ايران، تا همين چند سال قبل، پوشيده از سبزه زارها و دشت هاي زيبا ، جنگلهاي متراكم و سرسبز، چشمه ها و آبشارهاي خروشان بوده و درآن انواع و اقسام پرندگان و حيوانات وحشي مي زيستند.

گذشتگان نقل مي كنند اين سرزمين سرو پا غرق درنعمت بوده وطبيعت بكر ايرانيان را به محاصره در آورده بود و تقريبا مي توان گفت كه طبيعت ،  انسان را به اسارات گرفته بود، اسارتي كه سراسرآزادي ، نشاط و سرسبزي بوده است. اما امروز به هر طرف كه چشم مي اندازيم از زمين و هوا گرفته تا رودخانه ، دريا و جنگل ، همه چيز در حال نابودي است به مانند يخي كه در مقابل نور خورشيد قرار گرفته مجموعه منابع طبيعي كشور نيز درحال آب شدن است، سالها است كه به بهانه توسعه پايدار كه از آن فقط نامش را به يدك مي كشيم ، در درجه اول دولتمردان و دستگاه هاي دولتي با بهانه هاي مختلف كمر همت به نابودي منابع طبيعي بسته و از سوي ديگر به دليل نبود مديريت زيست محيطي ، اقتصادي و انساني وهمچين نبود بستر فرهنگي مناسب، بوميان منطقه و جنگل نشينان تيشه بر ريشه آيندگان خود زده و مي زنند.

البته اين را هم بايد اعتراف كرد كه تخريب هاي ناشي از تلاش آگاهانه قاچاقچيان و سودجويان و فعاليت هاي ناآگاهانه بوميان منطقه، هرگز به پاي تخريب هاي طغيان گرايانه دستگاه هاي دولتي با مجوزهاي كاملاقانوني در طي اين سالها نمي رسيد، البته دولت دست روي دست هم نگذاشته وبه منظور رسيدگي به اين تخلفات و كاهش تخريب ها، سازمانهاي عريض و طويلي به نام سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگل ها و مراتع را تشكيل و تقويت كرده تا در برابر تخريب هايي كه عمدتا نيزدولتي است، بايستد و طومارهاي مفصل و گزارش هاي متعدد در جهت حفاظت از محيط زيست به دولت ارائه داده و درنهايت به بايگاني تاريخ بسپارد والبته در اين ميان بخش هايي از گزارش و كلي گويي ها كه خارج از مصلحت انديشي هاست در اختيار مردم و رسانه ها قرار مي گيرد.

به گزارش مهر، درايران، آلودگي هاي شديد نفتي ،  آلوده شدن آبهاي زيرزميني، سطحي و رودخانه ها بوسيله فاضلابهاي صنعتي و شهري ، استفاده بي‌رويه از سفره‌هاي آب زيرزميني ، آلودگي هوا بر اثر عدم مديريت بر صنايع بزرگ و كوچك و خودروهاي در حال تردد، صدور مجوزهاي غير كارشناسانه بهره برداري از اراضي جنگلي ، صيد بي رويه ، شكارهاي غير مجاز و در نهايت دولتي كردن مطلق امر نظارت بر محيط زيست و منابع طبيعي  از جمله عوامل تخريب محيط زيست به شمار مي رود.

بسياري از كارشناسان معتقدند ، يكي از بزرگترين اقدامات سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان اصلي ترين ناظر دولتي در زمينه حفاظت ازمحيط زيست ، تهيه گزارش هاي ارزيابي زيست محيطي از پروژه ها و طرح هاي در دست اقدام دستگاه هاي مختلف يا پايش آب و خاك رودخانه ها و منابع طبيعي آلوده كشور و در نهايت گزارش آن به دولت يا در رديابي مسير حركت يوژپلنگ آسيايي خلاصه شده است ، هر چند همه اينها نياز است ولي مشاور سابق سازمان محيط زيست در گفتگو با مهر اعلام مي دارد كه بسياري از ارزيابي ها هرگز در اجراي پروژه ها لحاظ نشده و به خصوص در پروژه هاي نفتي، زور دلارهاي نفتي كاملا به گزارش ها و ارزيابي هاي نوشته شده بر روي كاغذ مي چربد.

البته اين را هم بايد گفت كه با شنيدن چنين مطالبي، مسئولان سريعا دست به كار شده با بيرون كشيدن برخي  گزارش ها از بايگاني اتاقشان  داد و فرياد سر مي دهند كه فلان كار را كرده ايم و فلان جا از آلودگي محيط زيست جلوگيري شده است، حال سوال ما اين است كه اگر اين گونه است چرا امروز رودخانه ها، آبهاي زير زميني و سطحي كشور، آلوده به انواع مواد شيميايي ، سموم ، فاضلاب هاي صنعتي ، كشاورزي و خانگي است؟ چرا رودخانه ها و مناطق ساحلي درياها به زباله دان پسماندها تبديل شده است و پزشكان در ايام تابستان در بوق و كرنا كرده و شهروندان را از شنا كردن در آب دريا و رودخانه ها برحذر مي دارند؟ به رغم اقدامات به ظاهر مثبت و روبه پيشرفت اين سازمانها، چرا همچنان سالانه از مساحت جنگل هاي ايران كاسته مي شود و بر تعداد لكه هاي كم موي اين سر در حال كچل شدن افزوده مي گردد ؟ چرا در سوي ديگر كشور شاهد نابودي و مرگ تدريجي تالاب هاي بزرگي چون شايگان، انزلي و گاوخوني هستيم ؟ چرا در شهرهاي بزرگ و به تدريج كوچك نيز مردم در حال خريد و فروش كپسول هاي اكسيژن هستند؟ چه وقت قرار است مردم از موهبات فعاليت هاي ارزنده و مفيد اين به اصطلاح حافظان محيط زيست بهره مند شوند.

البته قصد نداريم در اين گزارش تمام تلاش هاي نهادهاي مسئول در زمينه حفاظت از محيط زيست  را ناديده بگيريم بلكه هدف زدن تلنگري به مردم ، دلسوزان محيط زيست و ساختار بيمار دستگاه هاي حاكميتي اعم از قواي مجريه ، قانونگذاري  و قضاييه است و اين كه تا حدودي براي مخاطب عام، مشخص شود، چرا تيغ به ظاهر تيز سازمان حفاظت محيط زيست برندگي ندارد، عيب از نبود امكانات ، تجهيزات و نيروي انساني است يا ساختار نامناسب امر نظارت بر محيط زيست و عدم به كارگيري نيروي عظيم مردمي كه جاي هزاران سازمان را مي تواند پركند.

رگ هاي خروشان زمين مي ميرند

آمارها نشان مي دهد كه حداقل روزانه 6/2 ميليون بشكه آب مخلوط با نفت خام به رودخانه ها و درياهاي ايران سرازير مي شود و تقريبا به همين مقدار و حتي بيشتر انواع پساب هاي صنعتي و شهري به آن تزريق مي شود، آخرين برآوردها حاكي از شناسايي 163 رودخانه آلوده در كشوراست كه از اين تعداد حدود 70 رودخانه، ميزآن آلودگي آنها بسيار زياد است .

تقريبا اغلب اين رودخانه ها در اثر عوامل مشتركي مانند پساب واحدهاي صنعتي و كارگاهي ، فاضلاب هاي شهري ، روستايي و بيمارستاني ، سموم كشاورزي ، دفن زباله هاي شهري و روستايي در حاشيه رودخانه ها و تجاوز ساخت و سازها به حريم رودخانه ها ، آلوده شده اند و هر روز نيز بر ميزان آلاينده ها در آنها افزوده مي شود و مسئولان سازمان محيط زيست هرازگاهي اقداماتي نظير پايش ميزان آلودگي ، صدور اخطاريه براي واحدهاي آلاينده و... را انجام مي دهند اما آب از آب تكان نخورده و باز فردا روزي مي بينيم رودخانه ديگري به جمع آبهاي آلوده كشور اضافه شده است.

حال جاي اين سوال است كه بپرسيم سازمان حفاظت محيط زيست ايران براي نجات جان رودخانه هاي ايران چه كرده است؟ چرا به رغم مشخص بودن نوع ، ميزان و منشاء آلودگي برخورد مقتضي صورت نمي گيرد؟ راستي موانع اصلي چيست ؟ پول و بودجه يا... .

چه اتفاقي در جنگل هاي كشور روي مي دهد؟

بر اساس آخرين آمارها مساحت كل جنگل هاي ايران (طبيعي و دست كاشت) حدود 2/14 ميليون هكتاراست كه قريب به يك ميليون هكتار آن را جنگل هاي دست كاشت تشكيل مي دهد كه البته در گذشته ‌نه چندان دور، مساحت جنگل هاي ايران به 18ميليون هكتار مي رسيد ولي در اثر افزايش جمعيت، توسعه‌ شهرها و اراضي كشاورزي ، ايجاد تاسيسات و صنايع و همچنين تخريب و تجاوز ، ميزان آن كاهش قابل توجهي يافته است.

به گفته مسئولان سازمان جنگل ها و مراتع، سالانه 12 ميليون متر مكعب از جنگل هاي كشور توسط بوميان و جنگل نشينان تخريب مي شود و اگر رقم بهره برداري هاي مجاز و غير مجاز را هم به آن اضافه كنيم تازه مي فهميم كه چه مي شود شب مي خوابيم و صبح بيدار مي شويم مي بينيم يك منطقه جنگلي از روي زمين محو شده است، اين در حالي است كه سالانه بايد فقط 700 هزار متر مكعب بهره برداري صورت پذيرد. 

دفتر مطالعات زيربنايي مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي، سال گذشته با تهيه گزارشي از وضعيت جنگل‌ها و مراتع كشور، وضعيت اين منبع حياتي و يكي از مهمترين ثروت هاي طبيعي جهان را بسيار اسف بار توصيف و اعلام كرد : سيل منطقه گلستان كه در سالهاي اخير همه ساله تكرار شده ، نشانه بي‌تدبيري و كارشكني است، تحقيقات گسترده به عمل آمده نشان مي‌دهد كه در سال‌هاي گذشته هيچ بارش بيش از حدي در اين منطقه وجود نداشته و اين ميزان بارش ، هزاران سال است كه در اين منطقه به همين شكل وجود داشته اما از بين رفتن جنگل‌هاي گلستان باعث بروز سيلهاي خانمان برانداز شده است.

 اين گزارش خاطر نشان مي‌كند كه تخريب گسترده پوشش گياهي جنگل‌ها عمدتا توسط شركتهايي صورت مي‌گيرد كه به دولت حق بهره‌برداري مي‌پردازند اما اين حق بهره‌برداري كه مثلا در سال گذشته (حدودا) 300ميليون تومان بوده تنها در مقياس يك سيل بسيار كوچك، معادل پنج ميليارد تومان خسارت و صدمه به كشور وارد مي‌كند.

مركز پژوهش‌ها مجلس ارزش هر اصله درخت را به لحاظ اكوتوريستي (جلب توريست و طبيعت گرد) بيش از 100 دلار ذكر كرده و افزود : سياست دولت به ويژه نگاهي كه در سازمان جنگل‌ها و مراتع درباره جنگل وجود دارد، يك نگاه اقتصادي است و براي خود درخت يا حيوانات جنگلي ارزشي قائل نمي‌شوند و تنها برنامه‌اي كه براي بهره‌برداري از جنگل وجود دارد اين است كه درخت به پول نزديك شود.

در اين گزارش ضمن انتقاد از بي‌تدبيري سازمان جنگل‌ها و مراتع تصريح شد كه شركت‌هاي بزرگ برخوردار از رانت از هرگونه تصميم گيري در حوزه صنعت چوب و كاغذ كه به نفع آنان نباشد، جلوگيري مي‌كنند به همين دليل سالانه وسعتي بالغ بر 400 هزار هكتار از اراضي حاصلخيز كشور دستخوش فرسايش مي‌شود.

اين سوال جاي تكرار دارد كه چرا سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان دستگاه ناظر بر عملكرد سازمان جنگل ها و مراتع چنين گزارشي از تخلفات آن سازمان ارائه نكرد؟ چرا به رغم مشخص بودن نوع ، ميزان و منشاء تخريب جنگل ها برخورد مقتضي صورت نمي گيرد؟ آيا بهتر نيست  موانع پيش روي را با آگاه سازي مردم از مقابل سازمان برداشت ؟

تالاب ديروز باتلاق امروز

در ايران 22 تالاب بين المللي  وجود دارد كه از اينها هم اكنون 7 تالاب اعم از شورگل ، انزلي ، آلاگل - آلما گل - آجي گل ، شادگان ، خورالاميه و خورموسي ، كميجان و انتهاي جنوبي هامون پوزك - صابري و هيرمند به دليل حجم بالاي تخريب و آلودگي ها در ليست مونترال يا همان ليست سياه تالاب هاي در حال انقراض قرار گرفته اند.

مهار جريانهاي سطحي ، عدم رعايت حق آب ، اجراي پروژه هاي عمراني و راه سازي ، ورود بقاياي سموم كشاورزي ، تغيير كاربري اراضي تالاب و حواشي آن ، شكار و صيد بي رويه ، ورود گونه هاي غير بومي ، تخريب حوزه هاي بالادست، اجراي پروژه هاي نفتي و.. از جمله عوامل تخريب و نابودي تالاب ها در ايران هستند.

مهندس انوشيروان نجفي ، معاون محيط زيست طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست به صراحت معترف است كه اقدامات وزارتخانه هاي كشاورزي ، صنايع و معادن و نيرو بيشترين تاثيرات منفي را بر روي اكوسيستم تالاب هاي ايراني دارد.

گزارش هاي ديگر نيز اين ادعا را به اثبات مي رساند و نشان مي دهد كه وزارت نفت با اكتشافات نفتي و انتقال لوله هاي نفت از داخل تالاب ها و زيست گاه هاي طبيعي ، آلودگي هاي زيادي را به اين مناطق تحميل كرده است اما چه حاصل كه زرق و برق دلارهاي نفتي ، قدرت تصميم گيري را از مديران سلب كرده و اجازه نمي دهد كه در برابر طرح هاي نفتي ايستاده و در نتيجه چيزي به نام محيط زيست ، محلي از اعراب در مكان هاي اجراي پروژه هاي نفتي ندارد.

چرا سازمان محيط زيست و دستگاه هاي مسئول به رغم اطلاع از چنين تخريب هاي وحشتناكي  دست به اقدام جدي نزده و با تخلفات مقابله قابل لمس براي مردم نمي كند؟ آيا دولتي بودن اين سازمان مانعي بر سر راه آن براي برخورد با ديگر دستگاه هاي دولتي محسوب مي شود؟

شكار اكسيژن در شهرهاي بزرگ

آلودگي ها و تخريب محيط زيست به مانند بمب هاي خوشه اي از زمين و هواسلامت مردم را هدف گرفته و اجازه نمي دهند حتي براي لحظاتي انسانها تنفس كنند، معضل آلودگي هوا امروز به يك تهديد جدي درشهرهاي بزرگ تبديل شده و هر ساله جان بسياري از انسانها را مي گيرد و بررسي ها نشان مي دهد كه قدمت اين عامل مخرب محيط زيست نيز به مانند بسياري از عوامل ديگر در ايران زياد نيست و به نوعي آلودگي هوا نيز فرزند ناخلف توسعه ناپايدار برهه اي ازتاريخ اين سرزمين است.

هنوز ميزان آلاينده هاي موجود در هواي تهران به آن حد نرسيده كه مه دود فتوشيميايي شبيه آنچه در لسن آنجلس ، لندن و نيويورك  در دهه‌هاي 1950 و 1960 اتفاق افتاده ، روي دهد ولي با ادامه چنين روندي ، با آن وضعيت فاصله چنداني نداريم.

آلودگي ناشي از گرد و غبار، ترافيك سنگين ، وجود خودروهاي قديمي گازوئيل‌سوز (اتوبوسهاي دولتي) ، فقدان سيستم مترو و شبكه حمل و نقل عمومي مناسب و استفاده زياد از خودروهاي شخصي ، وجود پالايشگاه ها در داخل و حاشيه شهر، استقرار كارخانه‌هاي آجر‌سازي ، گچ سازي و سيمان سازي در حوالي شهرهاي بزرگ  و فعاليت كارگاه هاي كوچك و بزرگ درداخل شهر از جمله علل اصلي افزايش آلاينده ها در هواي كلان شهرها است.

در اين بخش هم مي بينيم كه سازمان مسئول، اقدام موثر و مفيدي در جهت خروج خودروهاي فرسوده و محدوديت تردد خوردوهاي شخصي كه بيشترين سهم (70 درصد) را در آلوده كردن هوا دارند صورت نداده است هر چند اقدامات مقطعي و جزئي براي خروج چند هزار دستگاه از ميليون ها خودروهاي فرسوده شده است ولي همچنان بدون طرح و راهكار، تردد نوبتي خودروها گزينه اول مبارزه با آلودگي هوا قرار گرفته، گزينه اي كه اغلب كارشناسان شكست آن را قريب الوقوع مي دانند و  يا اينكه در زمينه خروج صنايع آلاينده تا شعاع 120 كيلومتري از حريم شهرها، اين نهادها هنوز اقدام موثري انجام ندادند، مسئولان سازمان محيط زيست نيز معترفند كه عدم همكاري استانداريها و فرمانداريها عملا اجراي اين قانون را با شكست مواجه كرده است.

 چاره كار چيست ؟ آيا اقدامات صرف دولتي، پاسخگوي نيازها است، يا اينكه مردم بايد به صحنه بيايند؟ آيا يكي از راهكارهاي مشاركت مردمي ، شفاف عمل كردن و محرم دانستن مردم نيست؟  آيا زمان آن نرسيده كه در راستاي كوچك كردن دولت و تقويت نهادهاي دولتي، امر حفاظت از حياتي ترين عناصر در جهان را به صاحبان اصلي آنها واگذار كرد؟ آيا زمان آن نرسيده كه نهادهاي قانونگذاري ، قضائيه و مجريه به اهميت محيط زيست واجراي توسعه پايدار به معني واقعي  كلمه پي برده و زندگي آيندگان را فداي مصلحت انديشي هاي مقطعي نكنند؟